هم سُفره بودن با گدایان عادت شاه است
پسخوشبحالِهرکسیکه رعیت شاه است
بین گدایان محّله حرفِ سلطانُ..
بین غلامان محّله صحبت شاه است
امروز ما دنبال کار و بارِ اربابيم
فردایِمحشر مطمئنا نوبت شاه است
سر زیرِ بارِ ظلم ظالم خم نخواهد شد
تا گردن ما زیر بار مِنَّت شاه است
هرچند “کُلّ مِن علیها فان” ولیکن
آنچه که میماند به دنیا مشهدِ شاه است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..
شبتون امام رضایی
جمعہ يعنے زانوے غم دربغل
برسر سجاده هاے العجل
جمعہ يعنے اشڪ هاے انتظار
جمعہ يعنے شڪوه از هجران يار
جمعہ يعنے آه،الغوث،الامان
در فراق مهدےصاحب زمان عج
به بغض دلِ امیرالمومنین علیه السلام
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
بسم رب الزهراء
سيلي آن روز به رويت چه غريبانه زدند
«آتش آن بود که در خرمن پروانه زدند»
يک کبوتر وسط شعله تقلا ميکرد
«جرمش اين بود که اسرار هويدا ميکرد»
رسم اين است که پروانه در آتش باشد
«عاشقي شيوهي رندان بلاکش باشد»
با گل و غنچه تو ديدي در و ديوار چه کرد؟
«ديدي اي دل که غم عشق دگر بار چه کرد»
کمر سرو در اين کوچه کمان خواهد شد
«چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد»
آه! هجده گل از آن باغ نچيديم و برفت
«باربر بست و به گردش نرسيديم و برفت»
تا در اين خانه گُلِ خندهي زهرايم بود
«من ملَک بودم و فردوس برين جايم بود»
عمر کوتاه تو گنجايش دنيا را بس
«وين اشارت ز جهان گذران ما را بس»
خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟
«اي نسيم سحر آرامگه يار کجاست؟»
بنــــ﷽ــام تـــــو
باز بارانٰ …
با ترانہ …
دارد از مادر نشانہ …
بوی باران …
بوی اشڪ مادرانہ …
پر ز نالہ …
ڪودڪی با مادری پهلو شڪستہ …
سمت خانہ …
ڪوچہ ها و تازیانہ …
گریه های ڪودڪانہ …
حمله ی نامرد پَستی وحشیانہ …
تازیانہ تازیانہ …
پس چرا مادر ، چرا گم ڪرده راه آشیانہ …
باز باران …
دانہ دانہ ، حیـدرانہ …
بی صدا و مخفیانہ …
آه ، از غسل شبانہ …
زینبــانہ …
لرزه افتاده به شانہ …
پشت تابوتی روانہ …
باز باران …
باز …
شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت