راز وعده های صادق رهبر انقلاب چیست؟
تحلیل درست، مبتنی بر گزارشهای میدانی و عینی است.
در آغاز بحران سوریه که بسیاری از افراد ناامید از عاقبت آن بودند، رهبر انقلاب، تحلیل دیگری داشت. سیدحسن نصرالله، تحلیل رهبر انقلاب را چنین روایت میکند: “همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه بعد از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. اما آیتالله خامنهای تأکید کردند که باید تلاش کنیم تا اسد در این جنگ پیروز شود و پیروز خواهد شد.” و امروز سرانجام آن تحلیل را میبینیم. محور مقاومت پیروزی علیه داعش را جشن میگیرد.
یک “تحلیل درست” با جمعآوری_اطلاعات و پردازش دقیق آنها از آینده خبر میدهد. چنین امری محقق نمیشود مگر آنکه تحلیلگر، از اخبار درست و آگاهی کافی برخوردار، در میدان باشد و از نزدیک، مشکلات را لمس کرده باشد.
همین درک از واقعیات و مشکلات زندگی مردم هم هست که موجب برگزاری «جلسه آسیبهای اجتماعی» از سوی رهبر انقلاب شده است و در آن مسئولان بهصورت ویژه مورد خطاب قرار میگیرند و باید برنامههای عملیاتی شان را ارائه دهند.
همین اطلاع یافتن دقیق از زندگی و مشکلات مردم است که موجب میشود رهبر انقلاب در حوادثی چون زلزلهی بم و آذربایجان و کرمانشاه، شخصا حضور یابند و از نزدیک امور را پیگیری کنند، یا به سران سه قوه، برای حل مشکلات برخی از مؤسسات مالی و اعتباری که مردم گرفتار آن هستند، دستوراتی صادر کنند.
به سبب همین درک ملموس و واقعبینانه از زندگی و واقعیات جامعه است که ایشان توانایی تشخیص گزارشهای درست از نادرست یا ناقص را دریافتهاند: «بنده بتدریج آدم با تجربهای شدهام در این مسائل گزارشگیری… اگر ما بخواهیم واقعیّتها را درست بفهمیم، بایستی برویم میدانی نگاه کنیم.»
مثلا «من به خانههای اشخاص هم میروم. … روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم.»
رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج روز دوشنبه این هفته، تاریخ (۱۳۹۶/۱۱/۰۲)، به ذکر حدیثی از امام صادق علیهالسلام، دربارهی خصوصیات جناب سلمان فارسی پرداختند. نظر به اهمیت این حدیث که میتواند الگویی اخلاقی و رفتاری برای نیروهای مؤمن و انقلابی باشد، نشریهی خط حزبالله آن را به همراه ترجمه و تفسیر رهبر انقلاب برای اولین بار منتشر میکند.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم. الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین. «عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق علیهالسلام: ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنكَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی میگوید چقدر من زیاد میشنوم از شما که نام سلمان را میبرید و از او یاد میکنید. معلوم میشود که حضرت [امام صادق علیهالسلام] مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبی را میفرمودهاند. این شخص تعجّب میکند که چیست که اینقدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این البتّه به هیچوجه، طعن به قوم فارس نیست؛ پیغمبر اکرم و ائمّه علیهمالسلام از فارس - مردم ایران- تمجید کردند، تعریف کردند؛ در این که تردیدی نیست. میخواهد بفرماید که این شخص، فراتر و بالاتر از این است که به نسبتِ قومی شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقیده و دین و پیامبر است؛ او کأنّه -مثلاً- فرزند پیغمبر است.
«أَ تَدری ما کَثرَةُ ذِکری لَه؟» [حضرت فرمود] میدانی چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصیت در سلمان بود که این موجب میشود که من او را زیاد یاد کنم و نام او را ببرم -لابد مثلاً- اجلال کنم او را، تعظیم کنم او را یا محبّت به او بورزم.
«أَحَدُها: ایثارُه هَوی أَمیرِالمُؤمِنین علیهالسلام عَلی هَوی نَفسِه»، چیست آن سه خصلت؟ یکیاش این است: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه میداد. از این معلوم میشود که بیش از یک بار چنین چیزی اتّفاق افتاده که حضرت چیزی را اراده کردند، سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود میخواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را - «هَوی» یعنی میل- بر میل خود ترجیح داده است. ببینید مقام امیرالمؤمنین را؛ حالا البتّه اینها که گوشهوکنارهای آن عظمت و آن جلالت الهی و ملکوتی و جبروتی است ولی خب، اینها همه، هرکدام یک نشانه است.
«وَ الثّانیَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختیارُه اِیّاهُم عَلی أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم: فقرا را دوست میداشت. بعضیها از طبقهی مستضعف جامعه اصلاً بدشان میآید؛ حاضر نیستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها میدانند؛ او نه؛ فقرا را دوست میداشت، آنها را بر اهل ثروت ترجیح میداد. اگر فرض بفرمایید در یک جایی امر دایر بود بین یک سرمایهدارِ محترمِ خیلی پولداری یا یک فقیری، یا باید مثلاً خانهی این برود یا خانهی آن برود، یا باید به این سلام کند یا باید به آن سلام کند، این فقیر را بر آن غنی ترجیح میداد؛ اینها درس است دیگر. ما طلبهها، ما جامعهی روحانیت و علمی، یکی از خصوصیاتمان از اوّل همین بوده است که با ضعفا و طبقهی ضِعاف نزدیک بودهایم؛ این خیلی امتیاز بزرگی است. بله، گاهی پولدارها ممکن بود سراغ یک عالمی هم بیایند، او هم یک احترامی بکند امّا معاشرت روحانیون ما، علمای ما، مراجع ما، ائمّهی جماعت ما -علمائی که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقیر و زیر متوسّط بوده است؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ این را باید نگه بداریم. حالا که علما و روحانیت، به یک موقعیتی در عالم سیاست دست پیدا کردهاند، نباید آنچه را تاریخچهی ما و سنّت کهن ما است از دست بدهیم. اینکه در یک شهری یک عالمی مثلاً باشد، [ولی] بین مردم معروف باشد که ایشان با تجّار و با پولدارها و با باغدارها و مانند اینها [اُنس دارد] - مهمانی خانهی این؛ مهمانی در باغ آن- امّا با فقرا نه، اُنسی ندارد؛ این چیز خوبی نیست. این هم یک خصوصیت.
«وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، یکی هم این [سوّمی]: جناب سلمان علم را دوست میداشت، علما را دوست میداشت. این سه خصوصیت در این بزرگوار، موجب میشود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند. «إِنَّ سَلمانَ کانَ عَبداً صالِحاً حَنیفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکین»، [میفرمایند: سلمان بندهی صالحِ حنیفِ مسلمان
است وازمشرکین نیست*
باید وارد میدان شوید
* وقتی دشمن تاریخ را هدف میگیرد
در چند سال اخیر، جریانها و شبکههای ضدانقلاب با تمرکز بر تاریخ سلطنت پهلوی و دوران پیش از انقلاب اسلامی و با توجه به ضعف و کمکاری رسانههای انقلاب در بازنمایی این دوره برای نسل جوان، اقدام به ساخت و انتشار آثار مستند با محوریت حکومت و اشخاص پهلوی نمودند. آثاری که در آن با چشمپوشی و حذف فسادها، چپاولها، خودباختگی و وابستگی به غرب، ظلمها و کشتار این حکومت، تنها به القای دروغین پیشرفت کشور در دوران پهلوی پرداختهاند و سعی در ترمیم چهرهی پهلوی نمودند. «امروز اینها سعی میکنند چهرهی خاندان خبیث و منحوس پهلوی را -رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سالهای متمادی به عقب انداختند و ملت ایران را آنجور دچار مشکلات عظیم کردند- بزک کنند، آرایش کنند.»(۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
* باید وارد میدان شوید
حال سؤال اینجاست که در مقابل این جریان چه باید کرد؟ راهکار رهبر انقلاب برای مقابله با این جریان خزندهی فرهنگی، تشویق حضور فعال نیروی جوان و مؤمن انقلابی در عرصهی فرهنگ و هنر، و تولید محصولات فرهنگی و بیان واقعیات و حقیقتهای انقلاب اسلامی است. نیروی جوان و انقلابی که در هر عرصهای وارد میدان شد، راهگشا و خطشکن بوده است، بار دیگر وظیفه دارد در میدان هنر به دفاع از انقلاب و تاریخ کشور بپردازد. امری که رهبر انقلاب بار دیگر و در دیدار اخیر خود با مستندسازان، این وظیفه را اینگونه متذکر شدند: «اگر بتوانید این جهتگیری انقلابی و این صداقت انقلابی را حفظ کنید، خیلی میتوانید خدمت بکنید: به کشور و به انقلاب و به مردم و به آینده و به تاریخ و به حقیقت؛ میتوانید خیلی خدمت بکنید.»(۱۳۹۶/۱۰/۲۱) خدمتی که البته رهبر انقلاب برای آن شروطی قائل شدند:
* حفظ روحیهی اسلامی و انقلابی
ورود به فضای هنر به دلیل ویژگیهای خاصی مانند شهرت و شناختهشدن، میتواند ابتلائاتی برای جوانان داشته باشد که در نهایت آنها را از هدف نهایی جدا و دور کند، به همین دلیل رهبر توصیه کردند: «سعی کنید گرایشهای هنری محض و چیزهایی که معمولاً برای هنرمند جالب است -شهرت و مانند آن- آن صفا و صمیمیت هنر انقلابی را از شما نگیرد. هنر انقلابی هنر است و درعینحال در آن دروغ نیست، فریب نیست، فساد نیست، اغوا نیست؛ هنر اسلامی این است؛ این روحیه را حفظ کنید، این را نگه دارید، این خیلی باارزش است.»(۱۳۹۶/۱۰/۲۱)
* مستند ساز، اصلاحگر جامعه
هماناندازه که یک مستندساز انقلابی موظف است تا حقایق تاریخی و واقعیتهای انقلابی را بیان کند، هماناندازه نیز موظف است تا آرمانها، ارزشها و پیشرفتهای انقلاب را یادآوری کند و “روح امید” را در مردم و جامعه زنده کند. و از سوی دیگر مشکلاتی را که در مسیر دستیابی به این ارزشها است، با بیانی صحیح و به قصد اصلاح -و نه سیاهنمایی- به تصویر بکشد. نکتهای ظریف که تفاوت هنرمند انقلابی و اغیار را مشخص میکند. «دو جور میشود انتقاد کرد: یک انتقادی که وقت شنیدن، شنونده آن را فحش و دشنام تلقّی میکند؛ یک انتقادی که همان مطلب است امّا وقتی که شنونده آن را میشنود، آن را نصیحت تلقّی میکند؛ دو جور میشود حرف زد؛ سعی کنید آن نوع اوّل نباشد…»۹۶ /۱۰/ ۲۱
منبع :خط حزب الله
امیرالمؤمنین(ع):
مبادا با دشمن قراردادى را امضاءکنید که قابل تفسیر باشد، و راه بهانه گیری و فریب در آن باز باشد! (نهج البلاغه نامه 53)
امام خمینی(ره):
▪️اگر یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر میآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند!(صحیفه امام، ج8، ص103)
▪️هر قدر شما عقبنشینی کنید آنها پیشروی میکنند. آنها کمر به نابودی شما بستهاند. گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگی و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مینشینند.(صحیفه امام، ج2، ص130)
مقام معظم رهبری (مُدَّ ظِــلُّــهُ العالی):
▪️هرگونه عقب نشینی، طرف را تشجیع می کند. به مجردی که دیدند شما با اخم می ترسید، می گویند آقا اخم کنید؛ علاج این آدم اخم است. به مجردی که دیدند تهدید به کتک یا خود کتک، شما را به عقب نشینی وادار می کنند، می گویند دو تا بیشتر بزن تا خوب از همه ی حرفهایش دست بردارد. طرف، اینجوری است. محاسبات دنیا این است. (1389/05/31)
آیت الله بهجت(ره):
▪️دشمنان خارجی به هیچ حدی از نوکری قانع نیستند! بلکه نوکرمطلق میخواهند.نمونۀ آن، «شریف» در عراق است.ابتدا او را حاکم کردند و بعد، او را برداشتند. شخصی از قول او نقل کرد که وی پس از این ماجرا گفته بود: فکر میکردم به حدّی از نوکری قانع هستند؛ ولی اینها نوکرِ مطلق میخواهند! بنابراین، با دشمنان، مطلقاً نمیتوان سازش کرد! ( 1371/9/13؛ زمزم عرفان، ص291)
▪️کفار ابتدا از ما پذیرایی میکنند و احترام میگذارند، بعد امتیاز و امضا میگیرند! … ائمۀ ما(ع) که فرمودند «با کفّار اختلاط نکنید» در حقیقت برای حفظ «دنیای» ما بود، و میخواستند «دنیای» ما را برای خود ما تأمین کنند! (در محضر بهجت، ج 1، ص 32، نکتۀ 35)
اگر با تفکر و تذکر به همدیگر بیدار و آگاه نشویم و همگی راه درست را پیدا نکنیم، کمی دیرتر با کشیدن نتایج مصیبتبار سازش بیدار و پشیمان خواهیم شد
من بارها گفتهام؛ عدهای وقتی در خیابان نگاه می کنند و زنانی را می بینند که حجابشان قدری ناجور است، دلشان خون می شود. بله؛ این کار بدی است …
اما کار بد اصلی، این نیست. کار بد اصلی آن است که شما در کوچه و خیابان نمی بینید!!
کسی به کسی گفت: “چه کار میکنی؟" گفت: “دُهُل میزنم” گفت: “چرا صدای دُهُلت در نمی آید؟” گفت: “فردا صدای دُهُل من در می آید!”
صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیر زیرکی دشمن_
اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید_ خدای نخواسته، آن وقتی در می آید که دیگر قابل علاج نیست!!
مقام معظم رهبری ۲۱ /۵ /۷۱