ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ …
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
@Hashtrishterii ?
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ..
تنفس آرام، طولانی و عمیق
اضطراب راهی برای بدن شماست که اطلاع دهد احتمالا در خطر هستید. از بدن خود تشکر کنید و به آن بگویید که تو فوق العاده ای
اضطراب عکس العمل شما در کودکی بوده، زمانی که شما ضعیف بوده اید. به خود یادآوری کنید که اکنون مهارتهای بیشتری دارید
وقتی افکار منفی به سراغتان آمدند با صدای بلند جملات مثبت بگویید. مثلا من می تونم انجامش بدم
اگر با اضطرابتان مانند دشمن برخورد کنید او مقاومت می کند. اضطراب خود را باور کنید و بپذیرید و ببینید که چقدر قدرتمند هستید.
1_ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ.
2_ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ.
*ﻋﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ 2ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺍﻟﻒ : ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
ﺏ: ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺿﻌﻒ ﻭﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
3_ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ. ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﻛﻤﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻬﻤﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ کند.
4_ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﺪ.
5_ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺪﻱ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
6_ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ.
7_ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻮﺻـــﻴﻪ ﻫﺎی ﺩﻳــﮕﺮ
1_ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﻮﺷﻴﺪ..
2_ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻴﺪ..
3_ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻟﻔﻆ ﻣﺘﺸﻜﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ..
4_ ﻣﻘﺘﺪﺭﺍﻧﻪ، اﻓﺮﺍشته ﻭ ﺑﺎ ﮔﺎﻣﻬﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﺪ..
5_ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻜﻨﻴﺪ..
6_ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺷﻮﻳد..
حضرت علی علیه السلام با غلامش (قنبر) برای خرید پیراهن وارد بازار کوفه شدند و به مرد پیراهن فروش فرمودند: دو پیراهن لازم دارم. مرد عرض کرد: یا امیر المؤمنین علیه السلام! هر نوعی پیراهنی بخواهید من دارم.
همین که حضرت علیه السلام فهمید این شخص او را می شناسد از او گذشت و به جوان لباس فروش دیگری رسیدند که سرگرم خرید و فروش بود و از او دو پیراهن یکی به سه درهم و دیگری را به دو درهم خریدند.
سپس به قنبر فرمودند: پیراهن سه درهمی را تو بپوش!
قنبر عرض کرد: سرورم! پیراهن سه درهمی بر اندام شما سزاوارتر است؛ زیرا شما به منبر می روید و مردم را موعظه می کنید. لباس وزین بر اندام خطیب، زیباتر است.
حضرت فرمودند: قنبر! تو جوانی و جوانی، شکوه و آراستگی می طلبد؛ از طرفی، من از پروردگارم حیا می کنم که خود را بر تو در لباس ، برتری دهم؛ زیرا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمودند: از آنچه می پوشید به آن ها (غلامان و خدمتگذاران) بپوشانید و از آنچه می خورید به آنان بخورانید.
حضرت علی علیه السلام پیراهن دو درهمی را پوشیدند، آستین آن از دست ایشان بلندتر بود، پس مقدار زیادی از آن را بريدند و دستور دادند برای نیازمندان کلاه درست کنند.
جوان عرض کرد: اجازه فرمایید سر آستین پاره را بدوزم.
امام علیه السلام فرمود: بگذار همچنان بماند، گذشت عمر سریع تر از آراستن لباس است
منبع:گفتار فلسفی جوان از دیدگاه عقل و احساسات، ص ۴۳