ما باید اینقدر حضرت زهرا(س) را دوست داشته باشیم، که حتی اگر ایشان رحلت فرموده بودند و شهید نشده بودند، باز هم این چنین احساس مصیبت کنیم و بسوزیم. جامعۀ مؤمنانه ما به این رشد نیاز دارد. ما باید خود را آموزش دهیم و تربیت کنیم، که فقط برای امام مظلوم اشک نریزیم و نسوزیم. ما میخواهیم در رکاب امام زمانی بمیریم که در اوج اقتدار خواهد بود نه در اوج مظلومیت.
نقش «محبوبیت» حضرت در «اصلاح» جامعۀ شیعی
در فرهنگ جامعۀ ما، آن چیزی که خوب دیده میشود «احترام» به حضرت است. امّا احترام را با «محبوبیت»، اشتباه نگیریم. این محبوبیت هنوز در جامعۀ ما جایِ کار دارد. افزایش این محبوبیت در بین افراد جامعه، بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما را حل خواهد کرد.
۱. اصلاح رفتار و منش زنان جامعه
اگر «محبت» نسبت به حضرت زهرا(س) در میان زنان ما افزایش بیابد، بیحجابی به همین صورت محال میشود.
۲-بالا رفتن سطح معنوی زنان
زنان نیمی از جامعه نیستند؛ همۀ جامعهاند؛ به دلیل تأثیر ویژهای که در خانواده و تربیت فرزندان دارند. کافی است با رواج محبوبیت حضرت زهرا(س) زمینة توجه زنان به ایشان بیشتر شود. وقتی عظمت این محبوبیت در جامعه رواج پیدا کند، زنان از اینکه یک زن در دین اینقدر اهمیت دارد و اینقدر مورد علاقه و احترام جامعه است، احساس «هویت» خواهند کرد؛ در نتیجه دینداری و معنویت برای آنها راحتتر خواهد بود.
۳- بالا رفتن اقتدار جامعه
خداوند آخرین امامش را با «رعب» نصرت میکند. رعب، از شجاعت پدید میآید و شجاعت از قلب محکم و قلب وقتی محکم میشود که از محبت به مولا پُر شده باشد.
۴- «محبت» اصلاح کننده «عمل» و «اندیشه» آحاد جامعه
در فاطمیه، سوختن و گداختن برای مظلومیت حضرت زهرا(س) قیمت بالایی دارد اما اینکه برای محبوبیت حضرت زهرا(س) بسوزی و گداخته شوی، خیلی دشوارتر است و قیمت بالاتری هم دارد.
یک اصل طلایی در اصلاح دل
غرفههای دل به هم ربط دارند؛ اگر یک خوبی در دل تقویت شود، این خوبی، بدیها را از غرفههای دیگر بیرون خواهد کرد.
«محبت»؛ عامل تزکیه
وقتی انسان به اسوۀ خوبیها محبت پیدا کرد، کم کم محبت به سایر خوبیها نیز در دل انسان رونق میگیرد
«محبّت»؛ عامل ولایتپذیری قلبی
«محبت»؛ تنها عامل رهایی از عجب و خودبینی
صاحب بن عباد، مرد بسیار با سخاوتی بود. او می گوید: من این سخاوت را از مادرم آموخته ام، زیرا مادرم هر روز که مرا به مدرسه می فرستاد پولی به من می داد و می گفت: این پول را صدقه بده. ایـن کـار او موجب شد تا من به بخشش خو بگیرم و سخاوتمند شوم.
او با این کار ساده اش به من فهماند همان طور که باید به فکر خود باشم، باید به فکر دیگران نیز باشم.
تربیت فرزندازنظراسلام،ص۸
قسمت اول
۱-وقت ندارند بر علیه کسی، کاری انجام دهند
۲-وقت ندارند پشت سر دیگران صحبت کنند
۳-وقت ندارند در وقایع گذشته، متوقف شوند
۴-وقت ندارند که دروغ بگویند
۵-بسیار انتخاب می کنند چون ذهن اولویتبندی شده دارند
۶-تفاوتهای انسانها را میستایند
۷-بدنبال این نیستند کسی را مانند خود کنند
۸-حجم و کیفیت غذای خود را با دقت زیر نظر دارند
۹-بد بودن بعضی انسانها را، عادی میدانند
۱۰-با دو زبان مهم، آشنایی ندارند بلکه بر آنها مسلط اند
۱۱-در فهم رفتار انسانها، اول منافع آنها را می شکافند
۱۲-کارآمدی را بر مساوات ترجیح میدهند زیرا که مساوات خود نتیجه کارآمدی است
۱۳-کارآمدی را نتیجۀ رقابت میدانند
۱۴-راستگو هستند چون منافع دراز مدت دارند
۱۵-حتی در استفاده از حروف اضافه دقت می کنند تا اعتماد دیگران را حفظ کنند
ادامه دارد ….