تقسیم #بیت_المال
#عدالت_اقتصادي_امام_(ع)
امیرمومنان :
آيا به من دستور مي دهيد براي پيروزي خود، از جور و ستم درباره امت اسلامي كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟
به خدا سوگند! تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پي هم طلوع و غروب مي كنند، هرگز چنين كاري نخواهم كرد!
اگر اين اموال از خودم بود به گونه اي مساوي در ميان مردم تقسيم مي كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست،
آگاه باشيد! بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روي و اسراف است، ممكن است در دنيا ارزش دهنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد كرد،
در ميان مردم ممكن است گراميش بدارند اما در پيشگاه خدا خوار و ذليل است. هيچ كس مالش در راهي كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آنكه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستي آنها را متوجه ديگري ساخت،
پس اگر روزي بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.
:نهج البلاغه
خطبه ۱۲۶
حضرت امیر(ع) می فرمایند دشمن خود را همانطور که هست بشناسید نه آنرا چنان کوچک بشمارید که از او غافل شوید و نه چنان عظیم پندارید که از هیبت او بترسید، چرا که در هر دو صورت بازنده خواهید بود.
حکایت این فرمایش حکایت ما و آمریکاست، آمریکا نه گرگ بی داندان است و نه شیر بی مهار، کشوری است که توانمندی ها و ظرفیت هایی دارد و در کنار آن مشکلات و نقاط ضعفی، مهم آن است که هر کدام از آنها را به درستی بشناسیم. از طرفی کشور ما نیز نقاط قوت و ضعفی دارد که در تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف باید تلاش جهاد گونه بنماییم.
در ۴۰ سال گذشته کدام مقطع زمانی بوده که آمریکا دست از دشمنی با ما برداشته و در صدد ضربه زدن و منزوی کردن ما نبوده باشد، اما به فضل خداوند و ایستادگی مردم و مسولان، ما در تمام حوزه های رقابتی قوی تر شده و آمریکا و متحدان منطقه ای او در هماوردی های موجود ضعیف تر شده و وادار به عقب نشینی شدند، این را ما نمی گوییم بلکه اندیشکده های راهبردی آمریکا بیان می کنند.
فشار اقتصادی آمریکا چیز جدیدی نیست، اما این بار روی شکاف در حاکمیت و ایجاد دو قطبی های معیشت- عزت و معیشت- پیشرفت حساب باز کردند و خود اذعان دارند که تحریم و فشار اقتصادی به تنهایی ایرانیان را وادار به تسلیم نمی کند. راه مقابله با ترفند دشمن در این مقطع برپایی نهضت روشنگری و امید بخشی با بهره گیری از مستندات و تجربیات موجود است.
باور کنیم وعده خداوند حق است و نصرت الهی از آن ماست فقط باید فرامین الهی را در پرهیز از تفرقه و اختلاف اطاعت کنیم و به ریسمان الهی متصل باشیم و شرط او را به یاد داشته باشیم که « ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» ( سوره محمد، آیه ۷)
آمریکا نه گرگ بی دندان است نه شیر بی مهار
حضرت امیر(ع) می فرمایند دشمن خود را همانطور که هست بشناسید نه آنرا چنان کوچک بشمارید که از او غافل شوید و نه چنان عظیم پندارید که از هیبت او بترسید، چرا که در هر دو صورت بازنده خواهید بود.
حکایت این فرمایش حکایت ما و آمریکاست، آمریکا نه گرگ بی داندان است و نه شیر بی مهار، کشوری است که توانمندی ها و ظرفیت هایی دارد و در کنار آن مشکلات و نقاط ضعفی، مهم آن است که هر کدام از آنها را به درستی بشناسیم. از طرفی کشور ما نیز نقاط قوت و ضعفی دارد که در تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف باید تلاش جهاد گونه بنماییم.
در ۴۰ سال گذشته کدام مقطع زمانی بوده که آمریکا دست از دشمنی با ما برداشته و در صدد ضربه زدن و منزوی کردن ما نبوده باشد، اما به فضل خداوند و ایستادگی مردم و مسولان، ما در تمام حوزه های رقابتی قوی تر شده و آمریکا و متحدان منطقه ای او در هماوردی های موجود ضعیف تر شده و وادار به عقب نشینی شدند، این را ما نمی گوییم بلکه اندیشکده های راهبردی آمریکا بیان می کنند.
فشار اقتصادی آمریکا چیز جدیدی نیست، اما این بار روی شکاف در حاکمیت و ایجاد دو قطبی های معیشت- عزت و معیشت- پیشرفت حساب باز کردند و خود اذعان دارند که تحریم و فشار اقتصادی به تنهایی ایرانیان را وادار به تسلیم نمی کند. راه مقابله با ترفند دشمن در این مقطع برپایی نهضت روشنگری و امید بخشی با بهره گیری از مستندات و تجربیات موجود است.
باور کنیم وعده خداوند حق است و نصرت الهی از آن ماست فقط باید فرامین الهی را در پرهیز از تفرقه و اختلاف اطاعت کنیم و به ریسمان الهی متصل باشیم و شرط او را به یاد داشته باشیم که « ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» ( سوره محمد، آیه ۷)
معیار
دشمن برای زانو زدن ترفندهای متفاوت دارد
امیرمومنان فرمودند:
قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتَالَ فَأَقِرُّوا عَلَي مَذَلَّةٍ وَ تَأْخِيرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ
وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّي جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ
فرمان خط شكستن و آزاد كردن آب فرات
شاميان با بستن آب شما را به پيكار دعوت كردند.
اكنون بر سر دوراهي قرار داريد، يا به ذلت و خواري بر جاي خود بنشينيد،
و يا شمشيرها را از خون آنها سيراب سازيد تا از آب سيراب شويد،
پس بدانيد كه مرگ در زندگي توام با شكست، و
زندگي جاويدان در مرگ پيروزمندانه شماست.
آگاه باشيد! معاويه گروهي از گمراهان را همراه آورده و حقيقت را از آنان مي پوشاند، تا كوركورانه گلوهاشان را آماج تير و شمشير كنند.
نهج البلاغه
خطبه ۵۱
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدربزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت: چرا؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
می خواستم برای مدرسه، به مدرسه سرکوچهمان بروم.
مادرم گفت: فقط مدرسه غیر انتفاعی!
پدرم گفت: چرا؟…
مادرم گفت: مردم چه میگویند؟!…
به رشته انسانی علاقه داشتم.
پدرم گفت: فقط ریاضی!
گفتم: چرا؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
میخواستم با دختری ساده و صاف و صادق ازدواج کنم.
مادرم گفت: من اجازه نمیدهم.
گفتم: چرا؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
میخواستم پول مراسم عروسی را سرمایهی زندگیام کنم.
پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم: چرا؟…
گفتند: مردم چه میگویند؟!…
میخواستم به اندازهی جیبم خانهای در پایین شهر اجاره کنم.
همسرم گفت: وای بر من.
گفتم: چرا؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
می خواستم یک ماشین مدل پایین در حد وسعم بخرم،
زنم گفت: خدا مرگم دهد.
گفتم: چرا؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
میخواستم بمیرم، بالای سرم بر سر قبرم بحث شد.
پسرم گفت: قبرستان حاشیه شهر، زنم فریاد کشید.
دخترم گفت: چه شده؟…
گفت: مردم چه میگویند؟!…
…. از دنیا رفتم!
برای مراسم ترحیمم خواستند مجلس سادهای بگیرند.
خواهرم داد زد و
گفت: مردم چه می گویند؟!…
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.
اما برادرم رفت و سنگ قبری با نقش صورتم سفارش داد و
گفت: مردم چه میگویند؟!…
حالا من در اینجا، تنهای تنها در حفرهای تنگ خانه کردهام و تمام سرمایهام برای قبرم جملهای بیش نیست:
مردم چه میگویند؟!…
‼️مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، الان لحظهای نگران من نیستند!!!
هیچکدامشان کنارم نیستند!!!
من هستم و اعمالم،
نه پدر و مادرم، نه برادرم، نه خواهرم، نه همسرم، نه فرزندانم و نه هیچکس دیگری کاری برایم نمیکنند!!
و تمام عمرم فدای این جمله شد:
مردم چه میگویند؟؟؟!!!
و چه نيكو فرموده قرآن كريم:
وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاه
ُ(سوره احزاب آیه37)
و از حرف مردم میترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است از اينكه از مخالفت امر او بترسى.
دلیلی نداره شما بعد از دعوا زنگ بزنید یا برید پیش خانوادتون کل ماجرا رو تعریف کنید
اولاً که اونا خیلی یک طرفه قضاوت میکنن.
دوماً همسرتونو پیش خانوادتون خراب می کنید.
شما بعد یه مدت کوتاه آشتی می کنید و همه چی رو فراموش می کنید. اما خانوادتون یادشون نمیره و دیدشون نسبت به زندگی شما عوض میشه و از این به بعد منتظر باشید تو زندگی دونفرتون دخالت کنند چون شما خوتون این اجازه رو بهشون دادید.