خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، پس از مصائب دردناکی که برای ایشان به وقوع پیوست، بی شک یکی از مهمترین منابع معرفتی و سیاسی شیعه به شمار می رود. خطبه ای که مملو از معارف عمیق اعتقادی، تضمین های قرآنی بی نظیر و تحلیل های سیاسی و روان شناختی عمیق است.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از این خطبه بی نظیر، علت اصلی مخالفت با امر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و در نتیجه کتمان حقیقت غدیر و حقانیت علی(علیه السلام) را راحت طلبی، تن آسایی و رفاه طلبی خواص جامعه می دانند. ایشان پس از طرح این سؤالات از اصحاب که: «پس چرا امروز بعد از اقرار و اعتراف سرگردان شدید؟ و پس از آشکار کردن عقیده امروز پنهان کاری دارید؟ و بعد از آن پیشگامی و پیشرفت به عقب بر می گردید؟و بعد از ایمان مشرک شدید؟» می فرمایند:
«أَلَا قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ، وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضِّيقِ بِالسَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَيْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذِي تَسَوَّغْتُمْ، فَ: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»؛ آگاه باشید که جز این نیست که به تن آسایی خو کرده اید و امام واقعی خود را از زمامداری دور کرده اید و با رفاه و آسایش خلوت کرده اید و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیده اید. به همین سبب آنچه را حفظ کرده بودید، از دست دادید و آنچه را که فرو بردید بالا آوردید پس بدانید که «اگر شما و هر که در زمین است کافر شوید، خداوند بی نیاز از همگان است.»» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص۲۳۰
هدف دشمن از تعامل :
1- تغییر رهبری سوم که از جنس رهبری اول و دوم نباشد؛
بعد از امام(ره) جنس رهبری از جنس رهبر اول بود. مقام معظم رهبری بعد از امام هیچگاه سلیقه متفاوتی نداشت. ایشان به صراحت گفتند که هدف ما راه امام است. معظم له هرساله در 14 خرداد مکتب امام را تفسیر می کنند. تنها کسی است که نگذاشت عصر امام پایان یابد. اگر یادتان باشد دغدغه ما در دهه اول انقلاب این بود که می شود امام برود و انقلاب بماند؟
2- تحمیل عقاید به رهبری؛
دشمن می گوید که در زمان رهبری فعلی باید عقاید خود را به هر طریقی به ایشان تحمیل کنیم؛ او که از علی(ع) بزرگتر نیست همانطور که خیلی چیزها را به حضرت علی(ع) تحمیل کردیم به این رهبری هم می شود تحمیل کرد. در زمان امام خمینی (ره) نیز موضوع قائم مقام رهبری را به ایشان تحمیل کردند. در فتنه 88 افرادی از رحمت و رافت اسلامی استفاده کردند و گفتند رهبری را در کف آسفالت خیابان به زانو در می آوریم و کاری می کنیم که به خاطر حفظ نظام با خواسته های ما موافقت کند.
3- منزوی کردن نیروهای انقلابی و وفادار به امام و رهبری؛
انزوای نیروهای انقلابی در همه سطوح یا نهادهای انقلابی مانند سپاه، شورای نگهبان یا قوه قضائیه در دستور کار دشمن قرار دارد. اگر روزی به سپاه حمله نکردند آنروز روزی است که سپاه بی خاصیت شده است.
4-نفوذ در پست های کلیدی؛
تصدی گری و سپردن کارهای کلیدی به اشخاصی که اعتقاد به غرب دارند یا مرعوب دشمن هستند یکی از مهمترین اهداف دشمن در پروژه تعامل است؛ آمریکا صریح می گوید ما برای موفقیت برخی جریانات خاص در ایران هزینه می کنیم.
5- تضعیف اقتدار و قدرت انقلاب؛
تضعیف اقتدار و قدرت انقلاب تا جایی که توان مقابله با حمله دشمن را نداشته باشد از اهداف دیگر دشمن در تعامل می باشد . این تلاش ها در چند محور قابل مشاهده است
1-چرا موشک می خواهیم چرا توان خود را مصروف نیروهای مسلح می کنیم بجای اینها بریم جاده بسازیم مثل برخی مواضع آخر عمر مرحوم هاشمی.
2-تضعیف اقتدار ملی و جلوگیری از پیشرفت علمی ایران.
3- تضعیف اقتدار سیاسی در منطقه با کشاندن ایران به میز مذاکره؛ با این موضوع محور مقاومت هم به انفعال کشیده می شود. زمان امام هیئتی توسط رئیس جمهور وقت آمریکا تعیین شد ولی امام اجازه مذاکره به ایشان را نداد. این را بگذارید به اینکه وقتی رئیس جمهور ما به آمریکا می رود اولین تماسی که می گیرد با اوباما باشد.
4-تضعیف اقتدار اقتصادی که نسخه درمان آن اقتصاد مقاومتی است. به جای هزینه برای زیرساخت ها می روند هواپیمای گران قیمت می خرند. آیا ساخت هواپیمای مسافربری دشوارتر است یا موشک ها؟ بنابراین مسئله در باور است. چرا با این وضع تحقیرآمیز در فرودگاه مهرآباد جشن می گیرند و آیا شما چقدر سفر هوایی دارید؟
5-ازهمه مهمتر شکستن اقتدار فرهنگی و درهم شکستن روحیه انقلابی است.
با توجه به تهدیدات امروزی پیش روی نظام راه حل مقابله با آن کدامند؟:
از دشمن نباید انتظاری جز دشمنی داشت. مقام معظم رهبری مدتی است به ما یاد داده اند که تنبلی چاره کار نیست. آقا ده نسخه به ما داده اند که ریشه قرآنی و روایی دارند.
1-افشای نقشه دشمن و احساس درک درست داشتن نسبت به او. انرژی هسته ای بهانه است، زدن اسلام نشانه است. وقتی از تعامل راضی است که از او اطاعت کنید.
2- مرزبندی با دشمن. خداوند در قرآن کریم اسوه بودن حضرت ابراهیم(ع) را در مرزبندی با دشمن می داند. مرزبندی با دشمن به معنای قطع ارتباط نیست بلکه به معنای ضابطه مندی است.
3-تقویت روحیه انقلابی و جهادی که مقام معظم رهبری در دانشگاه امام حسین(ع) از آن به عنوان جهاد کبیر نام برده اند.
4-ولایت مداری: امت بی ولایت خطر ندارد. اگر مسلمانها میلیاردی شوند اما رهبر بالای سرشان نباشد هیچ خطری ندارد. مقام معظم رهبری سال 53 فرموده اند: امت بی ولایت حیات ندارد. امام بی امت هم اقتدار ندارد. امت متصل به ولایت شکست ندارد و رمز بقای انقلاب همین است.
5-مقابله با تقابل های دروغین مانند تقابل انقلاب و توسعه.
6-هوشیاری در برابر انواع نفوذ مثل نفوذ جریانی
7-اهتمام به اصول و ارکان: ماندگاری انقلاب به پایداری در اصول است و اصول تغییر ناپذیر است.
8-تقویت انسجام ملی با محوریت ولایت: ما باید جبهه انقلابیون را تاسیس کنیم.
9-در انتخابات ها به دنبال افرادی برویم که توانایی پایبندی بر اصول را داشته باشند و در برابر غرب منفعل نباشند. مراقب باشیم افرادی به دولت و مجلس نفرستیم که مسائلی را به رهبر انقلاب تحمیل کنند.
10-عاجزانه از خداوند متعال کمک بخواهیم، توان ما به اندازه امکانات ما نیست بلکه به اندازه میزان اتصال ما به خداست.
حجه الاسلام حاج صادقی
شهید حسن باقری بلاشک یک طرّاح جنگی است…
اسحاق جهانگیری در جلسه شورای اداری استان فارس، با بیان اینکه ما مدیران در پیشگاه خداوند و ملت باید بخاطر عملکردمان پاسخگو باشیم گفت: اگر کوتاهی و قصور و غفلت مدیران باعث رنجش مردم شده است باید طلب بخشش کنیم. ما باید بدانیم بعد از انتخابات باید برای خدمت کردن به مردم از یکدیگر سبقت بگیریم.
دکتر جهانگیری نقد و اعتراض را ثمره دموکراسی و مردمسالاری دانست و گفت: آنچه باید نگران بود این است که به جای نقد و انتقاد، نفرت و خشونت در جامعه زیاد شود، زیرا این امر آینده کشور را به مخاطره میاندازد.
معاون اول رئیسجمهور اظهار داشت: نمیتوان هیچکس و جریانی را که با نظام بودهاند حذف کرد گفت: دوران حذف سپری شده و باید با یکدیگر گفتگو کنیم، گفتگو بین جریانهای سیاسی و گفتگوی ملی بین اقوام.
درباره سخنان آقای جهانگیری گفتنی اینکه؛
اولا مشی برخی مدیران ارشد دولتی، خلاف توصیه ایشان درباره عذرخواهی نسبت به قصور و تقصیرها را نشان میدهد و گاه حتی لحن تندی و طلبکاری درقبال منتقدان یا مطالبات مشروع مردم دیده میشود.
ثانیاً ادعای پذیرش نقد و اعتراض به عنوان ثمره دموکراسی، با سخنان آقای جهانگیری در زمینه تخطئه اعتراض سپردهگذاران مالباخته و انتساب آن به رقبای انتخاباتی در تناقض است.
ثالثاً منطق نظام حذف افراد و جریانها نیست اما اگر افراد اخراجی بر جدایی از نظام و بازی در نقشه و زمین دشمن اصرار داشته باشند، آنگاه حکم مسئله فرق میکند. ملاک حال امروز افراد و جریانهاست یعنی «آنها که با نظام و انقلاب هستند» نه کسانی که به قول جهانگیری «با نظام بودهاند».
فتنهگرانی که با نظام و انقلاب بودند اما در فتنههایی مانند فتنه 78 و 88 در جبهه ضدانقلاب قرار گرفتند و زیر علم «نه به جمهوری اسلامی»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «انتخابات بهانه است - اصل نظام نشانه است» ایستادند و شتر فتنه شدند و سرانجام، اوباش هتاک به ساحت امام حسین(ع) را مردمان خداجو خواندند، قطعاً از دایره نظام و انقلاب بیرونند.
درواقع امثال آقای جهانگیری باید به آن جماعت تشر بزنند که چرا بادشمن همکاری کردند و با نظام درافتادند.
کنوانسیون پالرمو حراج امنیت ملی!(یادداشت روز)
روز چهارشنبه هفته گذشته مجلس شورای اسلامی«لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی» (موسوم به کنوانسیون پالرمو) را با ۱۳۲ رای موافق، ۸۰ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع تصویب کرد. الحاق به این کنوانسیون - آنگونه که درپی خواهد آمد- باز کردن پای تروریستهای وحشی به کشور و تحویل دست بسته مردم و نظام به آنهاست. تعجب نکنید، بخوانید!
۱- در ماده یک کنوانسیون پالرمو آمده است؛ «مقصود از این کنوانسیون ارتقای همکاریها جهت پیشگیری و مبارزه موثرتر با جرایم سازمانیافته فراملی است» و بندهای ديگر این متن ۴۱ مادهای نشان ميدهد که اصلیترین هدف تعریف شده برای این کنوانسیون، مبارزه با تروریسم از طریق قطع منابع و پشتوانههای مالی سازمانهای تروریستی است. كشورهاي عضو اين كنوانسيون موظف شدهاند حسابهاي بانكي گروههاي تروريستي و منابع تأمين مالي و مراكز پشتيبان آنان را شناسایي و مسدود كرده و به فعاليت آنها خاتمه دهند.
تا اينجا شايد تصور شود كه كنوانسيون پالرمو يك فراخوان بينالمللي به منظور مبارزه با تروريسم است و جمهوري اسلامي ايران كه خود يكي از اصليترين قربانيان تروريسم است با الحاق به اين كنوانسيون ميتواند براي مقابله با تروريسم از كمك و همراهي ديگر كشورها نيز برخوردار باشد! داستان اما، كاملا بر عكس و بهگونهاي دیگر است که به آن اشاره میکنیم و به وضوح مشاهده میشود که الحاق ايران به كنوانسيون پالرمو، این کشور را با دستهای بسته تحویل تروريستها و حاميان تابلودار آنها خواهد داد. چرا؟!
۲- هدف اعلام شده کنوانسیون پالرمو اگرچه قطع پشتوانه و منابع مالی گروههای تروریستی است ولی تعریف ما و غرب از«تروریسم» و گروههای تروریستی نه فقط با یکدیگر متفاوت است بلکه در بسیاری از موارد متضاد نیز هست. به عنوان مثال از نگاه آمریکا و متحدانش که مدیریت کنوانسیون را در اختیار دارند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه قدس، حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق و تمامی نیروهای مقاومت که برای کسب آزادی و استقلال کشورشان با حاکمان دستنشانده آمریکا و صهیونیستها مبارزه میکنند، تروریست نامیده میشوند و جمهوری اسلامی ایران با الحاق به کنوانسیون پالرمو - که تازهترین دستپخت مشترک دولت و مجلس است- موظف خواهد بود که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشد، بلکه مطابق مفاد این کنوانسیون باید بودجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس را نیز قطع کرده و تمامی حسابهای بانکی آنها را مسدود کند! و این اقدام که«خودتحریمی» ترجمان دیگر آن است باید تحت نظارت بازرسان کنوانسیون صورت پذیرد تا از انجام آن اطمینان کامل حاصل کنند!
۳- اکنون جای این سؤال است که دولت و مجلس با چهانگیزه و در پی کدام منظور و مقصود به این الحاق ذلتبار که نه تنها با نصصریح قانون اساسی در تضاد آشکار است، بلکه امنیت و استقلال کشور را نیز به تاراج میگذارد، تن دادهاند؟! پاسخ دولت و مجلس آن است که الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون پالرمو را با قید ۵ شرط و یک تبصره پذیرفتهایم! و این ۵ شرط که اصطلاحا «تحفظ- Reservation» نام دارد، جمهوری اسلامی ایران را از پذیرش آن بخش از مفاد و موادی که با قانون اساسی و بینش و منش انقلابی کشورمان مغایرت دارد، مستثنا میکند!
۴- این ۵ شرط که با عنوان«حق تحفظ» در مصوبه یاد شده آمده است، همانگونه که دولت و مجلس اعلام کردهاند میتواند آسیبها و خطراتی را که الحاق به کنوانسیون پالرمو برای کشورمان به دنبال خواهد داشت، برطرف ساخته و بیاثر کند اما هیچیک از این شرطها -تاکید میشود که هیچیک از آنها- در کنوانسیون پالرمو قابل پذیرش نیست و در نهایت میتواند به عنوان یک «اعلامیه تفسیری»!! تلقی شود، که فاقد اثر حقوقی و عملیاتی است. توضیح آنکه اعلامیه تفسیری فقط یک موضعگیری سیاسی است که هیچ الزام حقوقی ندارد اما حق تحفظ یک شرط است که به لحاظ حقوقی الزامآور و قابل اجرا خواهد بود.
۵- اکنون این پرسش در میان است که با توجه به مفاد کنوانسیون پالرمو، آیا تن دادن ایران اسلامی به این کنوانسیون فاجعهآمیز نیست؟! از ما خواستهاند که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشیم، بلکه بودجه سپاه پاسداران و نیروی قدس را هم صرفا به این علت که از نگاه آنان تروریست محسوب میشوند قطع کنیم!! یعنی ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم را دست بسته تحویل تروریستهای وحشی تحت حمایت آمریکا و اسرائیل بدهیم!