حاج محمداسماعیل دولابی: توابین کسانی هستند که دائم خانهی دل را تمییز میکنند، لذا اگر یک آشغال ریز هم در آن باشد، پیداست و نمود میکند و از همان هم توبه میکنند، چون هرچه پاکتر میشوند، گناهان جدیدتری بر آنها مکشوف میشود و الا اگه خانهی دل کثیف باشد، چیزهای بد هم نمودی ندارد.
لذا اگر بعضی رفقا خیلی حساساند و زود از چیزی محزون میشوند به جهت تمیزی و پاکی روح آنهاست.
مصباح الهدی ص 265
راز وعده های صادق رهبر انقلاب چیست؟
تحلیل درست، مبتنی بر گزارشهای میدانی و عینی است.
در آغاز بحران سوریه که بسیاری از افراد ناامید از عاقبت آن بودند، رهبر انقلاب، تحلیل دیگری داشت. سیدحسن نصرالله، تحلیل رهبر انقلاب را چنین روایت میکند: “همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه بعد از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. اما آیتالله خامنهای تأکید کردند که باید تلاش کنیم تا اسد در این جنگ پیروز شود و پیروز خواهد شد.” و امروز سرانجام آن تحلیل را میبینیم. محور مقاومت پیروزی علیه داعش را جشن میگیرد.
یک “تحلیل درست” با جمعآوری_اطلاعات و پردازش دقیق آنها از آینده خبر میدهد. چنین امری محقق نمیشود مگر آنکه تحلیلگر، از اخبار درست و آگاهی کافی برخوردار، در میدان باشد و از نزدیک، مشکلات را لمس کرده باشد.
همین درک از واقعیات و مشکلات زندگی مردم هم هست که موجب برگزاری «جلسه آسیبهای اجتماعی» از سوی رهبر انقلاب شده است و در آن مسئولان بهصورت ویژه مورد خطاب قرار میگیرند و باید برنامههای عملیاتی شان را ارائه دهند.
همین اطلاع یافتن دقیق از زندگی و مشکلات مردم است که موجب میشود رهبر انقلاب در حوادثی چون زلزلهی بم و آذربایجان و کرمانشاه، شخصا حضور یابند و از نزدیک امور را پیگیری کنند، یا به سران سه قوه، برای حل مشکلات برخی از مؤسسات مالی و اعتباری که مردم گرفتار آن هستند، دستوراتی صادر کنند.
به سبب همین درک ملموس و واقعبینانه از زندگی و واقعیات جامعه است که ایشان توانایی تشخیص گزارشهای درست از نادرست یا ناقص را دریافتهاند: «بنده بتدریج آدم با تجربهای شدهام در این مسائل گزارشگیری… اگر ما بخواهیم واقعیّتها را درست بفهمیم، بایستی برویم میدانی نگاه کنیم.»
مثلا «من به خانههای اشخاص هم میروم. … روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم.»
گریه آیتالله حقشناس
یکی از دوستان نقل میکرد: یک روز یا شب که احتمال بیشتر میداد که شب و بعد از نماز مغرب و عشا بوده، به در منزل ایشان رفته بودم.
در زدم و وارد شده و در اتاق به خدمت رسیدم. ایشان روی صندلی نشسته بود. من که وارد شدم سلام کردم و نشستم. جواب فرمود، و یک مرتبه حالش متغیر شد، و بلند بلند شروع به گریه کرد.
رنگ صورت به طور غریبی عوض شده بود. گریه، گریهای بیقرار بود. مثل کسی بود که همه چیز خود را از دست داده باشد. بعد از مدتی که آرام شد، فرمود: میدانی برای چه گریه کردم؟
گفتم: نخیر! فرمود: تابستان آمده و شبها کوتاه شده است. دیگر چیزی نفرمود؛ ولی باز هم شروع به گریه کرد. با این سخن معلوم شد که از کوتاهی مدت بیداری شب غصه دارند.
تا وقتی به حال و هوش بودند ممکن نبود نماز شب را ترک کنند، و هیچ نوع بیماری و بدحالی باعث نمیشد که سحر و تهجد ایشان تعطیل شود.
پزشک مخصوص ایشان میگوید: «اگر به عنوان یک پزشک بخواهم از ویژگیهای آیتالله حقشناس بگویم باید به یکی از اموری که برای ایشان ملکه شده بود، اشاره کنم. چندین بار وقتی حال آیتالله حقشناس وخیم بود، من در نزد ایشان تا صبح ماندهام در آن حالت نیم ساعت یا گاهی یک ربع مانده به اذان صبح بلند میشدند و نماز شب را به جا میآوردند.
این عمل برای یکبار، برای من به عنوان یک پزشک بسیار عجیبتر بود. در یکی از سفرهای مشهد مقدس، حال حاج آقای حقشناس بسیار خراب و خطرناک شد. ایشان را در یکی از بیمارستانهای مشهد بستری کرده بودند و میخواستند به ccu منتقل کنند.
من خودم را به بیمارستان رساندم. دیدم بهتر است حاج آقا را از آن بیمارستان خارج کنیم و به هتل منتقل نماییم و خودم تا صبح بالای سر ایشان بیدار بمانم. آن شب با این که وضعیت حال ایشان خوب نبود، درست نیم ساعت مانده به اذان صبح بلند شده و به نافلههای شب مشغول شدند.»
کرامتی از آیت الله کشمیری (ره)
در شرح حال ایشان کرامات و فضایل زیادی نقل کرده اند که ذکر آن ها باعث اطناب است برای مثال یک نمونه از آن ها را از قول عارف کامل آقای سید علی قاضی (ره) نقل می کنیم:
مرحوم قاضى(رحمة الله علیه) نقل فرمود:
« روزى در محضر آقاى حاج سیّد مرتضى كشمیرى (رحمة الله علیه) براى زیارت مرقد مطهّر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) از نجف اشرف به كربلاى معلّى رفتیم و بدواً [ = در ابتدا]در حجرهاى كه در مدرسه بازار بینالحرمین بود وارد شدیم.
این حجره منتهى الیه پلههایى بود كه باید طى شود. مرحوم حاج سیّد مرتضى از جلو و من از عقب سر ایشان حركت كردم. چون پلهها به پایان رسید و نظر بر در حجره نمودیم، دیدیم كه مقفّل [= قفل شده ] است. مرحوم كشمیرى نظرى به من نموده و گفتند: مىگویند هر كس نام مادر حضرت موسى را بر قفل بسته بخواند باز مىشود. مادر من از مادر حضرت موسى كمتر نیست و دست به قفل بردند و گفتند: یا فاطمة! و قفل باز را در مقابل ما گذاردند و ما وارد حجره شدیم.»
( آیت الحق، ص 105 ؛ به نقل از مخطوطات علّامه سیّد محمد حسین حسینى طهرانى (رحمهالله) . منبع: مجله خلق،شماره 1)
حضرت آیتالله محمدباقر تحریری:
انسان به هر نعمتی که میرسد باید حمد الهی کند و تا حمد الهی نکند، نتوانسته از نعمت الهی استفاده کند و این مرتبهای از معرفت خاص توحیدی است که اگر انسان بخواهد به کمال واقعی برسد، باید به مقام حمد برسد.
انسان باید یک اعمال صالح مستمری برای خود داشته باشد؛ اول التزام به واجبات و ترک محرّمات و سپس اعمال صالح مستحبی. مستحبات به خاطر این است که اگر واجبات نقصهایی داشتند و نگذاشتند تأثیر در روح، مستحبات آنها را ترمیم کنند.