03 آذر 1396
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمدهام، درد میکشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین! اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا حالا که… بیشتر »
1 نظر
02 آبان 1396
بی قرار شدهایم ای مهربان دیریست که برای تو، بی قرار شده ایم در ندبه و عهد و فرج، محکوم به انتظار شده ایم خورشیدِ ما، بدونِ تو غرق در سکوتِ مطلق هستیم مِه وصف حالِ ماست، که ایستاده در غبار شده ایم چشمِ خدا میانِ زمین، گوشه چشمی به ما بنگر از اشک گریزی… بیشتر »
01 آبان 1396
تقدیم به پیشگاه مهدی فاطمه … . من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم! . همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم! . رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند من از گرداندن یوسف سر… بیشتر »
21 مهر 1396
✨تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو میگردم ✨تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو میگردم ✨رها از عالم خاکی به دور از هر چه ناپاکی ✨و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو میگردم ✨من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم ✨که حتی در بیابانها به دنبال تو میگردم ✨تو را… بیشتر »
21 مهر 1396
. جمعه را سرمه کشیدیم مگر برگردی با همان سیصدو دلتنگ نفر برگردی زندگی نیست ؛ ممات است ؛ تو را کم دارد دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد… #مصطفی_صابرخراسانی بیشتر »