یا صاحـــب الزمـــان …
شرمنده ام که نیست ، در این سر هوای تو
نایم پُر است از همه ، غیر از نوای تو
یک کاروانسرا شده قلبم ، بدون تو
شرمنده ام که نیست ، به دل رد پای تو
شرمنده ام برای تو کاری نکرده ام
اما همیشه شامل من شد دعای تو
شرمنده ام ، خجالتتان میدهم فقط
شرمنده ام که مایه ی ننگم برای تو
حرفت همیشه روی زمین مانده نزد من
شرمنده ام که رنگ ندارد حنای تو
فریادهای العجلم بی عمل شده
این شد که مستجاب نکردش خدای تو
“هل من معین” به روی لبت هست ، روز و شب
انگار ، کَر شدم ، نشنیدم صدای تو
شـــرمنـده ام کـه مـدام شـرمـنـدم
اللهم عجل لولیک الفرج
گلها همه با اذن تو برخاستهاند
از بهر ظهور تو خود آراستهاند
مردم همه در لحظه تحويل، بي ش
اوّل فرج تو از خدا خواستهاند
?تعجیل درفرج چهارده صلوات?
? اللّهُمَّصَلِّعَلي
? مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
? وَعَجِّلفَرَجَهُــم
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسی که صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای الیّ خطاب شد
گودال فوق عرش و تجلی رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد