?السلام علیک یا امیرالمومنین ?
صاف و ساده در کنار دخترش افطار کرد
دید تا نان و نمک را، شیر را انکار کرد
بوی یاس آن شب میان خانه بیش از پیش بود
بوی یاس آمد نگاهی بر در و دیوار کرد
دید تا مرغابیان هم مانع راهش شدند
راز های چاه را در گوششان تکرار کرد
تا کمربندش به قلاب در، آن شب بند شد
یاد هجده ساله ی مجروح از مسمار کرد
?کل دردش را خلاصه بین یک مصرع کنم
قاتلش را نیمه شب با دست خود بیدار کرد
بانوی بی قرینه ی احمد خدیجه است
او اولین مرید رسولِ امین ماست
ما سائلان مادر زهرای اطهریم
بر دست رحمتش نظر خوشه چین ماست
تنها نه نام او به روی دختران ماست
نام خدیجه نقش به روی نگین ماست
چادر نماز مادرمان، بانوی حجاز
هر دو جهان تجلی حِصن حصین ماست
مانند حب احمد و زهرا و مرتضی
حب خدیجه پایه ی اصلی دین ماست
#محمد_جواد_شیرازی
نازم به این خدا که گنهکار می خرد
هر روزه دار را دَم افطار می خرد
باآبروی رفته به میهمانی آمدم
هربار آبروی مرا یار می خرد
یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا
با احترام حضرت ستار می خرد
من روی آمدن به ضیافت نداشتم
اما دلم خوش است که غفار می خرد
اشک جوان ز گونه ی چشمم که می چکد
بارگناه او به شب تار می خرد
رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم
اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد
در روز حشر هم به امیر نجف قسم
مارابه عشق حیدرکرار می خرد
حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است
مارابه این بهانه خریدار می خرد
درحسرت یَموت ویَرَنی میکشد مرا
حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد
باب الرضای صحن نجف باب الجنت است
اینجا بهشت ناز گنهکار می خرد
مارابه نام تشنه لب کربلا حسین
با یک سلام لحظه ی افطار می خرد
اذن دخول کرببلا نام زینب است
زینب فقط گدای گرفتار می خرد
هرکس که مویش ازغم زینب سپیدشد
اورایقین کنید که علمدار می خرد
از روی ناقه دیدکه درکوچه های شام
از اخنس وسنان کسی گوشواره می خرد
پیش رباب حرمله فریاد زد کسی
گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد
قاسم نعمتی