برخورد با کارگزاران حکومتی فاسد با شدت عمل بیشتر پیگیری شود
رهبرانقلاب، امروز: در بحث عدالت و عدالت اجتماعی و برداشتن فاصلهی بین قشرهای مختلف مردم کمکاری و عقبماندگی داریم.
کاری که باید در این زمینه انجام بگیرد، آنچنان که شایسته و بایسته و لازم بوده انجام نگرفته و باید بهجد دنبال آن باشیم و بدانید که به توفیق الهی دنبال آن هستیم و از آن صرفهنظر نخواهیم کرد. البته راهش، مبارزه با ظلم و فساد است.
عدالت معنای وسیع و گستردهای دارد، هم در سطح جامعه است هم در سطح بینالملل؛ هم بُعد سیاسی دارد و هم اقتصادی. در همهی اینها یک ارزش مطلق هم هست؛ یعنی ارزشهای دیگر نسبی هستند و عدالت مطلق است.
عدالت لازم است؛ باید با فساد مبارزه بشود، با ظلم مبارزه بشود، البته خیلی سخت است. فساد مثل اژدهای هفتسر افسانههاست، یک سرش را که میزنی با شش سر دیگر حرکت میکند، از بین بردنش آسان نیست. برخورد با آن کسانی که منتفع از فساد هستند کار بسیار سختی است ولی از آن کارهایی است که حتماً باید انجام بگیرد.
همهی مدت حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام تقریباً به این مقولهی مهم گذشت و البته تمام هم نشد. برخورد با کارگزاران حکومتیای که در آنها ظلم و فسادی هست، باید جدی و شدت عمل با آنها بیشتر باشد. ۹۶/۱۱/۱۹
به دست دادنِ خود روح دهید وقتی با کسی دست میدهید با همهی وجودِ خود دست بدهید. سعی کنید با فشار دستتان بگویید: “از آشنایی با شما خوشحالم”
یک دست دادن زورکی و بیرمق از دست ندادن بدتر است.
به خندههایتان روح دهید با چشمهایتان بخندید هیچکس خندههای تصنعی، خشک و مصلحتی را دوست ندارد وقتی میخندید به راستی بخندید.
به متشکرمهای خود روح دهید. یک متشکرم ماشینی و از سر عادت، تقریباً فقط یک صدا است، هیچ مفهومی ندارد و بیثمر است.
هر وقت به حرفهای خود شور و حال میدهید، خودتان هم بهطور ناخودآگاه از این شور و شوق بهرهمند میشوید
حاج محمداسماعیل دولابی: توابین کسانی هستند که دائم خانهی دل را تمییز میکنند، لذا اگر یک آشغال ریز هم در آن باشد، پیداست و نمود میکند و از همان هم توبه میکنند، چون هرچه پاکتر میشوند، گناهان جدیدتری بر آنها مکشوف میشود و الا اگه خانهی دل کثیف باشد، چیزهای بد هم نمودی ندارد.
لذا اگر بعضی رفقا خیلی حساساند و زود از چیزی محزون میشوند به جهت تمیزی و پاکی روح آنهاست.
مصباح الهدی ص 265
روشنگری
شبهه:
حجاب اجباری ارزشی ندارد. ارزش حجاب وقتی است که اختیاری و از روی آزادی باشد!
پاسخ:
۱ در این شبهه مغالطه ی خلط بین ارزش داشتن یک عمل و رعایت قوانین و هنجارهای جامعه صورت گرفته است. مسلم است که هر عملی وقتی بدون اختیار صورت بگیرد ارزش معنوی خود را از دست می دهد. سرقت نکردن دزدی که درون زندان افتاده و نمی تواند دزدی کند ارزشی ندارد، اما آیا می توان به این بهانه او را آزاد کرد تا به نقض قوانین و تجاوز به مال و حقوق دیگران بپردازد.
۲مثال دیگر: راننده ای که به هیچ چراغ قرمزی احترام نمی گذارد، و تنها از ترس جریمه ی پلیس از چراغ قرمز عبور نمی¬کند، رفتار چندان قابل ارزش و تحسینی ندارد اما آیا می توان گفت که پلیس ها کسی را با جریمه و مجازات مالی مجبور به توقف پشت چراغ قرمز نکنند؟؟
۳بنابراین آیاتی مانند لا اکراه فی الدین به این معناست که کسی را نمیتوان به زور معتقد به دین یا آئینی نمود. اما در هر جامعه ای ارزش ها و هنجارهایی متناسب با فرهنگ آن جامعه وجود دارد که رعایت آن لازم است هرچند باطناً آن را نپذیرد و کسی هم نباید او را با اجبار و اکراه وادار به پذیرش درونی کند زیرا عملا ممکن نیست یا بگویید: (لا اکراه فی الدین)
۴ خلاصه اینکه نمیتوان کسی را مجبور به پذیرش اعتقادی کرد و او را به زور وارد بهشت کرد!! اما نظم جامعه، رعایت قوانین و احترام به هنجارهای فرهنگی موضوع دیگری است که حتی در کشورهای لائیک هم وجود دارد.