میلاد شخصیت بزرگی را در پیش رو داریم که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید. زنی که تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی . به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند؛ زینب(س)، این اسطوره تاریخ را می گویم.
آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند.
آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد.
آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد.
آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
شگفت نیست که او را «ام المصائب»، مادر مصیبت ها، لقب داده اند! کوه های اندوه می آمد و زینب، صبورانه همه را تحمل می کرد. زینب(س) کسی است که سنگ صبور اسیرانی می شود که زیر سنگینی بار غم خرد شده اند. اما هرگز به روی خود نمی آورد و به پرستاری از این قافله دردکشیده می پردازد و همزمان از حریم «امامت» دفاع می کند.
روایتی زیبا از حضرت زینب(س):
حضرت زینب(س) حتی در زمان کودکی و سنین پایین، دارای معرفتی والا و عالی بودند. روزی از پدر خویش،حضرت علی(ع) پرسیدند: ایا مرا دوست داری؟
حضرت علی(ع) فرمودند: آری.
آن گاه آن حضرت در پاسخ پدر فرمود: دو محبت ـ محبت خدا و محبت فرزندان ـ در قلب مؤمن نمی گنجد. پس سر و اساس این دوستی و محبت به این دلیل است که محبت خالص و واقعی از آن خدا و شفقت و دلسوزی از آن فرزندان می باشد و این علاقه و محبت به خاطر خدا می باشد.
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در پاسخ، ایشان را تایید کرده و ستودند.[1]
این میزان از معرفت آن هم در دوران طفولیت، نشان از یک شناخت عمیق باطنی در وجود زینب کبرا دارد.
پنجم جمادی الاولی، سالروز ولادت شیرزن صحرای کربلا را «روز پرستار» نام نهاده اند و چه مناسبت پرشکوهی! پرستاران جامعه ما با الگو قرار دادن آن زن نمونه، ایثار و فداکاری را از او می آموزند و می کوشند تا زینب وار زندگی کنند. این میلاد با سعادت را به همه هموطنان عزیز علی الخصوص به پرستاران کشور عزیزمان تبریک می گوییم
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
التماس دعا
پنجشنبه هست شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلي وقتها هواشونو مي كنه,
امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه
پر رفت و آمدترین خانه «محله بنیهاشم» را آوای شادی و سرور در آغوش گرفته بود، موج شعف و لبخند همراه با انتظار، فضای خانه و محله را پر کرده بود. همه برای ولادت سومین نوه عزیز پیامبر لحظهشماری میکردند، و دل خوش میداشتند که «مولود فاطمه» را در آغوش بفشارند و گل بوسههای محبت را بر گونههای عطر آگینش نثار گردانند.
در پنجم جمادیالاولی سال پنجم هجرت، مطابق با 627 میلادی، دختر فاطمه علیهاالسلام متولد شد. با اين تولد، حضرت فاطمه(ع)، سومین فرزند خود را به دنیا آورد و پدر نیز خود را به زینت «زینب» آراست.
رسم خانواده علی(ع) و زهرا(ع) این بود که نامگذاری نوزاد خود را بهبزرگِ خانواده واگذار میکردند، امّا وقتی این نوزاد زهرا چشم بهجهان گشود، بزرگ خانواده یعنی پیغمبر(ص) در مسافرت بود و آنان چند روزی صبر کردند تا پیامبر از مسافرت آمد و همین که مژده ولادت دختر فاطمه(ع) را شنید، در اولین فرصت به خانه فاطمه(ع) رفت، و نوزاد را طلب نمود و او را در آغوش خود فشرد و بوسهها به گونهاش افکند. و نام کودک را زینب نهاد.
کلمه «زینب» از دو بخش «زین» یعنی زینت و «اَب» یعنی پدر ترکیب یافته است، و زینب یعنی زینت بابا.