در تربیت، تمام قوایی که در وجود انسان هست حکمت و مصلحتی دارند. اگر در ما غرایز شهوانی هست، لغو و عبث نیست. ما باید این غرایز شهوانی را در حد احتیاج طبیعی اشباع کنیم؛ اینها یک حقی دارند. آدمهای کج سلیقهای پیدا میشوند که به خودشان یا به بچهشان که تحت کفالت تربیتشان است، فشار میآورند.
احتیاج به بازی در بچه یکی از حکمتهای پروردگار است. یک مقدار انرژی در وجود کودک ذخیره است که او فقط به وسیله بازی میتواند این انرژی را دفع کند. انسان اشخاصی را میبیند که نمیگذارد بچه پنج شش ساله برود با بچهها بازی کند، هر مجلسی که خودش میرود بچه را هم میبرد برای اینکه تربیت بشود. جلوی خنده او را میگیرد، جلوی خوراک او را میگیرد.
یا یک افرادی پیدا میشوند (ما دیدهایم) که چون خود او مُعَمّم است، یک عبا و عمامه و نعلین تهیه میکند، بچه هشت ساله را عمامه سرش میگذارد، عبا به دوشش میاندازد و همراه خودش این طرف و آن طرف میبرد.
بچه بزرگ میشود در حالی که احتیاجات طبیعی وجودش برآورده نشده است، همواره به او گفتهاند خدا، قیامت، آتش جهنم. تا در سنین بیست و چند سالگی، این قوای ذخیره شده، این شهوتها و تمایلات اشباع نشده یکمرتبه زنجیر را پاره میکند.
این بچهای که شما میدیدید در اثر تلقین پدر در دوازده سالگی نمازش بیست دقیقه طول میکشید، نماز شب میخواند، دعا میخواند، یکمرتبه میبینید در بیست و پنج سالگی یک فاسق و فاجری از آب درمیآید که آن سرش ناپیداست. چرا؟ برای اینکه شما به بهانه مقامات عالیه روح، سایر غرایز او را سرکوب کردهاید.
استاد مطهری، آزادی معنوی، ص115 (با تلخیص)
در طول قرن های گذشته اسکیموها شیوه های عجیبی برای زیستن در برف و بورانهای قطبی ابداء کرده اند، می دانید که اکثر سبد غذائی آنها را گوشت تشکیل می دهد از گوشت ماهی تا خرس و روباه و گرگ و… اما شیوه شکار گرگ آنها از همه جالبتر است. دسته ی یک چاقوی دو لب تیز شده را در داخل یخ فرو می کنند و روی آن مقداری خون می ریزند گرگ گرسنه که بوی خون را احساس کرده است به طرف آن کشیده می شود به محض مواجه شدن با آن خونِ وسوسه کننده شروع به لیسیدن آن می کنند با اولین لیس، خون از زبان گرگ سرازیز می شود، گرگ احساس می کند هر چه بیستر لیس می زند خون بیشتری از چاقو می جوشد تا اینکه در نهایت بخاطر ضعف شدید حاصل از خونریزی در کنار همان چاقو تسلیم مرگ می شود.
این حکایت تلخ امروزه مَثل بسیاری از کسانی است که فکر می کنند می توانند از طریق حرام به آنچه می خواهند برسند، چه فروش مواد مخدر، چه اختلاس، چه ربا و چه مافیای دارو و درمان!
منبع :کانال آنتی بیوتروریسم
راهی را که أمیرالمؤمنین می رفت همان راهی ست که برادرش پیغمبر می رفت. چرا در آن روز پیغمبر خدا آن جور پیشرفت کرد ولی در زمان أمیرالمؤمنین، کارها آن جور متوقف ماند؟ چرا؟ امیرالمؤمنین می گوید چون آن روز ما صبر کردیم در میدان های جنگ، آن روز بر سوزش درد صبر کردیم، آن روز حاضر شدیم از توی رختخواب بیاییم توی میدان، آن روز حاضر شدیم از منافع مادی و کسب و کارمان بگذریم برای خدا، اما امروز شما حاضر نیستید. آن روز پیش رفتیم، امروز عقب ماندیم، این تحلیل اجتماعی امیرالمؤمنین است.
کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن،
دوباره آمدی تا دلهای تار گرفته را بلرزانی و ماجرای جاماندگی و خاکبرسری ما بچه مذهبی هارا به رخمان بکشانی.
تمام کاری که تو در این چند روز کردی با اسارتت با صلابتت با غربتت با قتلگاهت و با سر بریده ات و حالا با پیکر مطهرت و بعد از آن با تشییعت و با تمام گره هایی که در آینده باز خواهی کرد بیش از ده ها سال کار فرهنگی اثرگذار بوده است.
چون خون حسین(ع) و چون فرمانده ات شهید کاظمی.
#شهید_حججی
از هم حیله بهدنبال شکار افتاده
گره تازهای این بار به کار افتاده
گرگ خونخوار لباس گله را پوشانده
پرده فتنه رخ حرمله را پوشانده
هدف این جریان تفرقه انداختن است
باز انگیزه این قوم جمل ساختن است
جهل این قوم به پیراهن گل لک انداخت
ناگهان در دل هر رکعتشان شک انداخت
خون حق میچکد از پنجه این قوم پلید
میرسد سلسله این سلفیها به یزید
آتش معرکه از گور یهود است دگر
وقت رسوا شدن آل سعود است دگر
خوابتان برده مگر مدعیان “الکی”
ای شما معتقد راه و نشان “الکی”
چه بلایی به سر دین شما آمده است
چه خطاییست که از دست شما سر زده است
حمله بر حرمت فرزند پیمبر کردید
غصه فاطمه(س) را چند برابر کردید
آسمان هست پرم بسته شود میمیرم
عمه عشق حرمبسته شود میمیرم
بشتابید علیها که گلوتان سپر است
در کمان نوه حرمله تیر سهپر است
ما نمردیم که آشفتگی آغاز شود
باز هم پای حرامی به حرم باز شود
پرچم سبز ولینعمتمان تا بالاست
ذوالفقار است که در دست ابوحامدهاست
سینه ما سپر تیر و سنان میگردد
راه ما ختم به آغوش جنان میگردد
فاطمیون همگی حامی مکتب هستند
پاسبان حرم حضرت زینب(س) هستند
گرچه کشتید ولی فاتح دیگر داریم
ما محال است که دست از شهدا برداریم
غیرت خون علی(ع) در رگ ما هست هنوز
شمر نابود شد و کرببلا هست هنوز
آه مظلوم بر این دامنتان میگیرد
آتش شیعه به پیراهنتان میگیرد
میرسد منتقم خون خدا از این راه
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله