اصولی را میخواهم برای مسئولین فرهنگی بیان كنم كه برگرفته از سرچشمه زلال فرهنگ، یعنی قرآن كریم است، به گونهای كه باور كنیم این اصول ساختگی و بافتنی نیست.
1. از آیه: «إِنَّكَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْت» (قصص/56)
استفاده میشود كه: توفیق هدایت مردم از آن خداست.
و همچنین از آیه: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» (انفال/63)
میفهمیم كه بهترین نیروی انسانی (پیامبر خدا) اگر تمام امكانات مادی را در اختیار داشته باشد، تا ارادهی خدا نباشد، كارآیی ندارد. بنابراین نیروی انسانی و وجود امكانات لازم است، ولی كافی نیست و باید از خدا بخواهیم كه ما را وسیلهی هدایت قرار دهد.
2. از آیه: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6)
میفهمیم: همهی مسئولان فرهنگی در هر تصمیم و برنامهریزی نیازمند هدایت الهی هستند.
3. از آیاتی كه میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى» (انعام/21) (انعام/93) (هود/18) (عنكبوت/68) (صف/7)
میفهمیم: انحراف در مسائل فرهنگی مصداق بالاترین ظلمهاست.
4. از آیه: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه» (انعام/ 124 )
میفهمیم: برای سپردن مسئولیت فرهنگی، باید لیاقت و ظرفیت افراد مورد توجه قرار گیرد.
5. از آیه: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ» (علق/1)
میفهمیم: كار فرهنگی باید با نام خدا و برای خدا باشد.
6. از آیه: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت» (هود/ 112 )
میفهمیم: باید در كار فرهنگی پایدار و مقاوم باشیم و آن را به خاطر اهداف دیگر رها نكنیم. اگر میبینیم بعضی از بزرگان وصیت میكنند كه در مدرسه و یا كتابخانه خود دفن شوند، برای آن است كه بگویند عمرم را پای این مدرسه و كتابخانه دادم.
7. از آیه: «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون» (صف/2)
میفهمیم: مسئولین فرهنگی باید خود به آنچه میگویند و مینویسند عمل كنند. وگرنه عالم بیعمل، درختی بیثمر خواهد بود.
8. از آیه: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری » (طه/25)
میفهمیم: كار فرهنگی نیاز به روح بزرگ دارد، زیرا اولین درخواست حضرت موسی از خداوند بعد از رسیدن به نبوت تقاضای سعهی صدر بود.
9. از آیه: «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك»(آلعمران/ 159 )
میفهمیم: كسانی كه كار فرهنگی میكنند، باید از دلی نرم و خلقی عالی برخوردار باشند.
10. از آیه: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفین» (ص/86)
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید افرادی بیتكلف و بی توقع باشند.
11. از آیه: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنین»(شعراء/ 215 )
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید نسبت به زیردستان خود متواضع باشند.
@mohamadrezahadadpour
12. از آیه: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما» (طه/ 114 )
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید دائماً در فكر رشد علمی باشند و خود را فارغ التحصیل ندانند.
13. از آیه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر» (قدر/1)
میفهمیم: انتخاب زمان مناسب در كارهای فرهنگی مهم است، نزول قرآن در شب قدر بوده كه به قول قرآن «لیلة مباركه» و «خیرٌ من الف شهر» است. حضرت موسی نیز زمان مناظره با ساحران را روز عید «یوم الزینة» قرار داد تا مردم هم شاد باشند و هم بیدار!
14. از آیه: «وَ ثِیابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/4)
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید از پاكیزگی و آراستگی لازم برخوردار باشد.
15. از آیه: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) و آیه: «لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (احزاب/21)
میفهمیم: كسی كه در فكر ارشاد مردم است، باید از كمالات اخلاقی برخوردار باشد، تا برای دیگران الگو قرار گیرد.
16. از آیه: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْر» (قمر/17،22، 32، 40)
میفهمیم: مباحث فرهنگی باید به نحوی روان و آسان القاء شود، كه عوام بفهمد؛ «بَیانٌ لِلنَّاس» (آلعمران/ 138 ) و خواص بپسندد. «قَوْلاً سَدیدا» (نساء/9)
17. از آیه: «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ» (غاشیه/22) و آیه: «لا إِكْراهَ فِی الدِّین» (بقره/ 256 )
میفهمیم: تغییر فرهنگ و فكر مردم باید با آزادی و
انتخاب و آگاهانه و عاشقانه باشد، نه با زور و استبداد. این فرعون بود كه به پیروان موسی میگفت: «چرا بدون اجازه من به او ایمان آوردید.» «آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُم» (اعراف/ 123 )
18. از آیه: «مَحَبَّةً مِنِّی» (طه/39)
میفهمیم: محبوبیت واقعی از طرف خداست، نه آنكه با زرق و برق و دكور و ژست و تابلو و ساختمان و لباس و ماشین و ابزار مُدرن بدست بیاید.
19. از آیه: « ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن» (نحل/ 125 )
میفهمیم: راه كار فرهنگی، بهرهگیری از منطق و استدلال و موعظه و در مواردی جدال نیكو است.20. از آیه: «فَقَدْ لَبِثْتُ فیكُمْ عُمُرا» (یونس/16)
میفهمیم: خوش سابقه بودن مسئول فرهنگی، در اثرگذاری كار ها نقش مهمی دارد.
برگرفته از:دلنوشته های یک طلبه
تبعیت از مؤذن و تکرار کلماتی که مؤذن میگفت
نماز شب
سه قسمت کردن آب در زمان نوشیدن
با طهارت خوابیدن
به دیدار یکدیگر رفتن به خاطر خدا
تکاندن زیرانداز قبل از خواب
همکاری کردن با اعضای خانواده در امور منزل
تغییر دادن اثرات پیری (خضاب کردن)
لباس سفید پوشیدن
دست دادن هنگام ملاقات
خوابیدن روی قسمت راست بدن
عیادت کردن مریض
به کسی که عطسه کرد، زمانی که میگوید الحمدالله میفرمود یرحمکالله
برداشتن چیزهای مزاحم از مسیر
خوردن خرما و رطب
فوت نکردن در نوشیدنی
?
کتاب سنن النبی _ علامه طباطبایی
در یک نگاه کلان و راهبردی، فیلم #به_وقت_شام را میتوان روایت به وقت #نسل_سوم_انقلاب نامید.
حاتمی کیا در فیلم #به_وقت_شام در انتقال دو پیام به مخاطب موفق عمل کرده است. پیام اول، روایت حقانیتِ دفاع از حرم برای مقابله با تروریسیم تکفیری و امنیت بخشی پیشدستانه مدافعین حرم به ملتهای مسلمان منطقه (بخوانید امت اسلامی) است. از منظر نگارنده و بیننده این اثر هنری، پیام دوم فیلم #به_وقت_شام روایتِ تربیت یافتگی و نقش آفرینی نسل سوم انقلاب است. علی قهرمان فیلم، پیش از آن که نماد مدافعین حرم باشد؛ نماد نسل سوم انقلاب است. نسلی که تحکیم ارزشهای والای انقلاب در محیط داخلی و عمق بخشی به آرمانهای انقلاب در محیط بیرونی را همزمان رسالت خود میداند و در این مسیر، همانند حججیها، از همه تعلقات خود چشم پوشی میکند.
بنابراین حاتمی کیا در به وقت شام تعیین کنندگی نسل سوم انقلاب را روایت میکند. نسلی که امانتدار مجاهدت نسلهای پیش از خود است و شاید نسل چهلم شیعه برای #ظهور باشد. با این روایت، هیهات که نسل سوم در بازی منیتها فرو بماند و سالکان طریق حق را مشغول خود برتر پندارها سازد.
دکتر سراج
زمان از مشخصات و مختصات عالم دنیاست که روز و شب و ماه و سال دارد و وقتی دنیا به پایان میرسد خصوصیات آنهم تمام میشود و چنانچه کسی وارد برزخ شود دیگر این گذر زمان معنای دیگری پیدا میکند و ممکن است برای یک نفر یکساعت دنیا هزار سال بگذرد و برعکس هزار سال برای یک شخص دیگر به اندازه یکساعت دنیا باشد، این روایت به این نکته به خوبی اشاره میکند:
روزی امیرالمومنین علی (ع) با جمعی از یاران خود به قبرستان رفتند و خطاب به آنان فرمودند:
آیا می خواهید چیزی را به شما نشان دهم که تاکنون ندیده باشید؟
عرض کردند: بلی یا امیرالمومنین.
پس حضرت بر سر قبر کهنه ای که نشان می داد صاحب آن مدت ها پیش فوت نموده، رفته و فرمودند:
«یا عَبدالله؛ قُم بِاذنِ الله؛ ای بنده ی خدا؛ به اِذن خداوند برخیز»
در همان حال قبر شکافته شد و پیرمردی با محاسن و موهای سفید از قبر بیرون آمد و عرض کرد: «السلامُ عَلیک یا وَلی الله».
حضرت جواب او را داده و فرمودند: چند سال است که از دنیا رفته ای؟
مرد پاسخ داد: فدایت شوم، سال نشده.
حضرت فرمودند: چند ماه است؟
مرد پاسخ داد: به ماه هم نرسیده.
حضرت فرمودند: چند روز است؟
مرد عرض کرد: روز هم نشده است.
حضرت فرمودند: چند ساعت است؟
مرد پاسخ داد: به ساعت هم نرسیده است،
چرا که تا داخل قبر خویش گردیدم، بعد از سؤال نکیر و منکر، حوریِ زیباروی و خوش صورتی را در قبر دیدم و در آن لحظه به ناگاه گردنبندی که در گردن داشت پاره گردید و دانه های آن متفرق شد و من و او مشغول جمع کردن دانه ها گردیدیم که به ناگاه شما مرا فراخواندید.
پس حضرت علی (ع) فرمودند: ای مرد به جایگاه خود بازگرد و انشاءالله خداوند تو را از رحمت بی پایانش بی نصیب نفرماید.
وقتی آن مرد به درون قبر بازگشت حضرت به همراهان خود فرمودند:
او صد سال بود که از دنیا رفته و به دلیل اعمالش تا قیام قیامت دچار عذاب عالم برزخ نخواهد گردید.
آنگاه حضرت بر سر قبری که تازه بود و گویا صاحب آن ساعاتی پیش از دنیا رفته بود آمدند و صاحب آن قبر را صدا زدند.
پس جوانی سیاه روی با حالی زار از قبر بیرون آمد و پاسخ داد:
«السلامُ عَلیک یا امیرالمومنین».
حضرت جواب سلام او را داده و فرمودند: جوان؛ چند ساعت است که از دنیا چشم فروبسته ای؟
عرض کرد: فدایت شوم، از ساعت گذشته است.
حضرت فرمودند: چند روز است؟
پاسخ داد: از روز زیادتر است.
حضرت فرمودند: چند سال است؟
پاسخ داد: سال های فراوانی است، آنقدر گرفتاری و رنج و عذاب بر من غالب شده است که خاطرم نیست چند سال است، گویا صد سال است.
پس حضرت فرمودند: به جایگاه خود بازگرد و در حق او دعا فرمودند و به برکت دعای آن حضرت در عقاب و عذاب او تخفیفی داده شد.
سپس امیرالمومنین علی (ع) فرمودند: او را همین امروز و شاید یک ساعت پیش دفن کرده اند و همانا آگاه باشید که فرق میان انسان مومن و منافق در قبر این چنین است.
جواهر: 181، جهنم میعادگاه پیروان شیطان: 38، برزخ ص 59