آيا روايتي وجود دارد كه مردگان از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه آزاد هستند و به خانواده خود سر ميزنند؟
” زیـــنب ڪبری “
براے زنان ما در طول تاریخ یڪ الگوست ؛
عـقل و مـتانت ،
قـدرت و شـجاعت ؛
شور و احــساس عاطفے ،
صــراحت زبان ، مـتانت دل ،
اســتوارے روح ؛
در عین حال ،
مـادرانه … خــواهرانه …
با همهی انسانها برخورد ڪردن ،
در محیط خانه شـمع مــحبت را
روشن نگه داشتن ،
همسر و فرزندان را بر سر سفرهی محبت
و عاطفهی خود دور هم جمع ڪردن ؛
اینها خصوصیات زن مـسلمان است …
مقام معظم رهبـری
امام خامنہ اے ۸۴/۳/۲۵
#سبڪ_زندگی_مؤمنانه
#الگوی_زن_مسلمان
مرحوم حاج اسماعیل دولابی
مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محل عبور او بود، چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمه های شب از شدت خستگی، همانطور که بر سر راه نشسته بود، خوابش برد.
همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی دید مجنون به خواب رفته است، چند گردو جلوی او گذاشت و رفت.
وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید، فهمید لیلی آمده و رد شده است و با این گردوها با او حرف زده و گفته است تو عاشق نیستی و باید بروی گردو بازی کنی؛ عاشق که خواب به چشمش راه ندارد.
مصباح الهدی_ص107
امام باقرعلیه السلام:
اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛
كار خير و صدقه، فقر را مى بَرد، بر عمر مى افزايد و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى كند.
من لا یحضره الفقیه
مرحوم دکتر محمدحسین مشایخ فریدنی نوشته است: در سال 1324 وقتی ملک الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد.
در آن ایام آیتاللهالعظمی بروجردی تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، از سوی شیعیان جهان به سمت مرجعیت علی الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضی از مردم سادهدل به تصور اینکه وقتی مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل کرد، با جنجال تنها دبیرستان دخترانه قم را که در جوار منزل مرحوم بروجردی بود، بسته بودند.
این خبر که به شهرستانهای مجاور رسیده بود به تصور اینکه این حرکت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمها کردند.
از همین رو عازم قم شدم و نزدیک غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سید ابوالفضل تولیت، به محضر آیتالله شرفیاب شدم.
آیتالله وقتی اسم خانوادگی مرا شنید سخنان ملاطفتآمیزی درباره پدر و نیاکان بنده فرمودند که بسیار موجب دلگرمی گردید.
بعد، مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض کردم شایعه شده است این اقدام به اشارت جنابعالی صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمایید تا اوامر عالی به صورتی مطمئن و محتشم که موجب هتک حرمت به نوامیس مردم نباشد و از سوی دولت اجرا شود و گرنه هر نظری دارید ابلاغ فرمایید.
مرحوم آیتالله وقتی این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من طلبه میتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم؟! چه کسی این حرفها را بر من میبندد؟ نه. مدرسهها را باز کنید؛ درس نباید تعطیل شود و حلال خدا نباید حرام گردد.
به نظر بنده این روشنبینی آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین دختران گردید و سبب پیدایش اینهمه دانشآموخته از بین زنان از پزشک و پرستار و معلم و کارمند و سایر مشاغل گردید.
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل