گل نرگس نظری ڪن ڪہ جہان بیتاب است
روز و شب چشم همہ منتظر ارباب است.
مہدی فاطمہ پس ڪی بہ جہان می تابی؟
نور زیبای تو یڪ جلوہ ای از محراب است.
السلام علیک یا صاحب الزمان
چون گاهی مشکلات ناخودآگاه به همدیگه منتقل میشه
مثلا ممکنه با خودتون فکر کنین، نکنه شوهر منم همچین مشکلی رو داشته باشه؟
یا نکنه ما هم اینجوری بشیم؟
رفت و آمد با زوج های موفق و خوشبخت و واقعا عاشق تاثیرات خیلی مثبتی روی روابط دونفرتون میذاره.
مساله رفت و آمد نکردن نیست
مساله اینه که اگر ضرورتی نداره پای صحبت این و اونی که مشکل دارن نشینیم. گاهی خودتونو بکشین بیرون از درد و دل های پر از درد دیگران.
گوش شنوا بودن خوبه ولی وقتی خود آدم آسیب ببینه و بدبین بشه اصلا ضرورتی نداره.
در رفت و آمد با اینجور افراد اگر فامیل هستند، حد تعادل رو رعایت کنید اگر غریبه تر هستند که بیشتر سخت بگیرید.
در عوض تا میتونید برین سمت زوجهای شاد و خوشبخت و خوش سلیقه و هم جهت با خودتون و همسرتون…
دکتر انوشه
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسی که صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای الیّ خطاب شد
گودال فوق عرش و تجلی رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
[سوره الأحزاب (33): آيات 14 تا 15]
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً (14)
و (آن منافقان و افراد سست ایمان) اگر (دشمنان) از اطراف مدينه بر آنان وارد مىشدند و از آنان تقاضاى فتنهگرى مىكردند، به سرعت مىپذيرفتند، و جز مدّت كمى درنگ نمىكردند.
پيامها:
1- دشمن براى ايجاد فتنه از منافقان و افراد سست ایمان؛ كمك مىگيرد. «سُئِلُوا الْفِتْنَةَ»
2- منافقان و افراد سست ایمان؛ به راحتى از حقّ برگشته، به دشمن رو مىكنند و فتنه به پا مىنمايد.«لَآتَوْها»
3- پذيرش درخواست كافران به صورت عجولانه و بى تفكّر، نشانهى سستی ایمان است است. «سُئِلُوا … ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً»
المیزان:
افراد سست ایمان تا آنجا پايدارى در دين دارند، كه آسايش و منافعشان از بين نرود، و اما اگر با هجوم دشمن منافعشان در خطر بيفتد، و يا پاى جنگ پيش بيايد، ديگر پايدارى نمىكنند، و بدون درنگ از دين برمىگردند (ج/16 ص/ 430
نظریه:
اما مومنانی که ایمانشان مستحکم باشدسخنشان این است.
1- « وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/22)
2- مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً (23/ احزاب
3- الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ (173/ ال عمران)
۱-برافروختن آتش و پریدن از روی آن و حاشیههایی مانند انفجار ترقهها و نارنجکهای دستی، نه تنها یک عمل خلاف بیّن شرع مقدس، بلکه حتی خلاف سنتهای ملی و باستانی ایران است و هیچ ارتباطی به پیشینیان و نیاکان ما ندارد.
۲-کسانی که بدون مطالعه و از روی سادگی تصور میکنند که این حرکتها سنت گذشتگان ما بوده و باید آنرا حفظ کنند، بدانند که در ایران باستان درکنار سایر عناصر اربعه یعنی آب و خاک و باد، آتش نیز دارای قداستی بوده است. و هرگونه آلوده کردن آنها نوعی گناه محسوب میشده است.
۳-بنابراین درایران پیش از اسلام به خصوص عصر ساسانیان هرگز چنین چیزی وجود نداشته است که آتش روشن کنند و ازروی آن پریده و بگویند که زردی من ازتو و سرخی تو از من.
این سخن به این معنا است که بیماریها و آلودگیهای ظاهری و باطنی من بر آتش وارد شود و سرخی و پاکی آتش به من وارد گردد. چنین أمری توهین بزرگ به آتش بوده است و به هیچ وجه قابل قبول از سوی ایرانیان پیش ازاسلام نبوده است. مضاف اینکه درهیچ یک از منابع تاریخی به این مسئله اشارهای نشده است و در ایران باستان وجود خارجی نداشته است.
۴-به این نکته باید این مسئله هم اضافه کرد که در ایران پیش از اسلام اصلاً روزهای هفته وجود نداشته است بلکه ماهها دارای روزهای متعدد و ۳۰ یا ۳۱ گانهای بودند و هر روز اسم خاصی برای خود داشته است. بنابراین چهارشنبه یا پنجشنبه ایی در قبل از اسلام در بین ایرانیان رواج نداشته است که بگوییم چهارشنبه آخر سال را آتش افروزی میکردند.
۵- فقط این نکته در منابع آمده است که روز پایانی سال مردم به استقبال بهار میرفتند و مطابق نقلی ایرانیان پیش از اسلام در یکی از روزهای آخر سال بر بالای بامها آتش میافروختند و این به معنای بدرقه زمستان و سردی هوا واستقبال از گرم شدن هوا بوده است. بدون اینکه به آتش با پریدن از روی آن بیاحترامی صورت بگیرد.
۶-در دوران پس از اسلام هم ما درهیچ یک از منابع تاریخی اشارهای به وجود چنین سنتی نداریم و به نظر میرسد که این اقدام در رژیم پهلوی با عنوان سنت، به دروغ به نیاکان ما نسبت داده شده است. حال آنکه برخی از اعمال در چهارشنبه آخر سال در دوران رژیم قبل و شاید پیش از آن در عهد قاجار وجود داشته، به این صورت که افرادی در خانه ها میآمدند و با پوشیدن صورت خود با زدن قاشق به کاسهایی که اصطلاحاً آن را قاشق زنی میگفتند از مردم طلب کمک میکردند و یا دورهم جمع میشدند و آجیل خوران میگرفتند.
#دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی