اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
سلام بر تو اى دخت رسول خدا.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،
سلام بر تو اى دخت فاطمه و خدیجه.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ و َالْحُسَیْنِ،
سلام بر تو اى خواهر حسن و حسین.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،
سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،
سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ و َرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکـاتُهُ،
سلام بر تو اى عمه ولى خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنـا وَبَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّةِ،
سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار کند میان ما و شما در بهشت
وَحَشَرَنـا فی زُمْرَتِکُمْ،
و محشور گرداند ما را در گروه شما
وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبیِّکُمْ،
و وارد کند ما را بر سر حوض پیامبرتان
وَسَقـانـا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طـالِب،
و بنوشاند ما را از جام جدتان، از دست (ساقى کوثر)
على بن ابى طالب.
صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،
درود خدا بر شما باد.
اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنـا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،
از خدا مى خواهم که بنمایاند به ما در
مورد شما خوشحالى و فرج (وظهور) شما را
وَاَنْ یَجْمَعَنـا وَاِیّـاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ
و گرد آورد ما و شما را در گروه جدتان
مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
محمد(صلى الله علیه وآله)،
وَاَنْ لا یَسْلُبَنـا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،
و نگیرد از ما معرفت شما را که براستى او سرپرست توانایى است.
اَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ بِحُبِّکُمْ،
تقرب مى جویم به درگاه خدا به وسیله دوستى شما
وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ،
و بیزارى جستن ازدشمنانتان،
وَالتَّسْلیمِ اِلَى اللهِ راضِیاً
وتسلیم شدن به پیشگاه خدا بارضایت مندى وخوشنودى
بِهِ غَیْرَ مُنْکِر و َلا مُسْتَکْبِر،
بدون انکارو گردن فرازى
وَعَلى یَقینِ مـا اَتى بِهِ مُحَمَّدٌ،
و از روى یقین به درستى آنچه محمد(صلى الله علیه وآله) آورده
وَبِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یـا سَیِّدی،
و بدان راضى وخوشنودم و مى جویم
باین وسیله عنایت ترا اى سرور من،
اَللّهـُمَّ وَرِضـاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،
خداوندا! خشنودى تو و خانه آخرت را خواستارم.
یـا سَیِّدَتی یـا زَیْنَبُ،
اى بانوى من، اى زینب،
اِشْفَعی لی فِى الْجَنَّةِ،
شفاعت کن براى من در مورد بهشت
فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،
که به راستى براى تو در پیشگاه خدا منزلتى است بزرگ.
اَللّهـُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعـادَةِ،
خداوندا! از تو مى خواهم که سرانجام کارم رابه خوشبختى ختم فرمایى
فَلا تَسْلُبْ مِنّی مـا اَنَا فیهِ،
و از من نگیرى ایمانى را که در آن هستم
وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،
و جنبش و نیرویى نیست جز به یارى خداى والاى بزرگ.
اَللّهـُمَّ اسْتَجِبْ لَنـا
خدایا! به اجابت رسان دعاهاى ما را
وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ،
و بپذیر آن را به بزرگوارى و عزّتت
وَبِرَحْمَتِکَ وَعـافِیَتِکَ،
و به مهر و عافیت خودت،
وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،
و درود خدا بر محمّد(صلى الله علیه وآله)و تمام خاندانش
وَسَلَّمَ تَسْلیماً یـا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
و هم سلام مخصوص او بر ایشان باد اى مهربانترین .
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت #زینب
کار ما نیست شناسایی نامت #زینب
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
شاعر:حمید رضا برقعی
بخشی از #خطبه حضرت زینب علیها السّلام در شام
?فَكِدْ كَيْدَكَ، وَ اسْعَ سَعْيَكَ، وَ ناصِبْ جُهْدَكَ، فَوَاللهِ لا تَمْحُو ذِكْرَنا، وَ لا تُمِيتُ وَحْيَنا، وَ لا تُدْرِكُ أَمَدَنا، وَ لا تَرْحَضُ عَنْكَ عارَها، وَ هَلْ رَأيُكَ إِلاّ فَنَدٌ، وَ أَيّامُكَ إِلاّ عَدَدٌ، وَ جَمْعُكَ إِلاّ بَدَدٌ؟ يَوْمَ يُنادِي الْمُنادِي: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمِينَ.
يزيد! هر كيد و مكر كه داري بكن، هر كوشش كه خواهي بنماي، هر جهد كه داري به كار گير،به خدا سوگند هرگز نتواني نام و ياد ما را محو كني، وحي ما را نتواني از بين ببري، به نهايت ما نتواني رسيد، هرگز ننگ اين ستم را از خود نتواني زدود، راي توست و روزهاي قدرت تو اندك و جمعيت تو رو به پراكندگي است،در روزي كه منادي حق ندا كند كه لعنت خدا بر ستمكاران باد.
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است
احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام
با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت
این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است
بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است
#وفات_حضرت_زینب_س_تسلیت_باد
صدبار گفته اند ولی باز نوبر است
از هر زبان حدیث تو قند مکرر است
ماتشنه ایم و در کف تو جام کوثر است
هفت آسمان قلمرو جولان حیدر است
ای شعر عاشقی نکن اینقدر بی هدف
از این طرف نکش دل ما را به آن طرف
این جاده. می خورد به سماوات ، لاتخف
حی علی الزیارة و حی علی النجف
ما ظلمتیم نور ازل تا ابدد علی است
حی علی الفلاح ، که خیر العمل علی است
هر شب که یاد کوی تو از خاطرم گذشت
تا صبح اشک شوق زچشم ترم گذشت
از آسمان عمر چه زود اخترم گذشت
خاک نجف کجاست که آب از سرم گذشت
جان من از علی است مرا جان به کف ببر
ای شوق پابرهنه مرا تا نجف ببر
ای نام نامی تو گواراتر از عسل
هستی به عشق نام تو رقصیده از ازل
قد قامت القصیده و قد قامت الغزل
مفعول فاعلات مفاعیل مفتعل
شعرم همیشه چشم به دست تو دوخته است
قربان مصرعی که برای تو سوخته است
با جرعه ای وجود گرفتیم از عدم
خوردیم تا شرابی از انگور این حرم
این است جام شیعه ی حیدر ، نه جام جم
یامظهرالعجایب و یا کاشف النقم
” بگذار تا زشارع میخانه بگذریم “
از شارع الرسول تو مستانه بگذریم
گم می شوند و شعله از این طور می برند
هرشب فرشته ها سبد نور می برند
از گوشه ی ضریح تو انگور می برند
شیرینی علی است که با شور می برند
غیر از در علی به دری رو نمی زنند
بیخود کنار نام تو زانو نمی زنند
ما را در این حرم جگر قیل و قال نیست
“ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست “
این جا غمی به دوش محبان وبال نیست
“در بارگاه قدس که جای ملال نیست “
جایی که جارویش پر و بال فرشته است
موسی چقدر مشق تحیر نوشته است
سبحان من یمیت ویحیی ، قیامت است
اینجا بدایتی است که تا بی نهایت است
در وادی السلام تو مردن ، غنیمت است
یعنی شهید عشق علی غرق رحمت است
کی می شود بیایی و شرمنده ام کنی
از جام ” من یمت یرنی ” زنده ام کنی
از این حرم که هست حریم ملائکه
آدم کجا رود که نیفتد به مهلکه
دنیای بی علی چه قدر بود مضحکه
شیعه علی نداشت بمیرد برای که؟
کار عدم زعشق به هستی کشیده شد
دنیا فقط برای علی آفریده شد
بعد از نجف تمام جهان سرزمین توست
حقا که آسمان و زمین در نگین توست
در سفره ها حکایت نان جوین توست
یاللعجب تعجب ما از همین توست
بی اعتنایی تو به دنیا که معرکه است
نعلین وصله دار تو تاج ملائکه است
هر چند در برابر تو سر ، بلند نیست
هر سر که نیست خاک درت سربلند نیست
آن سر زیادی است که در این کمند نیست
ای اغنیا ، گدای علی مستمند نیست
ای منکر علی تو و برهان بی اساس
قنبر شناس هم نشدی تا علی شناس
پای کرم شکسته ی دست کریم توست
دنیا همیشه بر سر خوان نعیم توست
نهج البلاغه رائحه ای از شمیم توست
سبحان من دنی فتدلی ، حریم توست
یعنی علی مع الحق و حق است با علی
صلی علی محبک یا مرتضی علی
در می زنند ، سائلی از راه آمده است
جبریل عاجزانه به درگاه آمده است
جایی که عقل پیش تو کوتاه آمده است
“قل انما ولیکم الله ” آمده است
این آیه جز برای تو نازل نمی شود
قرآن ما بدون تو کامل نمی شود
روزی که ذوالفقار تو سر در نیام کرد
شمشیر ابرویت همه را قتل عام کرد
تیغی که خواب راحت ما را حرام کرد
باید به تیغ ابروی حیدر سلام کرد
دل را به یک اشاره ی خود می برد زدور
“این است دلبری که به دنیا فکنده شور “
دارم هزار آرزو اما علی الحساب
ای کاش این یکی بشود زود مستجاب
در آرزوی خاک کف پای بوتراب
گویم هزار مرتبه ” یالیتنی تراب “
یک عمر زیر سایه ی تو جای ما بس است
یک یاعلی برای دو دنیای ما بس است