آنچه این روزها دختر پدیده خیابان انقلاب خوانده شده مهم است اما نه به دلیل آنچه مدعی آن است، بلکه اتفاقا به دلیل آنچه تلاش می کند پنهان کند. این پدیده مدعی نمایندگی صدای سرکوب شده زن ایرانی است اما از قضا این مهم ترین نقطه ضعف آن است. هیچ حمایت اجتماعی واقعی از این پدیده وجود ندارد. دختر خیابان انقلاب برخاسته از متن جامعه ایرانی نیست بلکه نوعی از کنش است که تلاش می کنند به آن تحمیل کنند. اینکه در متن جامعه ایرانی دیدگاه های متنوعی درباره پوشش شکل گرفته شاید جداگانه قابل بحث باشد، اما زن ایرانی در کلیت خود هیچ علامتی از اینکه بخواهد مسئله حجاب را به ابزار اعتراض سیاسی بدل کند، نشان نداده است. عبور جامعه ایرانی از حجاب، بیشتر یک پروژه تبلیغاتی است و هیچ مشاهده میدانی یا داده واقعی تجربی از آن حمایت نمی کند. در میان اکثریت درس خوانده و تحصیل کرده زنان در ایران، مسئله اصلی اکنون کرامت و منزلت اجتماعی است که بحران بیکاری و دشوار شدن آغاز و تثبیت یک زندگی آبرومند، آن را به شدت مخدوش کرده است. این اکثریت، مسئله پوشش را یک چالش نمی داند و وقتی ببیند که کسانی به زور می خواهند آن را تبدیل به موضوع اصلی زنان کنند، حق دارد بپرسد که:"هدفتان چیست، و چه چیزی را می خواهید پنهان کنید؟!” یا بالاتر از این؛ بپرسد: “بازیگردان اصلی این بازی کیست و چرا تا دیروز از این خبرها نبود و چرا به یکباره و پس از ناآرامی های اخیر تصمیم گرفته اند بالای پست برق بایستند و روسری خود را باد بدهند؟!” پدیده دختر خیایان انقلاب، تلاشی است ناکام برای تحمیل پدیده بی حجابی به جامعه ای که همین حالا هم اکثریت قریب به اتفاق زنان در آن، حجاب را به اختیار پذیرفته اند و کسی بابت حجابی که دارند به آنها زور نگفته است. به همین دلیل است که می بینید حتی در خیایان، واکنشی که این پدیده برانگیخته، بیشتر بی اعتنایی است تا موافقت یا مخالفت. جامعه گرفتار مشکلات خویش است و از کنار کسانی که روسری خود را به بخشی از بازی سیاست بدل کرده اند با بی اعتنایی می گذرد. جامعه می فهمد که این روسری افراشته، نقابی است که بناست روی مشکلات واقعی آن افکنده شود تا مقصران واقعی مجال فرافکنی و بهانه جویی پیدا کنند و کسی نپرسد حالت نزار دولت داری در این ملک چگونه است. این بماند، حالا تا برسد آن روز که ببینیم در پستوهای طراحان چه می گذشته است
مهدی محمدی
پاسخ به یک سوال اساسی:
چرا رهبری برای حل مشکلات کاری نمی کند؟
[سوره الرعد (13): آيه 11]
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (11)
همانا خداوند حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند
نکته:
این اصل قرآنی یکی از مهمترین برنامه اجتماعی اسلام را بیان میکند و به ما میگوید هرگونه تغییرات برونی متکی به تغییرات درونیِ ملتها و اقوام است و هرگونه پیروزی و شکستی که به تو میرسد از همینجا سرچشمه میگیرد. بنابراین آنها که برای تبرئه خویش به دنبال «عوامل برونی» میگردند، و قدرتهای سلطهگر و استعمارکننده را همواره عامل بدبختی خود میشمارند، سخت در اشتباهند؛ چراکه اگر قدرتهای جهنمی پایگاهی در درون یک جامعه نداشته باشند، کاری از آنان ساخته نیست.
مهم آن است که پایگاههای سلطهگران و استعمارکنندگان و جباران را در درون جامعه خود درهم بکوبیم تا آنها هیچگونه راهی برای نفوذ نداشته باشند. (تفسیر نمونه، ج۱۰، صفحات ۱۴۵و۱۴۶)
پيامها
1- خداوند نعمتى را كه عطا فرمايد پس نمىگيرد، مگر آنكه مردم، آن نعمت را ناسپاسى كنند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ
2- به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نرويد، سرنوشت شما به دست خودتان است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
3- برخوردارى از نعمتهاى ظاهرى و بيرونى، وابسته به كمالات نفسانى و حالات درونى است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
پاسخ به یک سوال اساسی:
چرا رهبر کاری نمی کند؟
امام خامنه ای:
کسانی سر کار بیاورید که اهل استقامت، اهل ایستادگی باشند؛ زرهی پولادین از یاد خدا بر تن داشته باشند !
” رادیو انگلیس دارد به مردم دستور میدهد که به کی رای بدهند ! مردم خلاف خواسته انگلیس عمل کنند ! “
” اگر حاميان اشرافی گری وارد مجلس شوند، کشور را بدبخت میکنند !
إنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم
اگر می خواهیم مشکلات کشور حل شود به هشدار های رهبری توجه کنیم .هنوز دیر نشده است
✖️ یک وقت انسان فکر میکند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمی ها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست.
✖️ شما ببینید شوهرداری فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کردهاند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیهالسّلام بوده است.
✖️ حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند - این قدر جبهه وابسته به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبهراهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیدهایم… حقیقتاً زندگی فقیرانه محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم میکند.
✖️ ببینید انسان چقدر روحیه قوی میخواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچهها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند.
حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از جوانان۱۳۷۷/۲/۷
به یقین شناخت حقیقت داستان غصب فدک در فاطمیه یک ضرورت است.
شاید کوته بینان و ظاهربین ها فدک را صرفا یک ارض با مرز محدود تفسیر کنند! اما شیعه معتقد است دنیا برای فاطمه(س) بود و فاطمه برای دنیا نبود.
اما براستی حقیقت فدک چیست و مادر با طلب فدک برای فرزندان امروزش چه درس دارد ؟
تصور شیعه از فدک تنها یک زمین به ارث رسیده نیست . فدک حق غصب شده ی شیعه در طول تاریخ است.
در منظر اهل بصر، طلب فدک ندای حق خواهی، بانگ مظلومیت، فریاد خطر دنیاطلبی برای خواص و غریو ظلم ستیزی و استبدادستیزی است.
درس بزرگ فاطمیه در مدرسه تاریخ برای عاشورائیان ” پرداخت هزینه ی ولایتمداری” است.(وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ)
در حقیقت پاسخ امام کاظم(ع) آنگاه که هارون الرشید آن میوه ی شجره ملعونه حدود فدک از او طلب کرد بانگ بیداری بود در مارپیچ سکوت اموی ها..
امام مان چه زیبا فرمود: مرز فدک مرز همه حکومت های اسلامی است..!
اما انگاری داستان غصب فدک را هنوز پایانی نیست…
امروز فدک کنعان، فدک حجاز ، فدک یمن توسط آل سعود و آل یهود غصب شده است.
امروز نیز لیبرالیسم، اومانیسم، تحجر، ریش حنایی های تکفیری ، صاحبان وتو، لابی صهیونیسم ، تشیع لندنی دوباره در سقیفه دور هم جمع شده اند.
آخ! چقدر تلخ است؟ از روضه ی خیانت برخی از صحابه و انقلابی نمایان که بگذریم ؛ هنوز قباله ی فدک دنیا در دستان ترامپیستی ها باشد که این بار نه در کوچه های مدینه بلکه در لابی فرودگاه نیویورک زنجیر را بر دستان کودک 5 ساله ایرانی می زند و مادران یمنی و غزه و… را در پیشگاه ابناء و بنات به حجله ی خون میفرستند…
کدخدانمایانی که گاه انرژی هسته ای، گاه لاشه ی موشک، گاه مردم سالاری دینی و حقوق بشر و قدرت منطقه ای را بهانه ای می کنند تا با بستن زنجیر تحریم و تهدید بر پای غیرت و عزت ایرانیان ، مولای مان را مجبور به بیعت با نظم ننگین نوین جهانی کنند !!
اما زهی خیال باطل! “آقای ما فرزند فاطمه است..”
عزیزان آری! فاطمیه و عاشورا تاریخ تولد ماست و بکاء سلاح ما..! لیک آن کس که به گریستن بسنده کند و در تاریخ تولدش متوقف شود بدون شک مرده به دنیا آمده است..
ظالم همین را می خواهد! توقف در ایستگاه تولد..
توقف در کوچه های مدینه!
توقف در گودال قتلگاه!
توقف در انقلاب 57 !
یادمان نرود امروز تداوم فاطمی بودن در انقلابی_ماندن است و رمز انقلابی ماندن در شناخت اسلام و شناخت توطئه دشمن و شناخت مدعیانی است که نجابت ولی را بهانه ای کرده اند تا انقلاب و جوانان متدین انقلابی را کنار بگذارند!!
برای ما فاطمه(س) فقط یک بانوی مظلومه نیست..
فاطمه ذخیره انقلاب است.
فاطمه آقازاده ای است که آقازاده بودن را بهانه ای نکرد برا۸ی سهم خواهی و حقوق نجومی!
فاطمه ولایتمدار و یک انقلابی تمام عیار است که طعنه زدن ها، داغدار بودن، باردار بودن، زن بودن و آقازاده بودن ، را بهانه نمی کند برای دفاع نکردن از اسلام و مولای مظلوم اما مقتدرش..!
فاطمه یار دیرین پدر و مولا بود که وصیت می کند غسلنی فی الیل و دفنی فی الیل تا خناسان دور جنازه اش طرح فتنه نریزند!
و الآخر دعوانا: فاطمه_فاطمه_است.
به پایان"نیامد” این دفتر/حکایت همچنان باقیست
محمد_صادق_سلطانزاده_بشرویه
خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، پس از مصائب دردناکی که برای ایشان به وقوع پیوست، بی شک یکی از مهمترین منابع معرفتی و سیاسی شیعه به شمار می رود. خطبه ای که مملو از معارف عمیق اعتقادی، تضمین های قرآنی بی نظیر و تحلیل های سیاسی و روان شناختی عمیق است.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از این خطبه بی نظیر، علت اصلی مخالفت با امر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و در نتیجه کتمان حقیقت غدیر و حقانیت علی(علیه السلام) را راحت طلبی، تن آسایی و رفاه طلبی خواص جامعه می دانند. ایشان پس از طرح این سؤالات از اصحاب که: «پس چرا امروز بعد از اقرار و اعتراف سرگردان شدید؟ و پس از آشکار کردن عقیده امروز پنهان کاری دارید؟ و بعد از آن پیشگامی و پیشرفت به عقب بر می گردید؟و بعد از ایمان مشرک شدید؟» می فرمایند:
«أَلَا قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ، وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضِّيقِ بِالسَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَيْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذِي تَسَوَّغْتُمْ، فَ: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»؛ آگاه باشید که جز این نیست که به تن آسایی خو کرده اید و امام واقعی خود را از زمامداری دور کرده اید و با رفاه و آسایش خلوت کرده اید و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیده اید. به همین سبب آنچه را حفظ کرده بودید، از دست دادید و آنچه را که فرو بردید بالا آوردید پس بدانید که «اگر شما و هر که در زمین است کافر شوید، خداوند بی نیاز از همگان است.»» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص۲۳۰