ﺑﺎﻭﺭ ﺍین که ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ.
ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ.
ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻢ.
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺎﺩﯼ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﺮﺩ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﻢ ﻭ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ.
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺭﻗﻢ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
باور اینکه برای تغییر دیر است.
باور اینکه مشکلات ما غیر قابل حل شدن هستند.
همزمان که پیرتر میشویم بیشتر
و بیشتر در می یابیم که
مهم نیست چه ظاهری داریم یا
مالک چه هستیم!
مهم انسانی ست که
به آن مبدل گشته ایم!
حسن بن صیقل می گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم مردم از پیامبر روایت می کنند: “اندیشیدن یک ساعت، بهتر از عبادت یک شب است"، این چگونه اندیشه ای است؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود هنگامی که انسان از کنار خرابه یا خانه رها شده ای می گذرد بگوید: “آنها که در میان تو سکونت داشتند کجایند؟ آنها که تو را ساختند کجایند؟ چرا سخن نمی گویی؟”
به این ترتیب، هم امام آن روایت را تصدیق فرمود و هم چگونگی تفکر ارزشمند را بیان داشت و به راستی که چنین است.
فکری که مایه عبرت فکری گرچه اندک باشد، بهتر از عبادات طولانی ولی سطحی و بی عمق خواهد بود.
داستان های اصول کافی، محمد بن یعقوب شیخ کلینی، باب التفکر، حدیث 2، صفحه 54، جلد 2
.