یکی از مراجع تقلید، هدایت جامعه را در پرتو عمل در رفتار و گفتار میسّر دانست و گفت: با عمل و رفتار و گفتارمان باید جامه تقوا بر تن کنیم، با سخنرانی و موعظه کسی هدایت نمیشود.
برخوردحضرت علی(ع) بامسئولی که به تفریح میرود
به گزارش جهان نيوز ، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی ظهر پنجشنبه در جلسه درس اخلاق که با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از علاقمندان به علوم و معارف الهی در بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، گفت: در ادامه شرح نامههای نهج البلاغه به نامه هفتاد و یکم نهج البلاغه رسیدیم این نامه را حضرت امیر برای والی شهر استخر فارس نوشت. فرمود پدرت آدم خوبی بود من خیال کردم تو هم مثل پدرت آدم خوبی هستی به تو سِمت دادم و فکر کردم راه پدرت را ادامه میدهی.
وی افزود: البته باید توجه داشت ائمه(ع) علم غیب فراوانی دارند که ذات اقدس الهی این علم غیب را به آنها عطا کرد اما علم غیب، سند فقهی نیست؛ یعنی اگر امام(ع) به یک مطلبی علم داشتند اگر دستور خاصی بیاید به آن عمل میکنند وگرنه موظف نیستند به علم غیب عمل کنند و اسرار مردم را بازگو کنند. لذا فرمود چون پدرت آدم خوبی بود من تو را والی استخر فارس کردم ولی نه برای آخرت خود کاری کردی نه آبرویی برای دنیا گذاشتی، آخرت خود را ویران میکنی و دنیایت را آباد میکنی؟
استاد سطوح عالی حوزه در ادامه هدایت جامعه را در پرتو عمل در رفتار و گفتار میسّر دانست و ابراز داشت: ما با عمل و رفتار و گفتارمان باید جامه تقوا ببافیم و بدوزیم و بر تن کنیم، با سخنرانی و موعظه کسی هدایت نمیشود. یک درصد یا دو درصد با نصیحت هدایت میشوند ولی عمده عمل کردن است. حضرت فرمود من با قول و فعل و عمل خود به تو نصیحت کردم. خیلی از روزها در پُست خود نیستی و برای شکار و تفریح میروی تو وقتی به بیتالمال میرسی خیال میکنی ارث پدرت است تو برای این سِمت لیاقت نداری! حضرت نفرمود تو یا عرب! فرمود هر کارگزار و مسئولی که بیتالمال را در اثر اختلاس و نجومی و زیرمیزی و رومیزی، ارث پدر خود بداند برای من بیارزش است.
وی تصریح کرد: کسی که بیتالمال و اموال عمومی را ارث پدر خود میداند، به درد هیچ کاری از کارهای نظام اسلامی، چه کار نظامی، فرهنگی، سیاسی، مالی و امثال ذلک، نمیخورد. حضرت به والی خود گفت سریع نزد من بیا و او را از این سِمت عزل کرد. ما افتخارمان این است که شیعه این علی هستیم و حضرت هم این نظام و این مردم و این ملت و فداکاران را بیش از همه دوست دارد و حفظ میکند و دعا میکند دعای آنها حیاً و میتاً مستجاب است؛ چرا ما مشمول دعای اینها نشویم.
یکی از شاخصه های انقلابیگری باهم مقاومت کردن و هم افزایی و ظرفیت سازی است
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبرِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(200/ آل عمران)
اى اهل ايمان در كار دين صبور باشيد و يكديگر را به صبر و مقاومت سفارش كنيد و مهيا و مراقب كار دشمن بوده و خدا ترس باشيد، باشد كه پيروز و رستگار گرديد (200)
پیامها:
1-منظور از صبر تك تك افراد است،
2- صابروا” در مواردى استعمال مىشود كه ماده فعل بين دو طرف تحقق مىيابد.
3-و مصابره عبارت است از اينكه جمعيتى به اتفاق يكديگر اذيتها را تحمل كنند و هر يك صبر خود را به صبر ديگرى تكيه دهد و در نتيجه بركاتى كه در صفت صبر هست دست به دست هم می دهد و باعث مىشود كه تك تك افراد نيروى يكديگر را به هم وصل كنند.
4-” وَ رابِطُوا” مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است، چون مصابره عبارت بود از وصل كردن نيروى مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل كردن نيروها، اما نه تنها نيروى مقاومت در برابر شدائد، بلكه همه نيروها و كارها، در جميع شؤون زندگى دينى، چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشى.
و چون مراد از مرابطه اين است كه جامعه به سعادت حقيقى دنيا و آخرت خود برسد ؛به همين جهت دنبال سه جمله:” اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا” اضافه كرد:” وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ"، /. ترجمه الميزان، ج4، ص: 144
برداشت:
1- قرآن میگوید نیروهای انقلابی علاوه بر اینکه تک تک صابرید ؛ باهم صبرکنید ؛ به کمک هم صبر کنید با هم مقاومت کنیدباهم تحملتان را بالا ببرید
2- رابطو می گویدنه تنها با هم مقاومت بکنید بلکه در تمام شئون زندگی با هم عمل کنید با هم هم افزایی داشته باشید باهم ظرفیت سازی کنید
3- اگر مرابطه نباشد باصبر بخشی از سعادت تامین می شود نه همه سعادت
چرا ما مذهبی ها همدیگر راحمایت نمیکنیم؟
چون برای کارجمعی که قرآن در آیه 200 سوره آل عمران « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (200) »دستور داده ؛ تربیت نشدیم !!!!
انقلابیون در یک تشکیلات ولایی غیر اداری باید باهم مرابطه داشته باشند.
?باید «شیوۀ سیاستورزی» در جامعۀ ما تحول و اعتلا پیدا کند/درجۀ ایمان و اخلاق مؤمنین در کار تشکیلاتی معلوم میشود
?برادری و اخلاق و ایثار خارج از تشکیلات، زیاد هنر نیست! و این از آموزههای دینی ماست، که متاسفانه کمتر به تبلیغ و تبیین آن، پرداختهایم.
از این پس باید یک نیروی انقلابی را در عرصۀ تشکیلات هم محک زد! باید دید که او در یک تشکیلات، چگونه عمل میکند؟ آیا #زندگی_جمعی را آموخته است؟ آیا #توان_گفتگو و تعامل و تبادل نظر دارد؟ آیا در یک تشکیلات، از «اخلاق» برخوردار هست؟
کار تشکیلاتی را باید از مهدکودکها و مدارس و مساجد آغاز کنیم
فلسفۀ نماز جماعت، تمرین «ولایتپذیری، صفبندی و حضور درجمع» است!
امام جماعت هر مسجدی، رئیس گروهی از مردم است. امام جماعت، یعنی «رئیس جماعت»؛ ما در فارسی اینرا بهغلط و غیرسیاسی ترجمه میکنیم! ما به امام جماعت میگوییم «پیشنماز»؛ درحالیکه او رئیس جمعی از مردم است…
ورود به تشکیلات باید ما را بهیاد «نماز جماعت» بیندازد/ نماز جماعت «تمرینی برای سیاستورزی» است
99درصد بهترین درسهای اخلاق ما از «اصْبِرُوا» تجاوز نمیکنند و به «صابروا» و «رابطوا» نمیپردازند
با «ولایتمداریِ انفرادی» ولایت ولیّاللهالاعظم محقق نخواهد شد!
کسانی که نمیخواهند استعدادشان را به مشارکت بگذارند، اهل تشکیلات نیستند/ افراد خودخواه، اهل تشکیلات نیستند
?زیباترین نوع ایثار، زندگی تشکیلاتی است/ «شهید بهشتی» تواناییهای خود را به مشارکت میگذاشت و عیوب همکاران تشکیلاتی خود را بهجان میخرد
استاد پناهیان
[سوره النور (24): آيه 62]
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62)
مؤمنان (واقعى) تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده و هر گاه با پيامبر بر كارى اجتماع نمايند، بدون اجازه او نمىروند، (اى پيامبر!) كسانى كه اجازه مىگيرند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس اگر براى بعضى از كارهاى خود از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى (و مصلحت بود) اجازه بده و براى آنان از خدا طلب آمرزش كن، كه خداوند بخشنده و مهربان است.
برداشتها:
1- حضور و هم افزایی انقلابیون در كنار رهبرى و امام جامعه براى كمك و حل مشكلات، نشانهى ايمان و ترك آن نشانهى نفاق يا ضعف ايمان است. «كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ»
2- در مسائل تشكيلاتى، كه بر اساس همفكرى و مشورت، تصميم گرفته مىشود، خودمحورى و خودمختارى مومن انقلابی ممنوع است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
3- در زندگى اجتماعى ، وجود رهبر و پيروى از او برای مومنان انقلابی لازم است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
4- ايمان یک انسان مومن انقلابی بايد همراه با تسليم و اطاعت از امام جامعه باشد. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
5- اجازه گرفتن از رهبری، نشانهى ادب، تسليم، قانونمندى، عشق به رهبر و نظم و نظام و سازمان پذیری است. (با توجّه به كل آيه)
6- بايددر کار تشکیلاتی سازمان پذیری و هم افزایی را ارج نهيم. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
7- رهبرى در اسلام، همراه با مصلحتانديشى و رحمت است. «شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
8- در کار سازمانی و تشکیلاتی تصميمگيرى نهايى با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (پيامبر در مسائل عمومى جامعه، بر مردم ولايت دارد).
9- رهبر بايد در کار تشکیلاتی خود انعطافپذير و واقعبين باشد. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ»
10- اذن پيامبر براى كارهاى شخصى، كار را حلال مىكند ولى نفسِ رها كردن كارهاى تشکیلاتی در حضور رهبر، نياز به استغفار دارد. «فَأْذَنْ … وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
11- طرح مسائل شخصى در هنگام اشتغال به كارهاى تشکیلاتی، گرچه با اجازه باشد، زيبا نيست و بايد عذرخواهى كرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
المیزان: مقصود از امر جامع امرى است كه خود به خود مردم را دور هم جمع مىكند، تا درباره آن بينديشند و مشورت كنند، و سپس تصميم بگيرند، مانند جنگ و امثال آن.
و معناى آيه اين است كه چون با رسول او بر سر امرى از امور عمومى اجتماع مىكنند، پى كار خود نرفته و از آن جناب روى نمىگردانند، مگر بعد از آنكه كسب اجازه كرده باشند.