یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
امیر المومنین
نْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ
منتظر فرج [آل محمد] باشيد و از رحمت خدا نااميد نگرديد به راستي که محبوبترين کارها نزد خداوند بزرگ، انتظار فرج است.
بحارالانوار/ ج52/ ص123
۱. انتخابات را پُرشور کنيد
در درجهي اوّل، دشمن مايل است که انتخابات بيرونق شود - البته در درجهي دوم ممکن است کسي را بر کسي ترجيح دهند؛ اما آن درجهي بعدي است؛ نقطهي مقابل آن، براي دلسوزان نظام و شخص اينجانب، در درجهي اوّل اين مهم است که انتخابات، انتخابات پُررونق و پُرشوري شود.(۱۳۸۰/۰۲/۱۱)
۲. مشارکت در انتخابات را حداکثري کنيد
خيليها ممکن است پاي صندوقها نيايند؛ بهخاطر اينکه حوصلهاش را ندارند، وقتش را ندارند، درست اهميت قضيه را نميدانند، متوجه تأثير رأي خودشان نيستند يا به کسي که به او اطمينان و اعتماد کنند، نرسيدهاند؛ يا کسي را هم که شناختهاند، نپسنديدهاند؛ لذا نميآيند. تلاش شما بايد اين باشد که مشارکت را به معناي حقيقي کلمه حداکثري کنيد.(۱۳۸۴/۰۳/۰۵)
۳. تقواي سياسي داشته باشيد
تقواي سياسي؛ يعني هر کس که در کار سياست است، سعي کند با مسائل سياسي صادقانه و دردمندانه و از روي دلسوزي برخورد کند. سياست بهمعناي پشت هماندازي و فريب و دروغ گفتن به افکار عمومي مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعني ادارهي درست جامعه؛ اين جزو دين است. تقواي سياسي، يعني انسان در ميدان سياست، صادقانه عمل کند.(۱۳۸۱/۰۱/۱۶)
۴. اصلح را پيدا کنيد
در انتخابات مردم سعي کنند صالحترين را انتخاب کنند… مهم اين است که شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالحترين را پيدا کنيد. اينجا جائي نيست که من و شما بتوانيم به حداقل اکتفاء کنيم؛ دنبال حداکثر باشيد؛ بهترين را انتخاب کنيد.(۱۳۸۸/۰۲/۲۲)
۵. بهخاطر نامزدها در مقابل يکديگر قرار نگيريد
ممکن است شما به يکي از نامزدها علاقهمند شويد، رفيقتان به يک نامزد ديگر؛ اين موجب نشود که شما در مقابل هم قرار بگيريد… هيچ مانعي ندارد که شما به يکي علاقهمند باشيد، بنده به يکي ديگر علاقهمند باشم؛ شما به او رأي دهيد، من به ديگري رأي دهم.(۱۳۹۲/۰۳/۰۶)
۶. آدمهاي خوب را به مردم معرفي کنيد
کساني که زبان گويايي دارند، قلم توانايي دارند و آبرويي پيش مردم دارند مردم را توجيه و تشويق کنند و آدمهاي خوب را به آنها معرفي نمايند.(۱۳۷۴/۱۱/۱۴)
۷. مراقب باشيد علاقهمنديها به اصطکاک نينجامد
افراد گوناگون ميآيند؛ با منشهاي مختلف، با سلائق مختلف، با شيوههاي گوناگون کار، در مقابل مردم قرار ميگيرند… هر کدام از نامزدهاي محترم هم طرفداراني دارند. بعضيها از اين طرفداران متعصب هم هستند، خيلي علاقهمند سرسختند به آن نامزد خودشان. خيلي خوب، باشند، حرفي نيست؛ اما مواظب باشيد، مراقب باشيد که اين علاقهمنديها به اصطکاک نينجامد؛ به اغتشاش نينجامد.(۱۳۸۸/۰۳/۱۴)
۸. آگاهيتان بايد در انتخابات اثر کند
[عنصر] آگاهي هميشه لازم است… جوانها بههوش باشند، بيدار باشند. معيارها مشخص است. در انتخابات، اين آگاهي بايد اثر کند؛ در بيان خواستههاي ملت اين آگاهي بايد تأثير بگذارد… کساني با رأي ملت سر کار نيايند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروي ملت ايران را ببرند. کساني سر کار نيايند که بخواهند با تملقگوئي به غرب، به دولتهاي غربي، به دولتهاي زورگو و مستکبر، به خيال خودشان بخواهند براي خودشان موقعيتي در سطح بينالمللي دست و پا کنند.(۱۳۸۸/۰۲/۲۸)
۹. ديگران را تخريب نکنيد!
از بداخلاقيهاي انتخاباتي بايد بهشدت پرهيز کنند؛ بدگويي کردن، اهانت کردن، تهمت زدن، براي عزيز کردن خود و يا نامزد مورد نظر خود، ديگران را و رقبا را در چشم مردم خوار کردن، اينها راهها و روشهاي صحيح و اسلامي نيست. رقابت بايد باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعايت موازين اخلاقي.(۱۳۸۶/۱۰/۱۵) هرچه ميخواهيد، از نامزد مورد علاقهي خودتان تمجيد کنيد، تعريف کنيد؛ اما ديگران را تخريب نکنيد.(۱۳۸۶/۱۰/۱۲)
۱۰. تبليغِ صحيح کنيد بهدور از فريب و دروغ!
امروز در دنيا، دمکراسي، يک دمکراسي حقيقي نيست؛ زيرا فشار تبليغات پُر زرق و برق توخالي، با سخنان فريبآميز، آنچنان بر ذهن مردم سنگيني ميکند، که امکان انتخاب درست را به مردم نميدهد؛ نميگذارند مردم فکر کنند… تبليغ، صحيح و حق است؛ اما با معناي واقعي کلمه، با حفظ حدود شرعي کلمه، به دور از فريب، به دور از کارهاي دروغين و نمايشي، به دور از متهم کردن اين و آن.(۱۳۷۰/۰۹/۲۷)
«وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ؛ و آنها كه به كتاب (خدا) تمسّك جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت؛ زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد!» (اعراف:170)
از دیدگاه قرآن هر انسان «صالح»ی، لزوماً «مصلح اجتماعی» نیست. بلکه مصلح اجتماعی، انسان صالحی است که دارای دو ویژگی اساسی باشد:
1. «تمسک به کتاب الهی».
2. «عبودیت خداوند و اصلاح سبک زندگی اجتماعی» در جامعه.
«تمسک به کتاب الهی» در این آیه شریفه، نه به معنای «قرائت قرآن» و نه حتی به معنای «عمل به قرآن در زندگی فردی»، بلکه به معنای راهبردیِ «عمل به نسخه اسلام و قرآن در برنامه ریزی های مختلف اقتصادی، سیاسی، سیاست خارجی، فرهنگی، اجتماعی و…» است.
منظور از «اقامه نماز» در این آیه که پس از «تمسک به کتاب الهی» بیان شده است، درواقع «نشانه» ای از «عبودیت خداوند» در همه رفتارهای فردی و اجتماعی مردم جامعه است. و چون «تجلی» این «عبودیت» همه جانبه در «اقامه نماز» است، لذا خداوند با عنوان کلی و راهبردی «اقامه نماز» از آن یاد کرده است. چراکه طبق آیات قرآن کریم، نتیجه اقامه نماز در جامعه (به معنای حقیقی کلمه)، چیزی جز اصلاح سبک زندگی مردم در جهت عبودیت خداوند نیست:
«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر؛ نماز از زشتىها و منكرات باز مىدارد.» (عنکبوت: 45)
هرگاه «فحشاء و منکر» در جامعه کم شد و یا به عبارت دیگر، سبک زندگی مردم اصلاح و مقید به ضوابط کتاب و سنت شد، می توان گفت «نماز» در آن جامعه به معنای حقیقی کلمه، «اقامه» شده است.
با این نگاه باید گفت، با وجود تأکید بیشتر دین اسلام بر اهمیت «نماز» نسبت به «قرآن»، سرّ تقدم «تمسّک به کتاب» بر «اقامه نماز» در این آیه شریفه، همین است که با تمسّک به قرآن (هم قرآن صامت و هم قرآن ناطق) در همه برنامه ها و سیاست گذاری های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توسط مصلحین جامعه است که «اقامه نماز» و- به معنای دقیق تر- «عبودیت الهی» بصورت حقیقی در زندگی مردم جامعه محقق خواهد شد و سراپای زندگی مردم رنگ و بوی عبودیت خداوند به خود خواهد گرفت.
به عبارت دیگر، هرچقدر در عبادات و برنامه ریزی های فردی، «خواندن نماز» بر «قرائت قرآن» اولویت دارد، در برنامه ریزی های اجتماعی، «تمسک به قرآن» بر «اقامه نماز» اولویت دارد.
شما بیائید نصیحت من را گوش کنید، همانطوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را کراراً که آقا تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با همه امور بردی نکردید، دیدید که ملت عصبانی می شود، نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت، این را دیدید، بیائید یک قدری تغییر بدهید، تجربه بکنید، آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید، تجربه کنید، یک وقت هم آن ورق را پیش بیاورید، تلطف کنید به مردم، تواضع کنید به مردم. آقا دولت مال مردم است، بودجه مملکت از جیب مردم است، شما نوکر مردم هستید، دولت ها خدمتگزار مردمند، لفظاً نگوئید من خدمتگزار و عملاً تو سر مردم بزنید و این ارباب های بیچاره تان را پایمال کنید.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 75 تاریخ 25/2/1343