یا صاحب الزمان (عجل الله فرجه)
شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است
ای شرح اضطراب دلم !«جمعه» شد بیا
ای مادر عباس فدای پسرت
ای همسر خورشید فدای قمرت
ای ام بنین مادر مردان نبرد
عالم به فدای چار نور بصرت
ياحضرت ام البنين سلام الله عليها
یااباالفضل
روزي اگر شكسته دلي بي‌قرار نيست
آن روز، روز آمدن آن بهار نيست
وقتي دلي شكست، خدا جلوه مي‌كند
وقتي نسيم دوست بيايد، غبار نيست
دلتنگ باش: لحظه به لحظه، نفس، نفس
دلواپسي به حرف و به شعر و شعار نيست
حق‌بين و حق‌شناس شدن گرچه مشكل است
خورشيد پشت ابر درخشيده… تار نيست
او روشن است، روشن روشن بيار چشم
اين چشمهاي تيره سزاوار يار نيست
او انتظار داشت كه ما منتظر شويم
اين انتظار نيست… نه! اين انتظار نيست!
آقا مرا ببخش كه دلگير و خسته‌ام…
يعني دلم شكسته ولي كو قرار؟! نيست!
﴿نغمه مستشار نظامي﴾
اے ڪه بہ عشقٺ اسیر، خیل بنےآدمند
سوختگانِ غمٺ، با غـمِ دل خُـرّم اند
هر ڪه غمٺ را خرید، عشرٺِ عالم فروخٺ
باخبرانِ غمٺ، بےخبر از عـالـم اند…
شـبـتـون_ڪربلایـے
الا ای عطر دین ما کجایی؟
شه خضرا نشین ما کجایی؟
مذاب کوره ی آهنگرانم
به یادت جمعه ها در جمکرانم
تو را احوال میپرسم ز مردم
چه در سهله، چه در کوفه، چه در قم
حبیبا! جانب احباب برگرد
رعیت هستم ای ارباب برگرد
ز هجرت مهدیا در کنج خانه
دعای ندبه می خوانم شبانه
شب و روز از فراقت بیقرارم
بیا مهدی، بیا مهدی ست کارم
احمد عزیزی
روحش شاد
