رسم مباهله در میان اقوام و ادیان مختلف وجود داشت. و آن زمانی بود که تعصب و حق ناپذیری راه را بر استدلال می بست. آنگاه دو طرف، گفتگو را کنار می گذاشتند و دست به دعا بر می داشتند و از خدا می خواستند تا دروغگو را رسوا سازد عذابش را بر او نازل نماید.
مسیحیان نجران اگر چه در گفتگو مغلوب استدلال رسول خدا (ص) شدند اما از پذیرش حق رویگردان شدند. چنین بود که رسول خدا (ص) به فرمان خدا آنها را به مباهله دعوت نمود.
«فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبین »«پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده ستیز کند، پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاری) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم»(آل عمران/61)
روز واقعه دیدند که رسول خدا (ص) همراه با 4 نفر دیگر به میعادگاه می آیند.
فاطمه آمد تا تأویل «نِسآءَنا» باشد. حسن و حسین (ع) آمدند تا مظهر « أَبْنآءَنا» باشند و علی (ع) آمد تا جان پیامبر (ص) و مظهر «أَنْفُسَنا» باشد.
اسقف نجران باد دیدن چهره نورانی پاکان روزگار پا پس کشید و گفت: «چهره هایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جای خود بکَند، کوه کنده میشود، با آنان مباهله نکنید که هلاک میشوید و تا روز قیامت یک نصرانی در روی زمین پیدا نمیشود»[1]
اعمال روز مباهله
دعای روز مباهله
قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند
که دین مردم خود را مگر رواج دهند
قرار شد همگی با کسان خود باشند
مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند
نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین
بنا نبود به اهل لجاج باج دهند
به حکم امر «تعالوا …» قرار بود آن روز
مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند
و در قبال تمام مخالفت هاشان
به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند
شعاع نور حقیقت به هر طرف می رفت
که از حجاز به نجرانیان سراج دهند
جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید
خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند
شاعر:مطهره عباسیان
پیروز باشید
سید مهدی خدایی
موج همراه
سفر حج به پایان رسیده بود. امام صادق (ع) و همراهان در راه بازگشت به مدینه بودند. به امام (ع) خبر دادند که وضع حمل همسرتان نزدیک است. امام(ع) با شادمانی به سوی خیمه همسرشان حمیده رفتند تا اولین زائر آن نو رسیده باشند. پدر با شادمانی فرزند را در آغوش گرفت و در گوش راست اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس به سوی اصحاب بازگشت و با شادمانی فرمود: «خداوند پسری به من مرحمت کرده که بهترین مخلوق خداست. به هوش باشید، به خدا سوگند که او سرپرست شماست».
کاروان به سمت مدینه حرکت کرد. امام صادق (ع) پس از ورود به شهر ، به منظور گرامی داشت نوزاد خجسته اش ، سه روز به مردم طعام داد و پیروان آن حضرت، گروه گروه برای عرض تبریک و شرکت در جشن و سرور به محضر آن بزرگوار شرفیاب می شدند.[1]
درسی بزرگ از امام کاظم (ع)
امام موسی بن جعفر (ع) هنگامیکه به دستور طاغوت زمان خود، هارون الرشید به جرم حق گوئی و دفاع از حقیقت، دستگیر و روانه زندان شد به سجده رفت و در حال سجده این چنین عرضه داشت :«بار الها! من بارها از درگاه تو مسئلت میداشتم که برای عبادت، فراغتی بمن عنایت فرمائی تا به اطاعت و فرمان برداری تو قیام ورزم از اینکه اکنون درخواست مرا اجابت فرموده ای در برابر چنین توفیقی سپاسگزارم»[2]
بهره ای از کلام امام موسی کاظم (ع)
- «همانا که عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد»[3]
- «مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى ، و آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى»[4]
- «خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مى كوشند ؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت اند»[5]
مژده ای دل که به ماتاج سری داد خدا
شب ما سوته دلان را سحری داد خدا
سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثری داد خدا
شجرطیبه ی گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و بری داد خدا
تا که اسلام قوی گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولارا گهری داد خدا
ای صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبی را پسری داد خدا
شاعر : محمد حسن فرحبخشیان
زیارت امام موسی کاظم (ع)
پیروز باشید
سید مهدی خدایی
ما هرچه جلوتر برویم کار ما سخت تر میشود! راه نجات ما در تبعیت از ولایت فقیه است تا انشالله خداوند امر خودش را برای ما برساند.
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
شاهِ نجف،امیری و عالم گدای تو
جن و تمام آدمیان مبتلای تو
اینبار هم درآمده قرعه به نام من
دروصف تو ،غزل بنویسم برای تو
در آسمان بخشش ولطف تو یاعلی
خورشید گشته زائر صحن وسرای تو
باران و ابر، پیش شما قطره اندوبس
باران عشق ، می چکد از این هوای تو
احمد به عرش رفت و شما رانظاره کرد
با او سخن بگفته خدا با صدای تو
دارم یقین که علت خلقت تویی علی
وقتی خداتویی و خدا هم خدای تو
از بس که نسخه ی مطب تو فراهم است
پیدا شود به مشهد ما هم دوای تو
دار الشفایِ حجت ثانیِ ما رضا
یک شعبه از کرامت دار الشفای تو
تو جانِ جانِ جانِ جهانی علی ،علی
ای جانِ ما تمامِ خلائق فدای تو
صد سجده ها اگرکه تو بودی چومینمود
شیطان به جایِ حضرت آدم به پای تو
گر مدحِ تو به روی زبانم نشسته است
شاعرشدم که تا بشوم( مجتبای) تو
مجتبی_کریم_پور