سرگرم کار خودشان هستند. نه حق می دانند چیست و نه باطل. حق در دیگی است که برای آنها بجوشد. وقتی علی (ع) امیرشان باشد. لبیک می گویند و با معاویه می جنگند و حقوقشان را از بیت المال می گیرند. فردا که فرزند معاویه امیر است. باز هم لبیک می گویند و به روی فرزند علی (ع) تیغ می کشند و باز هم حقوقشان را بیت المال می گیرند. چنین مردمانی با شایعه ای دگرگون می شوند و اگر دنیایشان تهدید شود چهره عوض می کنند.
برخی از کوفیان از پیروزی ابتدایی مسلم بوی نان به مشامشان رسید. پس به او پیوستند اما با شایعه حرکت سپاه شام به سوی کوفه و تهدید به قطع شدن سهم آنها از بیت المال ورق حالشان برگشت. چرخیدند و تیرهایشان را به سمت امام حسین (ع) نشانه رفتند.
سخن همان است که حسین بن علی (ع) فرمود:
«مردم بندگان دنیایند و دین لقلقه زبان آنهاست. تا هنگامی که به دنبال دین می روند که معیشت آنان برقرار باشد، اما زمانی که به بلا آزموده شوند تعداد دینداران اندک خواهد شد»[1]
یکی از این افراد “عروه بن قیس” بود. وقتی عمر بن سعد با چهار هزار سوار به نینوا رسید. به عروة بن قیس گفت: به نزد حسین برو و بپرس براى چه به این سرزمین آمدى و چه می خواهى؟ عروه این مأموریت را خوش نداشت زیرا او خودش از کسانى بود که براى امام (ع) نامه نوشته بود.
بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی
سوی دیگر ” بُرَیر بن خُضَیر” است. که به وقتش زاهد و عابد و قاری و مفسر قرآن بود. و به وقتش جنگجوی میدان. مردی بود که حق را شناخت و هیچگاه از یاری حق کوتاه نیامد. او پیش از شهادتش کوفیان را اینگونه نصیحت نمود:
«وای بر شما اهل کوفه! آیا نامههایی را که روانه کردید و عهد و پیمان هایی که بستید و خدا را شاهد گرفتید، فراموش کردهاید؟ وای بر شما، آیا اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردهاید، در حالی که میپنداشتید جانتان را بهر آنها خواهید داد؛ ولی هنگامی که آنها رو به شما آوردند، آنها را تسلیم ابن زیاد ساختید و از آب فرات منعشان کردید؟ با فرزندان پیامبرتان پس از او چه بد برخورد کردید. شما را چه شده است؟ خدا در قیامت شما را سیراب نگرداند، شما بد امتی هستید».
اما چنین پاسخ شنید: «ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی»[2]
زیارت عاشورا
التماس دعا
سید مهدی خدایی
@
رد پای دنیا دوستی در همه شرارتهای حادثه کربلا نمایان است. کربلا نشان داد که چگونه هرگاه پای دنیا در میان باشد قدمها در دشمنی با امام قدرت می گیرد. یکی از جلوه های دنیا دوستی حُبّ ریاست است. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَک؛ کسی که دلباخته ریاست باشد هلاک می شود»[1]
عمر سعد یکی از قربانیان این خواسته مهلک بود.
زیارت عاشورا
بد ترین تجارت تاریخ
عمر سعد به حکمرانی ری منسوب شده بود. آماده حرکت به ری بود که خبر حرکت امام حسین (ع) به ابن زیاد رسید. عبیدالله بن زیاد او را واداشت تا قبل از رفتن به ری با امام حسین (ع) بجنگد. عمر راضی به این کار نبود اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که اگر با امام حسین (ع) نجنگد باید فرمان حکومت ری را پس بدهد.
عمر از ابن زیاد شبی را فرصت خواست تا اندیشه کند. آن شب، نزدیکان خود را جمع کرد و با آنها مشورت نمود. همه او را از این کار بازداشتند با این حال تا صبح فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین (ع) برود. صبح هنگام به قصر ابن زیاد رفت در حالیکه اشعاری را زمزمه می کرد:
آیا حکومت ری را واگذارم که نهایت آرزوی من است،
یا بازگردم گناهکار با کشتن حسین
در کشتن حسین دوزخی است که مانعی از آن نیست
ولی حکومت ری هم نور چشم من است
او با امام حسین (ع) بیگانه نبود. او خوب می دانست با چه شخصیتی می جنگد اما آنچنان شیفته ریاست بود که برای به آغوش کشیدنش بار سنگین ترین گناه تاریخ را به جان پذیرفت. هر چند عمر در آغاز راه دچار تردید شده بود اما در صحنه زشتکاری در صف اول جنایتکاران ظاهر شد و زشت ترین نمایش ممکن را ارائه نمود.
او دستور داد آب را به روی اهلبیت رسول خدا (ص) بستند
همچنین به دستور عمر سعد بود که پس از شهادت حضرت سيدالشهداء (ع)، بر بدن مطهرش اسب تاختند
پس از آنهمه جنایت که در حق خاندان رسول خدا (ص) انجام داد در نهایت دستش از حکومت ری نیز کوتاه شد. بی تردید عمر سعد بدترین معامله ی تاریخ را رقم زد تا بهترین مصداق «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ» باشد.
سید مهدی خدایی
موج همراه
✳️ مهمترین عنصر برای ارائهی تحلیل درست از مسائل،#آگاهی است. متأسفانه پس از رسول خدا(ص)، جامعه از اهلبیت(ع) که منبع آگاهی بودند، دور نگه داشته شدند؛ با این شعار که قرآن ما را بس است (حسبُنا کتاب الله)، درحالیکه رسول خدا(ص) فرموده بود: «کتابالله و عترتی».
? ما در جامعهی اسلامی، از صدر تا همین الآن، هم با #ضعف_تحلیل مواجه هستیم و هم با «فقدان تحلیل». این خودش عوامل متعددی دارد. یکی همان اندیشهی جبر بود که عرض شد. اندیشهی جبر جامعه را دعوت میکند به پذیرش «هرآنچه اتفاق میافتد». لذا افراد جامعه اصلاً تحلیل نمیکنند که یزید چهکسی است؟ و من بر چه اساسی باید ولایت یزید را بپذیرم؟ امام حسین(ع) در همینجا شروع کرد به روشنگری و فرمود وقتی «مثل یزید» فرمانروای امت اسلام شد، باید فاتحهی اسلام را خواند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ.» (ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷). این تحلیل خیلی عمیقی است: اگر مثل یزید حاکم مسلمانان باشد، باید فاتحهی اسلام را خواند. اما متأسفانه جامعه با این تحلیل بسیار عمیق و دقیق و درست، خیلی خیلی فاصله داشت.
#حجتالاسلام_دکتر_منتظری_مقدم
?واکنش رهبرمعظم انقلاب به نطق رئیس جمهوری آمریکا در سازمان ملل:
⚠️نخبگان آمریکا از داشتن چنین رئیسجمهوری احساس شرم میکنند
♦️امام خامنهای پیش از ظهر امروز در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری:علتِ نطق ابلهانه و بسیار زشت و سخیف و با ادبیات گانگستری و کابویی و سراسر دروغ محض و با آشفتگیِ رئیس جمهور امریکا، عصبانیت و درماندگی و سبک مغزی آنها است.
♦️سخنان رئیس جمهور امریکا، برای ملت امریکا افتخارآمیز نبود و باید نخبگان امریکا، از این سخنان و داشتن چنین رئیس جمهوری احساس شرم کنند که این احساس شرم را نیز بیان کردهاند.
♦️علت عصبانیت آمریکاییها این است که آنها از سالها قبل برای منطقه غرب آسیا طراحی و نقشه داشتند و نام آن را هم «خاورمیانه جدید» یا «خاورمیانه بزرگ» گذاشته بودند و سه محور اصلی این طراحی نیز عراق، سوریه و لبنان بودند اما در هر سه کشور با شکست مواجه شدند.
♦️براساس این طراحی قرار بود، عراق با آن سابقه کهن تاریخی و تمدنی و سوریه به عنوان کانون مقاومت و لبنان با جایگاه ویژه خود، تحت سلطه و نفوذ امریکا و رژیم صهیونیستی باشند.
♦️اما اکنون واقعیات منطقه به گونهای دیگر است زیرا آنها نتوانستند در لبنان کاری از پیش ببرند، در عراق، درست بر عکس خواستهی آنها محقق شده است و در سوریه به رغم جنایتهای بیشمار امریکا و متحدانش و قتل عام مردم این کشور و حمایتهای گسترده از گروههای تروریستی تکفیری، در حال حاضر داعش به پایان راه خود رسیده و گروههای تکفیری همچون جبهه النصرة، منزوی شدهاند.
♦️حضور و تأثیر جمهوری اسلامی ایران موجب محقق نشدن طراحیها و خواستهای امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه شده است و همین، دلیلِ عصبانیت آنهاست.