خطبه ی ۲۴۱
تشویق یاران به جهاد
امیرمومنان علیه السلام
✅و اللَّهُ مُسْتَأْدِيكُمْ شُكْرَهُ وَ مُوَرِّثُكُمْ أَمْرَهُ وَ مُمْهِلُكُمْ فِي مِضْمَارٍ مَحْدُودٍ لِتَتَنَازَعُوا سَبَقَهُ ….
خدا شكرگزاري را بر عهده شما نهاده، و امر حكومت را در دست شما گذارده.
و فرصت مناسب در اختيارتان قرار داده است تا براي جايزه بهشت با هم ستيز كنيد،
پس كمربندها را محكم ببنديد، و دامن همت بر كمر زنيد، كه به دست آوردن ارزشهاي والا با خوشگذراني ميسر نيست،
چه بسا خوابهاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده، و تاريكيهاي فراموشي كه همتهاي بلند را نابود كرده است.
تدوین:مرتضوی نژاد
آورده اند که بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد. شیادی چون شنیده بود که بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: «اگر این سکه را به من بدهی، در عوض 10 سکه که به همین رنگ است به تو می دهم!» بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است و ارزشی ندارد، به آن مرد گفت: «به یک شرط قبول می کنم! اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی من این سکه را به تو می دهم.» شیاد قبول کرد و مانند خر شروع کرد به عرعر کردن.
بهلول با لبخند به او گفت: «خب الاغ جان، چون تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست، فکر می کنی من نمی فهمم که سکه های تو از مس است؟» آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید خجل شد و از نزد او فرار کرد.
خطبه ی ۱۷۰
مثل مولایمان گفتگو کنیم
?امیرمومنان علیه السلام فرمودند:?
وَ قَدْ أَرْسَلَهُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ لَمَّا قَرُبَ ( عليه السلام ) مِنْهَا لِيَعْلَمَ لَهُمْ مِنْهُ حَقِيقَةَ حَالِهِ مَعَ أَصْحَابِ الْجَمَلِ لِتَزُولَ الشُّبْهَةُ مِنْ نُفُوسِهِمْ فَبَيَّنَ لَهُ ( عليه السلام ) مِنْ أَمْرِهِ مَعَهُمْ مَا عَلِمَ بِهِ أَنَّهُ عَلَي الْحَقِّ ثُمَّ قَالَ لَهُ بَايِعْ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ قَوْمٍ وَ …..
✅چون حضرت امیر علیه السلام به بصره نزديك شد
در آستانه جنگ بصره، گروهي از اعراب، شخصي را جهت آگاهي از حقيقت و دانستن علل مبارزه امام (ع) با ناكثين به نمايندگي نزد حضرت علي (ع) فرستادند،
? امام به گونه اي با آن شخص صحبت فرمود كه حقيقت را دريافت،
?آنگاه به او فرمود، بيعت كن،
كليب جرمي گفت، من نماينده گروهي هستم و قبل از مراجعه به آنان به هيچ كاري اقدام نمي كنم امام فرمود:
?اگر آنها تو را مي فرستادند كه محل ريزش باران را بيابي،
سپس به سوي آنان باز مي گشتي و از گياه و سبزه و آب خبر مي دادي،
اگر مخالفت مي كردند و به سرزمينهاي خشك و بي آب روي مي آوردند تو چه مي كردي؟
?گفت: آنها را رها مي كردم و به سوي آب و گياه مي رفتم، امام فرمود: پس دستت را براي بيعت كردن بگشاي.
?مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق توانايي مخالفت نداشتم و با امام (ع) بيعت كردم
✅تدوین:مرتضوی نژاد
رأى مردم در دولت پيامبر :
الف: پذیرش مردم:
?اگر مردم فرماندار شهر خودشان را بر کنار کنند و بگویند خودمان می خواهیم فرماندار نصب کنیم، دولت از آن روز به بعد، به آن شهر بودجه نخواهد داد ، بودجه بقیه ادارات راهم قطع می کند.
?اما اگر مردم یک شهر حاکمیت پیامبری را نپذیرند ، اگر برخورد خلاف ادب و تؤطئه ای علیه آن پیامبر نداشته باشند و فقط حاکمیت اورا نپذیرند، خداوند بودجه آن شهر را قطع نمی فرماید، نعمت ها همچنان در اختیار مردم قرار می گیرد، ولی در زمان یک حاکم الهی، نعمت بمراتب فراوان تر خواهد بود. در چنین شهر و دیاری خداوند خوشبختی را هم تضمین نمی کند، چون سعادت بشر فقط با حاکمیت تمام قوانین الهی تضمین می شود.
?در این گونه شهرها مردم مثل کسانی می مانند که سکان را از دست ناخدای کشتی می گیرند ولی نقشه خوانی نمی دانند، بدیهی است عواقب هر اتفاقی را می پذیرند.
?نمونه این شهرها که پیامبر خدارا نپذیرفتند و به زندگی مستقل خود در کنار مسلمین ادامه می دادند، یهودیانی بودند که در مدینه شهرک های جداگانه ای داشتند، پیامبر هم با آنها قرار داد عدم تعرض امضاء کردند.
?بر طبق قرآن مجید هر قانون و نظام بيگانه با خدا، فاقد مشروعيت است. خداوند در آیه 44سوره مائده می فرماید: كسانى كه بر مبنای آن چه خدا نازل كرده، داورى نكنند، آنان از جمله كافرانند.
?و در آیه 48 اجازه حکومت به پيامبر اسلام(ص) داده می فرماید: ميان آنان به موجب آن چه خدا نازل كرده، داورى كن.
?یعنی اعتبار حكومت پيامبر(ص)، بخاطرنصب از طرف خداوند است ، حال اگر مورد پذیرش مردم، واقع شود این حکومت الهی و خوشبخت کننده آغاز می شود.
تدوین : سید محمد حسین مرکبی