یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
#چلـــو_ڪبـــاب
دوره جوانے ابـراهیـم بود. در بازار ڪار میڪرد ابـراهیـم هفته ای یڪبار ما را در چلوڪبابے محل دعوت مےڪرد چند هفتہ گذشت. یڪبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب ڪرد همه از او تشکر ڪردیم هفتہ بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حـساب ڪرد و همینطور هفتہ های بعد…
ابـراهیم شـهید شد یڪروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوڪباب شد. مصطفی گفت: یادتان مےآید ڪہ ابـراهیـم گفت مصطفی امروز پـول غذا را میدهد؟ آن روز هم پ ول را ابـراهیـم داد. اما براے اینڪه من خـجالت نڪشم…
سعید با تـعجب گفت: من هم همینطور… و بقیه هم همین را گفتند آن روز فهمیدیم در تـمام مدتے ڪه ما با ابراهیم چلوڪباب مےخوردیم تـمام پول غـذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالے ضعیف بودیم؛ اما این ڪار را ڪرد ڪه ما هم از غذاے خوب لذت ببریم.
” چه آدمـے بـود این #ابراهیــم”
امام باقرعلیه السلام:
اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛
كار خير و صدقه، فقر را مى بَرد، بر عمر مى افزايد و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى كند.
من لا یحضره الفقیه
حضرت سلیمان گنجشکی را دیدند که با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!
پرسیدند: چه میکنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم…
ایشان گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد.
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خدا میپرسد: زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر میآمد!
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمی روم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده
ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه می کوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه می کند ما را
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است