یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
آقـــا ! چــقَـدَر کَـرَم بـــِه تــو مـــی آیــد
هــر واژهٔ مــُـحــتــرم بـــِ تــو مـــی آیــد
در جــنـگـــ جــَمــَـل هـم پـدرت گـفـتــــ، بـــهِ تــو
جـانـــَـــم ، چـــقَــدَر عَــلـَم بـه تــو مـــی آیــد
یـکـــ روز مـــی آیــد کـه هـمـــه مـــی گـویــنـد
بــَه بــَه ، چـــقَــدَر حـــرم بـــِ تــو مـــی آیــد
یـکـــ گـنــبــد و پرچم و کبوترهایش
آقـــا ! بـهِ خــودت قــســـم بهِ تــو مـــی آید
جــُـز غـصـــه و غــم نـدیــدی از کـودکـی ات
انــگـار ، کـه لـفـظ “غـــَم” بـــهِ تــو مـــی آیــد
شب جمعه است…هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم
سجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم
“وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم”
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم… می میرم!
شعرهایم همگی درد فراق است… ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
شاعر : محمد جواد شیرازی
ای “حا و سین و نونِ” الفبای من حسن
ای ختم هر کلام ، به هر انجمن حسن
هر کس ز باده ای بشود مستِ مستِ مست
من باده می شوم به نوای “حسن حسن”
این تارهای صوتی من کوکِ اسم توست
آواز عشق من بشود یک دهن “حسن"
نامت قیامتی بکند در قیامتم …
وقتی که بشنوم ز لب مرد و زن “حسن”
ای یکه تاز جنگ جمل ، ای دلیر مرد
ای ذوالفقار حیدر و ای صف شکن حسن
ای حضرت شجاعت و ای شیر مرتضی
با لشکری حریف شدی تن به تن حسن
مرهون صلح توست ، اگر که حسینی ام
از لطف توست ، گر شده ام سینه زن حسن
خالی ست دست من ، تو بیا و پُرش بکن
این تن بمیرد و بشود در کفن حسن !!!
جا می دهم تمام غمت را به مصرعی …
“ای حضرت غریب ، “غریب وطن حسن !!!”
شاعر: رضا_قاسمی
?دانشجوی اولی که پشت تریبون میرود متین منتظمی دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان است که سخنان خود را آتشین آغاز میکند “مفسد میخواهد برادر فلان مسئول یا فرزند فلان وزیر باشد باید دستگاه قضایی با آنها برخورد کند". سخنان او با احسنت، احسنت گفتن دانشجویان استقبال میشود.
? دانشجوی بعدی سلیمی دبیر تبیین مواضع بسیج دانشجویی است که مطالبات خود را مطرح و خواستار برخورد قاطع و مجازات سران فتنه میشود و با انتقاد شدید از طرح اظهارات اپوزوسیونی برخی مسئولان متذکر میشود: اینجا زادگاه انقلاب خمینی است؛ این چه بدعت ناپسندی است که بر کرسیهای نظام تکیه بزنیم و به نحوی صحبت کنیم که روی هرچه ضد انقلاب را سفید کنیم.” رهبر انقلاب هم در پایان سخنان این دانشجو میگویند: گلایهای که آخر کار کردید؛ گلایه حقیر هم هست و آن را قبول دارم".
?نوبت به دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل میرسد تا از دغدغهها و آسیبها بگوید. در ابتدای سخنان خود به رگبار بستن مردم در سال 60 توسط منافقین و در پی آن اعدام این جلادان تاریخ این مرز و بوم در سال 67 اشاره میکند و تذکاری هم برخی وادادگان داخلی میدهد:"بسم الله! آقایان بروید با داعش مذاکره کنید".
?او در بخشی از سخنانش از رئیس مجلس در مقام ریاست یک قوه به دلیل حمایت تلویحی از یکی از کاندیداها گلایه و تاکید میکند: در سالهای گذشته مجلس به جای بعد نظارتی بعد لابیگریش تقویت شده است. او سپس از ریاست این قوه میخواهد همانطور که به بررسی مدرک جعلی وزیر اسبق و فقید کشور پرداخت، به بررسی اتهام سرقت رساله دکتری حجت الاسلام روحانی بپردازد.