یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
«کسي که جمهوری اسلامي را ابرقدرت جهانی نمیداند و باور نمیکند که انقلاب اسلامی يک طرفِ موازنه جهانی است، شخصيت مناسبی برای سکانداری اجرايي کشور نیست. بسياري از افراد ممکن است مسلمان باشند، متدين باشند و حتي روحيه انقلابي هم داشته باشند، اما مناسب کشورهايي مثل مصر [و ترکیه و مالزی] هستند و ممکن است در آنجا سياستهاي پيشبرنده هم داشته باشند، ولي ظرفيت اداره اجرايي جمهوری اسلامي به عنوان ابرقدرتی که محور قدرت جهانی و منطقهای اسلام است، را نداشته باشند.
کسي بايد سکاندار اجرايي کشور شود که بتواند چالشهای موازنهای اسلام و غرب را بفهمد و سياستهاي داخلي را همراه با سياستهاي منطقهای و جهاني دنبال کند و همگرا و همجهت با [استراتژی] رهبری، بهگونهای سياستگذاری کند که به غلبه جهانی اسلام و تغيير موازنه جهاني منتهی شود».
استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، اردیبهشت ۹۲
پاسخ شاعر به رهبری
شعری که مقام معظم رهبری خطاب به شهدا خواندند و گریه کردند؛
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
✅ خطاب به آقا درجواب شعری که خواندند:
از اشک شما ارض و سما باریدند
بر آه شما انس و ملک نالیدند
گفتند همه “فدای اشکت آقا”
تصویر شما را شهدا بوسیدند
آقا خودتان حضرت خورشید هستید
از نور شما ستاره ها تابیدند
در مجلس خوبان شهدا هم بودند
اما همگان گرد شما چرخیدند
از اول و از آخر مجلس، شهدا
آقای جهان سید علی را چیدند
«أَوَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها قُلْتُمْ أَنَّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ؛ آيا هنگامى كه مصيبتى (در ميدان جنك احد) به شما رسيد، در حالى كه دو برابر آن را (در ميدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتيد: «اين مصيبت از كجاست؟!» بگو: «از ناحيه خود شماست. خداوند بر هر چيزى قادر است.» (آلعمران: 165)
تفسیرسیاسی قرآن در بیان رهبر انقلاب اسلامی
پاسخ رهبر انقلاب به یک سؤال: چرا نتوانستیم بر برخی از چالش ها غلبه کنیم؟
ما خطاها داشتيم، ضعفها داشتيم، بر بعضى از چالش ها نتوانستيم غلبه كنيم؛ اين واقعيتى است. حتّى در همان تهديدهائى كه مستقيماً از طرف دشمن هست، اگر ما ضربه اى خورديم، تقصير خود ماست، كوتاهى هاى خود ماست. قرآن كريم در قضيهى جنگ احد مي فرمايد:
«أَوَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها قُلْتُمْ أَنَّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ» (آلعمران: 165)
در قضيهى احد، آن حادثهى تلخ اتفاق افتاد: مسلمان ها اول پيروز شدند، بعد يك عدهاى مأموريت ها را فراموش كردند، تنگه را رها كردند، رفتند سراغ غنيمت جمع كردن؛ دشمن هم توانست نيروهاى اسلام را دور بزند، بيفتد به جانشان، تعدادى از آنها را بكشد، آنها را منهزم كند؛ به طورى كه مسلمانها از ترسشان مجبور شدند به كوه پناه ببرند. جان مبارك پيغمبر به خطر افتاد، به پيغمبر ضربه وارد آمد. بعد مسلمان ها گفتند: خب، چرا اينجورى شد؟ خدا به ما وعدهى پيروزى داده بود. خداى متعال مي فرمايد كه ما شما را پيروز كرديم، وعدهى خدا عملى شد، اما شما خودتان هستيد كه كار را خراب كرديد. اولًا اگر دشمن به شما ضربه زد، شما هم متقابلًا به دشمن ضربهها زديد- «قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها»- تعجب نكنيد؛ بالاخره در ميدان جنگ، زدن و خوردن، هر دو هست. در عرصهى جنگ بزرگِ ميدان سياست و اقتصاد جهانى، آدم، هم ميزند، هم مي خورد؛ نبايد خلاف انتظار باشد. اما «قُلْتُمْ أَنَّى هذا»؛ ميگوئيد ما از كجا اين ضربه را خورديم. بعد قرآن مي فرمايد: «قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ»؛ از خود شما بود، خودتان خطا كرديد. ما يك جاهائى خطا كرديم «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ».
يك جاهائى طبق وظيفه عمل نكرديم
يك جاهائى مراقبت هائى كه بايد انجام بدهيم، انجام نداديم
يك جاهائى دلبستگىهاى خودمان را زير پا نگذاشتيم؛ اينها منجر شده به اشكالاتى؛ اين را هم بايد در نظر داشته باشيم.
به چيزهائى كه بايد از آن پرهيز كرد و برحذر بود، سرگرم شديم
به منازعات سياسى، به مشاجرات سرگرم شديم
به رفاه طلبی سرگرم شديم
به منش هاىاشرافى سرگرم شديم
اينها نقاط ضعف است. وقتى من و شما زندگى مان را زندگى رفاه طلبانه و اشرافى قرار بدهيم، مردم از ما ياد مي گيرند. يك عده اى منتظر بهانه اند؛ به ما نگاه مي كنند، مي گويند آقا ببينيد اينها چه جورى زندگى مي كنند، ما هم مي خواهيم همين جور زندگى كنيم. اينها كسانى هستند كه دستشان ميرسد. يك عده اى معتقدند كه بايد در زندگى مقتصد بود، نبايد اسراف كرد، نبايد افراط كرد؛ اينها وقتى نگاه مي كنند مىبينند من و شما اسراف مي كنيم، مي گويند خب، ما از اينها كه بالاتر نيستيم؛ اينها كه رؤساى ما هستند. اين كارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابيون به تبع آموزش اسلام، اِعراض از زندگی رفاه طلبانه براى خود بود. براى مردم هرچه مي توانيد رفاه ايجاد كنيد؛ هرچه مي توانيد، درآمد ملى را زياد كنيد؛ هرچه مي توانيد، در كشور ثروت توليد كنيد؛ اما خودتان نه. مسئولين، لااقل تا وقتى مسئولند، به زندگى رفاه طلبی رو نكنند.
غفلت از روحيه ى جهادى و ايثار
غفلت از تهاجم فرهنگى دشمن
غفلت از در كمين بودن دشمن
غفلت از نفوذ دشمن در فضاى رسانهاى كشور
بىمبالاتى نسبت به حفظ بيت المال
اينها گناهان ماست، اينها نقاط ضعف ماست.
(16/ 05/ 1390؛ بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران)