♦️▪️♦️
▪️تسلیت صاحب شیعه که غمی دیگر شد
▪️برگ مژگان ملائک ز سرشکش تر شد
▪️بسکه بر ساقهی گل ریخت عدو زهر جفا
▪️پنجمین گل ز گلستان علی پرپر شد
♦️ #شهادت امام باقر(ع) تسلیت باد
آمریکا نقدها را گرفت و زیر وعدههایش زد؛ چرا باید با این دولت متقلب مذاکره کرد؟
پاسخ رهبر انقلاب به این سوال که چه وقت میتوانیم با آمریکا مذاکره کنیم
? رهبر انقلاب، صبح امروز:
?️ آمریکا، حال هم پیشنهاد مذاکره داده؛ اینکه مسئلهی جدیدی نیست، از اول انقلاب بوده است.
❔ چرا مذاکره نمیکنیم؟
⚠️ آمریکاییها فرمول مذاکراتیشان این است:
?️ چون آمریکاییها متکی هستند به قدرت و پول، مذاکره را داد و ستد میدانند.
?️ آمریکا وقتی با یک طرفی میخواهد مذاکره کند، اهداف اصلی را مشخص میکند و از این اهداف یک قدم هم عقب نمینشیند.
?️ آنها از طرف مقابلِ مذاکره مطالبهی امتیاز نقد میکنند و اگرچنانچه طرف مقابل از دادن امتیاز امتناع کند، هیاهو و جنجال میکنند تا کم بیاورد.
?️ خود آمریکا در مقابل آنچه نقد میگیرد، چیز نقدی نمیدهد؛ فقط وعدهی قرص و محکم میدهد و با وعده، دلِ طرف مقابل را خوش میکند.
?️ مرحلهی آخر هم وقتی کار از کار گذشت و نقدها را گرفت، زیر همین وعدهها میزند.
این روش مذاکرهی آمریکایی است. حالا با این دولت متقلب باید مذاکره کرد؟
?️ #برجام نمونهی واضح همین مسئله بود. تازه بنده خیلی سختگیری میکردم. البته خطوط قرمزی هم که مشخص کردیم رعایت نشد.
?️ جمهوری اسلامی هر وقت به آن اقتداری برسد که فشار و هوچیگری آمریکا رویش تأثیری نگذارد، میتواند با آمریکا #مذاکره کند. امروز چنین چیزی نیست. بنابراین امام مذاکره با آمریکا را ممنوع کرد و من هم ممنوع میکنم.
هر وقت به آن اقتداری برسد که فشار و هوچیگری آمریکا رویش تأثیری نگذارد، میتواند با آمریکا مذاکره کند. ۹۷/۵/۲۲
دختر که باشی گیسوانت رود جاریست
قلب درون سینه ات هم یک قناریست
دختر که باشی دست تو یعنی نوازش
دختر که باشی شانه هایت، استواریست
دختر که باشی گاه میخندی و گاهی
آب و هوای چشمهات ابری بهاریست
دختر که باشی خنده بر لب داری اما
پشتش کمی اشک و شکایت گهگداریست
دختر پر از شور است شیرین است دختر
دختر همیشه آن کسی که دوست داریست
دختر تمام سهمش از دنیا، زمین، عشق
دل بیقراری بیقراری بیقراریست
میجنگد و میگرید و میمیرد آرام
دختر شهید عشقهای انتحاری ست
خالق برای زینت عرش افریدَش
دختر میان آفرینش شاهکاریست
آیینه نام چشمهای دختران است
دختر که باشی طعم لبخندت اناریست
#دلنوشته_های_یک_طلبه
?نوه ارشد یک مرد انقلابی و غیرتمند از شمال کشور هستم، گفت: خانواده من محکم و استوار در امتداد راه شهیدان ایستاده اند.
?اینجا ایران اسلامی است، کشوری که تنها پرچمدار حفظ حجاب فاطمی در جهان است و ما پیرو مکتبی هستیم که زن را اکثرالخیر نامیده است.
?ما پیرو دین و مذهبی هستیم که امام حاضرمان(عج) الگوی خود را حضرت زهرا(س) می داند.
?به نمایندگی از خانواده کوچک و انقلابی علینژاد می گویم که خط قرمز ما حفظ آرمانهای بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله حراست از مقام ولایت اهل بیت(ع)، پاسداری از حریم ولایت فقیه، احیا و تداوم حیا و حجاب است.
?چنانچه هرکسی حتی جگرگوشه یمان، حتی پاره تنمان، قدم و قلمی بر خط قرمزهای مردم مسلمان ایران بگذارد، ما هم همانند شما مردم در برابرش ایستاده ایم و تا آخر می ایستیم
? #پینوشت: «معصومه علینژاد قمی» معروف به «مسیح علینژاد» فعال سیاسی، خبرنگار درسال ۱۳۵۵ در قمیکلای بابل متولد شد. وی در یکی از نوشتههای خود اعلام میکند که دوستانش وی را مصی صدا میزدند، اما فردی به نام پویان که ظاهراً خیلی به وی علاقه نشان میداده برای علینژاد شعری سروده و او را مسیح خطاب کرده است.
او پس از چندین سال فعالیت رسانه در روزنامه های زنجیره ای به غرب پناهنده شد و پس از کشف حجاب و وادادگی مزدور به عنوان یه دلقک رسانه ای دنبال حجاب ستیزی در ایران است
عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم
ما شیع ایم و امت شیخ الائمه ایم
سرشار از محبت شیخ الائمه ایم
ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم
ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد
بر کشتی نجات حسینی سوار کرد
آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم
از دودمان بانوی عالم نمیشدیم
این گونه بی قرار محرم نمی شدیم
دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم
او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم
خواندیم قال صادق و روضه نشین شدیم
امشب دلم گرفته برای بقیع او
خون گریه می کنم به هوای بقیع او
جان مرا گرفته عزای بقیع او
امشب به یاد حال و هوای بقیع او
در مجلس مصیبت او گریه می کنیم
با فاطمه به غربت او گریه می کنیم
هم ماجرای آن در و دیوار زنده شد
هم ماجرای آتش و مسمار زنده شد
هم بی کسی حیدر کرار زنده شد
هم کینه مغیره و اشرار زنده شد
ابن ربیع مثل مغیره است ، بی حیاست
کارش همیشه طعنه و آزار و ناسزاست
ظالم ، شکست حرمت بیت الحرام را
لج کرد و برد پای پیاده امام را
آن مرد سالخورده ی والا مقام را
شاه بزرگ زاده با احترام را
او روی اسب و پای پیاده امام دین
در کوچه ها دوباره علی می خورد زمین
واویلتا به کوچه کشیده است ماجراش
خاکی شبیه چادر زهراست جامه هاش
این حلقه های اشک، گرفته ره نگاش
افتاده است لرزه چرا بین دست و پاش
پای پیاده ناله زند ، یاد عمه هاش
این پیرمرد شهر مدینه است کربلاش
شکر خدا که شهر مدینه سنان نداشت
خولی و زجر و حرمله و ساربان نداشت
سیلی برای دختر شیرین زبان نداشت
بزم شراب داشت ولی خیزران نداشت
شکر خدا که در جگرش نیزه ها نرفت
بعد از شهادتش بدنش زیر پا نرفت
محمد حسین رحیمیان