مقدمه :
در پیمایشهای علمی، آراء منفی به معنای قطعیت رای ندادن مردم به نامزد مورد پرسش است. این مهم، برای رئیس جمهور مستقر که یک طرف رقابت میباشد، بسیار تعیین کننده است.
افزایش روند آراء منفی روحانی :
آراء منفی روحانی در سه بازه (مرداد، آذر و بهمن) روند افزایشی را نشان میدهد. در سه پیمایش علمی، آراء منفی روحانی از 24% در مرداد ماه، به 30% در آذر و 35% در بهمن ماه رسیده. شایان ذکر است که آراء منفی رئیس جمهور مستقر چنانچه به مرز 30% برسد انتخاب مجدد وی را مبهم میسازد و در عین حال آراء منفی رئیس جمهور مستقر اگر به 40% برسد؛ شکست وی را قطعی میکند.
نتیجه :
به نظر میرسد؛گلهمندی مردم از حل نشدن مشکلات، اشرافیت دولتی، بیکاری، عدم صداقت در تحقق وعدهها و رکود همه جانبه، باعث بیاعتمادی و رویگردانی اجتماعی از روحانی شده است. افزایش روند آراء منفی روحانی، مؤید شکلگیری کنش نه؛به وضع موجود در مدیریت اجرایی است. نویسنده: دکتر سراج
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
هم افزایی تشکیلاتی و سازمانی یکی از شاخصه های انقلابیگری است
[سوره النور (24): آيه 62]
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62)
مؤمنان (واقعى) تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده و هر گاه با پيامبر بر كارى اجتماع نمايند، بدون اجازه او نمىروند، (اى پيامبر!) كسانى كه اجازه مىگيرند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس اگر براى بعضى از كارهاى خود از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى (و مصلحت بود) اجازه بده و براى آنان از خدا طلب آمرزش كن، كه خداوند بخشنده و مهربان است.
یاداشتها:
1- حضور و هم افزایی انقلابیون در كنار رهبرو امام جامعه براى كمك و حل مشكلات، نشانهى ايمان و ترك آن نشانهى نفاق يا ضعف ايمان است. «كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ»
2- در مسائل تشكيلاتى، كه بر اساس همفكرى و مشورت، تصميم گرفته مىشود، خودمحورى و خودمختارى مومن انقلابی ممنوع است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
3- در زندگى اجتماعى ، وجود رهبر و پيروى از او برای مومنان انقلابی لازم است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
4- ايمان یک انسان مومن انقلابی بايد همراه با تسليم و اطاعت از امام جامعه باشد. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
5- اجازه گرفتن از رهبری، نشانه ى ادب، تسليم، قانونمندى، عشق به رهبر و نظم و نظام و سازمان پذیری است. (با توجّه به كل آيه)
6- بايددر کار تشکیلاتی سازمان پذیری و هم افزایی را ارج نهيم. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
7- رهبرى در اسلام، همراه با مصلحت انديشى و رحمت است. «شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
8- در کار سازمانی و تشکیلاتی تصميمگيرى نهايى با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (پيامبر در مسائل عمومى جامعه، بر مردم ولايت دارد).
9- رهبر بايد در کار تشکیلاتی خود انعطافپذير و واقعبين باشد. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ»
10- اذن پيامبر براى كارهاى شخصى، كار را حلال مىكند ولى نفسِ رها كردن كارهاى تشکیلاتی در حضور رهبر، نياز به استغفار دارد. «فَأْذَنْ … وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
11- طرح مسائل شخصى در هنگام اشتغال به كارهاى تشکیلاتی، گرچه با اجازه باشد، زيبا نيست و بايد عذرخواهى كرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
المیزان: مقصود از امر جامع امرى است كه خود به خود مردم را دور هم جمع مىكند، تا درباره آن بينديشند و مشورت كنند، و سپس تصميم بگيرند، مانند جنگ و امثال آن.
و معناى آيه اين است كه چون با رسول او بر سر امرى از امور عمومى اجتماع مىكنند، پى كار خود نرفته و از آن جناب روى نمىگردانند، مگر بعد از آنكه كسب اجازه كرده باشند.
پس از اینکه رهبر معظم انقلاب آشتی ملی را مورد انتقاد قرار دادند، رئیسجمهور در یک یادداشت سیاسی عنوان درخواست خود را به «آشتیجویی سیاسی» تغییر داد.
روحانی طی یادداشتی در ویژهنامه روزنامه «جمهوری اسلامی» که به مناسبت چهلم مرحوم هاشمی و پس از بیانات رهبر معظم انقلاب نوشته، از چیزی به نام «آشتیجویی سیاسی» سخن به میان آورده و گفته است: «این درک از مردم و سیاست به او (مرحوم هاشمی) نشان داده بود که باید از مسیر گفتوگو، تعامل و آشتیجویی سیاسی، مشکلات پیش روی توسعه و بهروزی مردم را مورد به مورد، رفع و تعدیل کرد. آیتالله هاشمی به سنت گفتوگو باور داشت و برای گروهها و جریانهای سیاسی همچون پدری بزرگوار عمل میکرد. واسطه گفتوگوی مردم با قدرت سیاسی میشد و خواست قدرت را به زبان مردم بیان میکرد.» از کنایههای روحانی به «قدرت سیاسی» که بگذریم، این اظهارات در حالی صورت میگیرد که به تازگی رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان طی سخنانی درباره مسئله «آشتی ملی» که چند هفتهای بود در کلام اصلاحطلبان، دولتیها و حتی شخص رئیسجمهور تکرار شده بود، فرمودند: «حالا یک عدهای یاد گرفتهاند تعبیرات آشتی ملی، آشتی ملی [را گفتن]؛ این حرفها به نظر من معنی ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است… مردم با همه وجودشان ایستادهاند.»
انقلابیگری از مهمترین مفاهیمی است که از بیش از یک سال پیش، مورد تأکید ویژه رهبر معظم انقلاب بوده است. ایشان ابتدا از «هندسه انقلاب» سخن گفتند و اندکی بعد، از انقلاب به مثابه رودی روان و حقیقتی جاودان بحث کرده و شاخصههای انقلابیگری را تبیین کردند.با این حال، برخی در تفسیر این مفهوم مهم، آن را به بُعد یا مسائل خاصی محدود کردند، حال آنکه انقلابیگری یک مفهوم کلی است که حوزه اطلاق آن مطلق بوده و همه عرصهها و افعال را در برمیگیرد. به عبارتی، انقلابیگری مفهومی است که از همهگیری و شمولیت برخوردار بوده و به همان میزانی که در مبارزه با استکبار، حمایت از مظلومان و مستضعفان و… باید جلوهگر شود، باید در سبک زندگی و معاشرت، در محیط کار، در مصرف بیتالمال و… نیز معیار باشد. افزون بر این، برخی طیفهای داخلی با دوگانهسازی و دوقطبیآفرینیهای کاذب، مانند انقلابیگری عقلانیت و انقلابیگری معیشت، سعی کردند از این مفهوم اعتبارزدایی کرده و توجه بدان را مغایر با منافع مردم قلمداد کنند.
اما در این میان به نظر میرسد که مهمترین مشکل در حوزه انقلابیگری، به مثابه حقیقتی که ریشه در آرمانهای انقلاب اسلامی دارد و عامل قدرتی برای آن محسوب میشود، مشکل تبدیل و وارد کردن آن از حوزه دغدغهها، به حوزه اقدام و عمل است. مقصود اینکه با توجه به اهمیت اساسی اصل انقلابیگری، این مهم باید بیش از هر موضوع در حوزه اقدام و عمل خود را نشان دهد؛ یعنی مسئولان، مدیران، فرماندهان و متولیان امر در همه سطوح بیش از آنکه از ضرورت انقلابیگری بحث کنند، باید نهایت سعی خود را به کار بندند تا به شیوههای انقلابی عمل کنند. طبیعتاً باتوجه به انبوه مشکلات و مسائلی که در کشور وجود دارد، تنها با عزم و اراده انقلابی و عمل به شیوههای انقلابی و جهادی میتوان برای حل این مشکلات چارهاندیشی کرد.
اما با وجود ضرورت این موضوع، عمل انقلابی و جهادی همواره گرفتار برخی مسائل و حاشیههای دستوپا گیر بوده است که ضروری است هرچه سریعتر این موانع و حاشیهها برطرف شوند. از مهمترین این چالشها میتوان از چالشی با عنوان «مصلحت» نام برد؛ به این معنا که در بسیاری از حوزهها به بهانه مصلحت و به نام مصلحت، از عمل به شیوه انقلابی خودداری شده و انقلابیگری در حاشیه قرار میگیرد. حال آنکه، بزرگترین مصلحت کشور در وضعیت کنونی، همانا «انقلابیگری» است، به گونهای که رهبر معظم انقلاب آن را راهحل مشکلات کشور و مسئله اصلی دانستند. در واقع، بخشی از مشکلاتی که در برهه کنونی در کشور وجود دارد، به دلیل نادیدهگرفتن یا عبور از اصول انقلابیگری است، حال آنکه راهحل اصلی رفع همین مشکلات نیز جز انقلابیگری نیست.
به بیان دیگر، در مقابل تلاش طیفهای غربگرا در داخل کشور که معتقد به نگاه به بیرون و اتصال به مدارهای جهانی، برای حل مشکلات کشور هستند و از اینرو، اعتقادی به انقلابیگری ندارند، باید با نصبالعین قرار دادن و عمل به اصول و شیوههای انقلابی، کارآمدی و موفقیت این نگاه در حل مشکلات کشور را به طور عملی به اثبات رساند تا مشخص شود آنچه میتواند کشور را از وضعیت پیچیده کنونی خارج کند و در عین حل مشکلات، ماهیت انقلابی و استکبارستیزانه نظام و انقلاب را نیز حفظ کند، همانا عمل به شیوه انقلابی و جهادی است.
نکته مهم در بحث انقلابیگری نیز این است که آنگاه که از انقلابیگری بحث میشود، باید در عین استفاده از ابزارها و شیوههای صحیح و عقلانی، به شرایط موجود، پیامدها و نتایج کار نیز توجه شود. منظور این است که عمل انقلابی نباید به گونهای باشد که تکلیفگرای محض، آرمانگرای محض و نافی عقلانیت باشد؛ بلکه در انقلابیگری، عقلانیتی ارزشی، همراه با عمل به تکلیف و در عین حال توجه به تحقق اهداف و همچنین، آرمانگرایی واقعبینانه نهفته است و عملی که حاوی این ویژگیها نباشد، یا اینکه چنانچه به گونهای عمل شود که به این موارد توجه نشود، آن اقدام و عمل، مزین به خصیصه مهم انقلابیگری نخواهد بود.
نوشته شده توسط مصطفی قربانی/ سایت انقلابی بمانیم