جمعه ای دیگر در حال اتمام است وباز هم مولایمان در پس پرده غیبت اند
فکر میکنم دلیل غیبت مولایم حتما منم ؛؛
مولایم مرابه خاطر مادرت زهرا ببخش
مولای خوبیها بیا و مارا از غصه رها ساز
گل نرگس به خاطر خودت بیا نه به خاطر من گنهکار
مولایم برای ظهورت دعا خواهم کرد
اللهم عجل لولیک الفرج
سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجه الوداع
اخرالزمان
از عبد اللَّه بن عباس نقل شده که گفت: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت، (و یا به عبارت دیگرحجة الوداع) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟ و در آن روز سلمان رضی اللَّه عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از علامت های برپایی قیامت این است که نماز ضایع می شود - یعنی از میان مسلمین می رود و از شهوات پیروی می شود و مردم به سوی هواها میل می کنند، مال مقامی عظیم پیدا می کند و مردم آن را تعظیم می کنند، دین به دنیا فروخته می شود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی توانند آن را تغییر دهند آب می شود آن چنان که نمک در آب حل می گردد.
سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول اللَّه: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می گیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.
برای من رجعتی پس از رجعت، بازگشتی پس از بازگشت است. من رجعتهای مکرر دارم، من حملهها و انتقامهای فراوان دارم، من حکومتهای بسیار دارم، …
روایات زیادی که از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، به مسئله رجعت پرداخته و قطعی بودن آن را اثبات می کند.
این روایات به چهار دسته تقسیم می شوند:
1. روایتی که از زنده شدن مردگان به دست پیامبران گذشته سخن می گوید.
2. روایاتی که به دعای خالصانه پیامبر و زنده شدن مردگان به دست ایشان تصریح می کند.
ویرانه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هرجمعه به شوقت
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
شاعر:*علی اکبر لطیفیان*