تنباکو در دوران قاجار هم دارای مصرف داخلی بوده و هم به دلیل مرغوبیت تنباکوی ایرانی، جز کالاهای صادراتی مهم به حساب می آمد. با توجه به این نکته ارزش تجاری این کالا به خوبی در آن برهه مشخص است، مزیتی که از دید استعمار پیر پنهان نماند و دست چپاول انگلستان به سوی تنباکو نیز دراز شد.
بر همین اساس یکی از امتیازاتی که در دوره قاجار به انگلستان داده شد قرارداد رژی است. قراردادی که منافع مردم ایران را نادیده گرفته بود و در جهت منافع انگلستان در سایه چهره های نفوذی در دربار و غفلت پادشاه و خام اندیشی وی بسته شده بود
قرارداد رژی چگونه بسته شد ؟
ناصرالدین شاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز معروف رژی که از قبل زمینه های آن توسط انگلیسی ها فراهم شده بود، موافقت کرد و در رجب ۱۳۰۷ ه. ق (مارس ۱۸۹۰ میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ که با کمک دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایهای ۶۵۰ هزار لیره تأسیس کرده بود ـ منعقد نمود. بدین ترتیب امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گردید. این امتیاز که به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، دارای پانزده فصل بود که حکایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. مطابق با این قرارداد، شرکت رژی متعهد میگردید که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته میشد و در متن آن آمده بود:
«اجازهنامهای برای فروش و معامله و غیره توتون و تنباکو و سیگار… حق خالص صاحبان این امتیاز است و احدی جز صاحبان این امتیازنامه حق صدور اجازهنامهجات مزبور را ندارند.»
با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت.
پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیری، قشرها مختلف مردم به علمای دینی در شهرهای مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیتالله آقانجفی اصفهانی، در شیراز به سید علیاکبر فال اسیری، در تهران به شیخ فضلالله نوری و میرزا حسن آشتیانی، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزی متوسل شدند.
در اصفهان آقانجفی دست به ابتکاری زد و با فتوای خود و سایر علمای اصفهان، تنباکو را تحریم نمود. فتوای تحریم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپانی در آن منطقه فلج گردید، بنابراین به دولت شکایت برد. دولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند، خانههای مردم را به توپ خواهد بست. اما علما به جز یکی دو نفر، بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردند. سرانجام میرزای شیرزای حکم تاریخی خود را از سامرا صادر کرد: متن حکم میرزا چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالی فرجه است.»
پس از کشمکشهای فراوان سرانجام ناصرالدین مجبور شد، قرارداد رژی را ملغی کند.
قیام تنباکو برای امروز ما درس بزرگی به همراه دارد . درسی که نشان می دهد تعصب نسبت به اقتصاد بومی امری است ضروری و حمایت از اقتصاد ملی وظیفه ای است همگانی، که در صورت غفلت ممکن است صدمات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد سازد.
میزای شیرازی با صدور فرمان تحریم تنباکو ،و مردم با هوشیاری و تعصب نسبت به اقتصاد کشور جلوی امتیازی را گرفتند که با حیله گری انگلیس برای استثمار مردم ایران طراحی شده بود. امروز هم سیل عظیم کالاهای خارجی ،نسخه های امروزین قرارداد های مانند رژی هستند که برای در امان ماندن از این استثمار جدید باید بنابر فرموده رهبر معظم انقلاب از کالای داخلی حمایت کرد و اجازه نداد که استعمارگران با روش های جدید ما را مقهور خود سازند و کشور عزیزمان را به عقب برانند.
#مصطفی_برزکار
➖عدم برنامه ریزی:
در دنیای واقعی به جای کمال گرا ها، از کسانی قدردانی می شود که کاری انجام می دهند.
➖ترس از امتحان کردن:
شما صد درصد فرصت هایی که با بی تفاوتی از کنارشان عبور می کنید را از دست می دهید.
➖نا امیدی زودهنگام:
تا وقتی بعد از هر شکست بتوان کنشگرانه به تلاش ادامه داد نمی توان نام اتفاقی که افتاده را شکست گذاشت.
➖باور نداشتن:
اگر به کاری که انجام می دهید باور نداشته باشید، بالاخره در برهه ای آن را رها خواهید کرد.
➖بهانه تراشی:
معنای این بهانه تراشی ها این است که کنترل اوضاع در دست شما نیست
اما در واقع تنها کسی در جهان که کنترل کامل اقدامات و تصمیم های شما را در اختیار دارد، خود شما هستید.
آرتروز بیماریای است که به مفاصل حمله میکند و نتیجه اش این میشود که بیمار نمیتواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.
و اما …
آرتروز فکری بیماریای است که وقتی به انسان حمله میکند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد، دیگر نمیتواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راهحلهای جدید نیست.
مغز هنوز هم این تواناییها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمیتواند تمام قدرت خود را بهکار بندد.
فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج میبرد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامههای آموزشی و مفید را تماشا کند و نمیتواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور میدارد. درنتیجه کارها را طوطیوار انجام میدهد و درنهایت در “تلۀ روزمرهگی” گرفتار میشود.
۱. آنها به داراییهای مادی اهمیتی نمیدهند.
۲. آنها اهمیتی به پس گرفتن چیزی که بخشیدند نمیدهند.
۳. آنها اهمیتی به برآورده کردن همه ی انتظارات جامعه
نمیدهند.
۴. آنها اهمیتی به تعصبات آدمهای تندرو نمیدهند.
۵. آنها اهمیتی به تایید و ارزشگذاری دیگران نمیدهند.
۶. آنها اهمیتی به همیشه حق با آنها بودن نمیدهند.
۷. آنها اهمیتی به محیطهای نامساعد نمیدهند.
۸. آنها اهمیتی به مقایسههای اجتماعی نمیدهند.
۹. آنها اهمیتی به دخالت در کار دیگران نمیدهند.
۱۰. آنها اهمیتی به غیبت کردن پشت سر دیگران
نمیدهند.
۱۱. آنها اهمیتی به روابط مسموم نمیدهند.
۱۲. آنها اهمیتی به کینهورزی نمیدهند.
۱۳. آنها اهمیتی به دروغگویی نمیدهند.
۱۴. آنها اهمیتی به شکایت کردن نمیدهند
۱۵. آنها اهمیتی به انتقامجویی نمیدهند