حال سؤال آن است که چرا رهبر انقلاب بر نهجالبلاغهخوانی اصرار دارند و همواره خواندن آن را (در کنار انس با قرآن) مخصوصا به جوانان توصیه میکنند؟ برای پاسخ به این سؤال میتوان دلایل مختلفی ذکر کرد که سه دلیل آن به شرح زیر است:
اول آنکه نهجالبلاغه، “کتاب زندگی اجتماعی” ماست: «نهجالبلاغه در مجموع درس زندگی اجتماعی برای مسلمانهاست… ما امروز در همان شرائط قرار داریم، شرائط کنونی جامعهی اسلامی همان شرائط است… امروز شرائطی مشابه شرائط دوران حکومت امیرالمؤمنین است، پس روزگار نهجالبلاغه است. امروز میشود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به واقعیتهای جامعه و واقعیتهای جهان نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آنها را پیدا کرد. لذاست که به نظر ما امروز از همیشه به نهجالبلاغه ما محتاجتریم.»(۱۳۶۳/۰۱/۲۶)
دوم آنکه نهجالبلاغه، “کتاب نظام سیاسی” ماست: «نهجالبلاغه کتاب تدوینشدهی انقلاب اسلامی است و آئیننامهی این انقلاب میتوان به حسابش آورد.»(۱۳۵۹/۰۲/۱۳)
سوم هم آنکه، اگر بپذیریم نقطهی آغازین “انحراف” یا “سقوط” انسانها، از انحراف یا التقاط فکری و معرفتی آنان سرچشمه میگیرد، نهجالبلاغه، “نظام باورها” و “ریشههای فکری” انسان را ترمیم و تصحیح میکند. چندماه پیش، در حاشیهی یکی از دیدارهای رهبر انقلاب با اهالی فرهنگ و هنر، ایشان در پاسخ به سؤال یکی از حضار که “چه کتابی بخوانیم که با توجه به راهبرد ائمه بتوانیم در تشخیص اولویتها دچار انحراف نشویم"، چنین فرمودند: «کتابی که - به قول شما- راهبرد ائمه را در هدایت مردم معین کرده باشد… من الان به ذهنم نمیرسد، منتها اگر شما میخواهید در این - باصطلاح- اولویتشناسی و اولویتیابی عمق پیدا کنید؛ با نهجالبلاغه اُنس پیدا کنید، نهجالبلاغه خیلی خوب است.
الان واقعاً بنده بهعنوان مسئولی که در این جایگاه قرار دارم یکی از مشکلات اساسی خود من - من دارم واقعاً مشکل خودم را میگویم- در زمینهی بسیاری از این کارها ذهن [مسئولانی است که] مخاطبینم هستند یعنی آنهایی که با من همکارند که من از اینها میخواهم که مثلاً شما تولید ملی را پیش ببرید یا اقتصاد مقامتی را مثلاً فرض کنید که چه بکنید؛ من مشکل با ذهن اینها دارم. ببینید، اینکه ما میگوییم که به توان ملی، توان داخلی، آن اقتدار حقیقی داخلی تکیه کنید نه به بیرون و خب همه هم میگویند بله، منتها عمل نمیشود، چرا؟ چون مشکل ذهنی وجود دارد یعنی باور نیست. نهج البلاغه خیلی راه باز میکند برای ما و خوشبختانه ترجمههای خوبی هم از نهجالبلاغه شده که میتوانید پیدا کنید. [آن را] با این نگاه بخوانید، با این نگاه که - به قول شما - اولویتها را بتوانید از آن دربیاورید. نهجالبلاغه خیلی خوب است، هم خطبهها خیلی خوب است و هم آن حکمتها خیلی خوب است، در نامهها هم خیلی چیزهای خوب هست. آدم دقیقاً در زمینهی باورها که من گفتم اولویت را پیدا کند، سعی کنید روی ذهنها اثر بگذارید، روی باورها اثر بگذارید.»
باری، فرصت سهماههی “بهار معنویت” (ماه رجب و شعبان و رمضان) فرصت مناسبی است برای جوانان مؤمن و انقلابی، که از آن استفاده کرده و خواندن نهجالبلاغه را در دستور کار قرار دهند. نهجالبلاغه، ریشهی باورهای انسان مؤمن و انقلابی است و جوانی که قرار است کار انقلاب را به پیش برد و فردای ایران را بسازد، چارهای ندارد جز آنکه ریشهی باورهای خود را هرچه بیشتر مستحکم کند، وگرنه در تندبادهای حوادث، خواهد لرزید، چنانکه در تاریخ اسلام و انقلاب برخی از دنیاطلبان لرزیدند.
روانشناسان توصیه میکنند برای رهایی از این احساسات ناخوشایند که سبب سرخوردگی و خشم و بروز حسادت میشوند میتوان به راهکارهایی زیر روی آورد:
➖از مقایسه خود با دیگران دست بردارید:
کاربرد عباراتی نظیر «خانه او از خانه من زیباتر است» یا «او از من لاغرتر است»روش مناسبی برای ارزیابی ارزشهای فردی و مقایسه عادلانه نیست.
هر شخص نقاط قوت، استعداد و تجربیات منحصر به فرد خود را دارد.
همواره افرادی بهتر، ثروتمندتر و توانمندتر وجود دارند اما نباید انرژی خود را با احساس غبطه هدر داد.
تنها کسی که باید خود را با او مقایسه کنید خود دیروزتان است.
➖دستاوردهای دیگران را به دیده تحقیر نگاه نکنید:
افکاری نظیر «او به خاطر رابطه خوبی که با رئیس دارد ترفیع گرفته است» یا «اوجایزه را به این خاطر گرفته که خانوادهاش ثروتمند است» باعث بروز غبطه میشود.
شما هرگز با خوار کردن دستاوردهای دیگران به قدرت روحی دست پیدا نمیکنید.
پذیرش را در خود تقویت کنید و بدون قضاوت موفقیتهای دیگران را تصدیق کنید.
وقتی آن فرد را تحسین کنید، زمانی که حس کنید آن موفقیت حق آن فرد است، همین حس به شما انگیزه میدهد وتشویقتان میکند که سختتر تلاش کنید و اهدافی والاتر پیدا کنید.
اگر احساس میکنید که تلاشتان به اندازه کافی نیست، به جای موفقیت آن فرد، تمرکز را به رفتارهای خودتان معطوف کنید.
➖به کلیشههای خود آگاه شوید:
فرض و گمان درباره افراد موفق کار آسانی است.
این که دیگران از ثروت، شهرت و موفقیت شغلی برخوردارند دلیل نمیشود که از روشهای غیرقانونی به این دستاوردها رسیده باشند.
به جای تعمیمهای گسترده برای شناخت این افراد تلاش بیشتری کنید.
وقتی به نظرتان میرسد آن فرد شایسته آن موفقیت نیست و اگر احساس کنید که موفقیت آن فرد بهخاطر روابط ویژه یا شرایط ناعادلانه جامعه است، حسادت بدخواهانه بر شما غلبه میکند، انگیزهتان از بین رفته و به فردی تلخ و عصبانی تبدیل میشوید.
➖بر ضعف های خود تمرکز نکنید:
برخی موارد تمرکز بر ضعفهای خود و قوت دیگران سادهترین کار است اما این نگرش باعث میشود شما رفته رفته تبدیل به فردی غبطهخور و ناامید شوید.
به جای این که کمبودهای خود را زیر ذرهبین قرار دهید، بیشتر به فکر بهبود نقاط قوت خود باشید.
خودهمدلی را پیشه کنید و نهایت توان خود را به کار بگیرید.
➖حقایق را آنگونه که هست بپذیرید:
برخی موارد بعضی افراد خوشبختتر از دیگران هستند اما تمرکز روی این که چه چیز عادلانه است وچه کسی بیشترین شایستگی را دارد بیحاصل است.
در واقع شکایت از بیعدالتی ممکن است احساسات تلخی در ما پدید بیاورند و این احساسات بازدارنده میتوانند مانع بزرگی برای دستیابی به نیروهای بالقوهمان شوند.
➖تعریفی شخصی از موفقیت برای خود خلق کنید:
به خاطر داشته باشید اگر شخصی آنچه را شما میخواهید دارد به این معنا نیست که شما نمیتوانید به آن دست یابید.
الگوهای فکریتان را از پیروزی او - شکست من، به پیروزی او - پیروزی من، تغییر دهید و فکر کنید وقتی یک نفر میتواند موفق شود، دیگران نیز میتوانند. تمرکز افکار و انرژیتان روی کارهایی که باید برای رسیدن به اهدافتان انجام دهید، باعث میشود وقت کمتری برای نگران کردن خود با این قبیل حسادتها داشته باشید.
کورکورانه رویاهای دیگران را تعقیب نکنید.
تعریف شخصی خود را از موفقیت خلق کنید و این باعث میشود کمتر نسبت به تلاش دیگران برای رسیدن به هدفهایشان احساس ترس و واهمه داشته باشید.
روی اهداف خود تمرکز کنید.
هریک دقیقه وقتی که صرف “رویاهای دیگران” میکنید، یک دقیقه از اهداف خود غافل میشوید.
١) خطاهاى فكرى (شناختى) خود را شناسايى كنيد.
٢) مشخص كنيد با چه احتمالى ممكن است آنچه را نگرانش هستيد به واقع اتفاق افتد.
٣) بدترين نتيجه، محتمل ترين نتيجه و بهترين نتيجه را مشخص كنيد.
٤) براى خود داستانى درباره نتايج بهتر تعريف كنيد.
٥) مدرك و نشانه اى ثبت كنيد كه ثابت كند اتفاق بسيار بدى نخواهد افتاد.
٦) پيش بينى خود را آزمون كنيد.
٧) با پيش بينى هاى خود برخورد عاقلانه كنيد.
٨) به اين فكر كنيد اگر حادثه ناخوشايندى كه شما پيش بينى ميكنيد اتفاق افتد، از شما چه كارى ساخته است.
٩) فرض كنيد دوست شما با مشكل روبرو شود، به او چه توصيه اى ميكنيد
١٠) به خودتان نشان دهيد كه اين به واقع مسئله خاصى نيست.
➖خودهشیاری ، آگاهی و بصیرت لحظه به لحظه خود است .
در آرامش این سوالها را از خود بپرسید :
که من کیستم؟ آیا من انسان خودآگاهی هستم یا غافلم؟خوابم یا بیدارم ؟
چه نقاط قوت و زیبایی در من وجود دارد که میتوانم آنها را زیباتر سازم؟
آیا من انسان خوشبختی هستم؟
به محض پرسش این سوال به دنبال منشا میروید و چراها را پیدا میکنید و قدم برای سعادت خود برمیدارید .
ارتباطات من چگونه است؟
برای خود به دنبال ارتباطات عالی میروید چون همه آشنایان و دوستان پتانسیلی برای موفقیت شما هستند .
خودآگاهی یعنی نگاه به درون و هر نگاهی که به درونتان داشته باشید آن را در بیرون خلق کنید .
به همین دلیل برای خود برچسبی انتخاب کنید مانند:
من انسان پولداری هستم .
من انسان متوکلی هستم .
من انسان متبسمی هستم .
من به آنچه بیندیشم همان را خلق میکنم .
#دکتر_احمد_حلت
این باور غلط که رقابت و مسابقه باعث رشد انسان میشود را فراموش کن
تلاش برای برنده شدن و دیگران را بازنده ساختن تلهای است که به محض آنکه داخلش بیفتی صرف نظر از نتیجه،مسابقه را باختهای!
رقابت یک تله است که هرگز نباید درون آن بیفتی
رقیب باعث میشود تمام نیروهای خلاقانه و توان نوآوری تو صرفا در جهت زمین زدن رقیب متمرکز شود و این یعنی تو بخش زیادی از فرصتهای رشد خود را فدای برنده شدن میسازی .
برنده شدنی که در نهایت چیزی جز یک صدآفرین و مدال خشک و خالی بیشتر نیست .
در کار، تحصیل و خلاصه در تمام جنبههای زندگی باید سعی کنی قابلیتها و استعدادهای خاص و منحصر به فرد خود را شکوفا سازی .
این استعدادها چون فقط درون وجود تو هستند ، در نتیجه میتوانند منجر به آثار و شاهکارهایی شوند که خاص توست .
اگر سرت را پائین بیاندازی و کاری که در آن قوی هستی را عاشقانه و با قدرت و سماجت و مداومت انجام دهی ، خواهی دید کسی به رقابت با تو برنمیخیزد.