تشکر شیطان‼️
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط، سیدی بود که شغلش فروش لباس های دوخته شده مانند کت و شلوار بود.
در آن زمان در خارج از کشور دو تا کارخانه بود که پارچه تولید می کردند و از نظر اهل خبره محصول این دو کارخانه از نظر جنس با یک دیگر هیچ فرقی نداشت.
جز این که یکی از آن دو تبلیغات زیادی داشت؛ دیگری تبلیغات چندانی نداشت. اکثر مردم به سراغ محصولات کارخانه پر تبلیغات می رفتند.
لباس هایی که این سید تهیه می نمود، از پارچه آن کارخانه کم تبلیغات بود ولی کسی متوجه نمی شد.
روزی شیخ رجبعلی، در مغازه او نشسته بود. جوانی آمد و لباسی خرید و رفت. شیخ خنده ای می کند و سپس به شاگردش می گوید: علت خنده ام را نمی پرسی؟ می گوید: نمی دانم، بفرمایید به چه علت خندیدید؟!
?شیخ رجبعلی در جواب می گوید: مردم نمی دانند که این دو کارخانه، محصولاتش عین یک دیگر است. این جوان که لباس را از تو خرید، با خیال و ذهنیت آن کارخانه پر تبلیغات آمده بود! سزاوار بود که به او می گفتی که این پارچه از چه کارخانه ای است!
?خنده ام از این بود که وقتی جوان لباس را خرید و رفت، شیطان آمد و در اطراف تو چرخی زد و تشکر کرد و رفت!
نشریه نسیم وحی، شماره ۲۲
مرحوم دکتر محمدحسین مشایخ فریدنی نوشته است: در سال 1324 وقتی ملک الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد.
در آن ایام آیتاللهالعظمی بروجردی تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، از سوی شیعیان جهان به سمت مرجعیت علی الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضی از مردم سادهدل به تصور اینکه وقتی مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل کرد، با جنجال تنها دبیرستان دخترانه قم را که در جوار منزل مرحوم بروجردی بود، بسته بودند.
این خبر که به شهرستانهای مجاور رسیده بود به تصور اینکه این حرکت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمها کردند.
از همین رو عازم قم شدم و نزدیک غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سید ابوالفضل تولیت، به محضر آیتالله شرفیاب شدم.
آیتالله وقتی اسم خانوادگی مرا شنید سخنان ملاطفتآمیزی درباره پدر و نیاکان بنده فرمودند که بسیار موجب دلگرمی گردید.
بعد، مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض کردم شایعه شده است این اقدام به اشارت جنابعالی صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمایید تا اوامر عالی به صورتی مطمئن و محتشم که موجب هتک حرمت به نوامیس مردم نباشد و از سوی دولت اجرا شود و گرنه هر نظری دارید ابلاغ فرمایید.
مرحوم آیتالله وقتی این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من طلبه میتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم؟! چه کسی این حرفها را بر من میبندد؟ نه. مدرسهها را باز کنید؛ درس نباید تعطیل شود و حلال خدا نباید حرام گردد.
به نظر بنده این روشنبینی آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین دختران گردید و سبب پیدایش اینهمه دانشآموخته از بین زنان از پزشک و پرستار و معلم و کارمند و سایر مشاغل گردید.
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
[نباید به کلام هر گویندهای گوش فرا داد]
«در مجلس وعظ، اولين کسي که #شيطان تلاش ميکند او را تحتتأثير خود قرار دهد، شخص واعظ است؛ اگر واعظ تحت تأثير شيطان قرار گيرد بخش اعظم مستمعين هم به واسطهٔ واعظ تحت تأثير قرار خواهند گرفت.
[امام جواد(ع) فرمود:] «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ» [؛ کسی که گوش به سخن ناطق و گویندهای بدهد او را پرستش کرده. اگر گوینده از جانب خدا باشد و سخن الهی بگوید، شنونده عبادت خدا کرده و اگر ناطق از زبان ابلیس سخن بگوید، شنونده، عبادت ابلیس کرده است.]
[پس] اگر گوينده، “ناطق عن الشيطان” شد و شيطان القا نمود و او القائات شيطان را بر زبان جاري کرد، نيمي از مجلس را به خطا ميبرد.
بنابراين بايد از اين خطر به خدا پناه برد و نبايد گمان کرد که شيطان حتي براي يک لحظه انسان را رها ميكند. شيطان بهره خود را از عمل انسان ميبرد و همه مواعظ را در يك جمله به نفع خودش تمام ميكند…
استاد میرباقری