?نقل شده: هنگامي كه امام حسن مجتبی (ع) براي نماز بر میخاست، بهترين لباسهاي خود را ميپوشيد.
?از آن حضرت پرسيدند: چرا بهترين لباس خود را ميپوشيد؟
?امام در پاسخ فرمودند: «خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و به همين جهت، من لباس زيبا براي راز و نياز با پروردگار ميپوشم
و هم او فرموده است كه: به هنگام رفتن به مسجد، زينت خود را برگيريد»
?بر همين اساس، طبق روايات، استحباب دارد كه انسان در حال نماز نيكوترين لباس خودرا بپوشد، و خود را معطر كند، و با رعايت نظافت و طهارت كامل،به نماز و راز و نياز با خداي بزرگ بپردازد.
چرا_در_ایجاد_فتنه_خواص_مقصر_ند_
خطبه
۵
۵۰- و من كلام له ( عليه السلام )
و فيه بيان لما يخرب العالم به من الفتن و بيان هذه الفتن
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّي عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَي غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَي الْمُرْتَادِينَ
و لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ
و لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَي أَوْلِيَائِهِ
و يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْني .
خطبه۵۰-
امیرمومنان علی علیه السلام درباره
علل پيدايش فتنه ها می فرمایند:
همواره آغاز پديد آمدن فتنه ها، هواپرستي،
و بدعت گذاري در احكام آسماني است،
نوآوريهايي كه قرآن با آن مخالف است،
و گروهي (با دو انحراف ياد شده) بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند،
كه برخلاف دين خداست.
پس اگر باطل با حق مخلوط نمي شد، بر طالبان حق پوشيده نمي ماند،
و اگر حق از باطل جدا و خالص مي گشت زبان دشمنان قطع مي گرديد.
اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و به هم مي آميزند،
آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مي گردد، و_تنها_آنان_كه_مشمول_لطف_و_رحمت_پروردگارند_نجات_خواهند_يافت
تقدیم به حسین بن علی و همه پاسداران راه حقیقت
[سوره الكهف (18): آيه 51]
وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً (51)
و من گمراه كنندكان را دستيار خود نمىگيرم.
️نكته ها:
کاروان حسین علیه السلام به «قصربنى مقاتل» رسید، بار و بُنه را از مرکبها به زمین نهادند تا اندکى رفع خستگى کنند، در آن نزدیکى چادرى به چشم مى خورد، که اسبى جلو آن ایستاده بود، وقتى حسین علیه السلام متوجه شد صاحب چادر عبید الله بن حرّ جُعفى است، او را براى یارى و همراهى نزد خویش فرا خواند، امّا در عین حالى که وى از ملاقات و یارى حسین علیه السلام کراهت داشت، به حضور رسید و در برابر دعوت آن حضرت، فقط حاضر شد اسب چالاک و شمشیر پر ارزش خود را در اختیار حسین علیه السلام قرار دهد، تا بدین وسیله از همراهى و یارى او معارف شود، ولى آن حضرت، این آیه را خواند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً/ من آن گونه نیستم، که گمراه کنندگان را مددکار (و یاور) خود بگیرم» (کهف/ 51). زیرا به نظر امام حسین علیه السلام در آن روز، اسلام به فداکارى و جانبازی احتیاج داشت
پيامها:
۱- كارگزارانجامعه اسلامی بايد امين باشند. «ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً»
۲- آنان كه در راه و خط خدايند، نبايد از منحرفان كمك بگيرند و بايد استقلال سياسى و اقتصادى خود را حفظ كنند. «ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً».
درسها:
امام حسین(ع) با قرائت آیه «وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا» این درس را آموخت که در حرکتهای توحیدی، کارگزاران امین و جان برکف( دهه 60) لازم است و افراد ترسو، ضعیفالنفس و ضعیفالایمان هرگز نمیتوانند دین حق را یاری کنند و از ارزشهای الهی پاسداری کنند.
بایدنیروهای مخلص و تمامعیار را انتخاب کرد. منحرفان سیاسی که استقلال فکری، سیاسی و اقتصادی ندارند نمیتوانند تا پایان مقاومت کنند و در یک کلام افراد گمراه در حرکتهای هدایتآفرین عاجز و ناتوانند.
ضرورت روحیه توکل و اعتماد بخداوتقویت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه
«امیرمومنان» در خطبه 11 به فرزندش محمد حنفیه فرمود:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَي نَاجِذِكَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَي الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ .
#اگر كوهها از جاي كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، كاسه سرت را به خدا عاريت ده، پاي بر زمين ميخكوب كن، به صفوف پاياني لشگر دشمن بنگر، از فراواني دشمن چشم پوش، و بدان كه پيروزي از سوي خداي سبحان است.
بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
امیرالمؤمنین به فرزند عزیزش محمد بن حنفیه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل»؛ کوهها ممکن است تکان بخورند؛ از جا کنده شوند؛ تو از جا کنده نشو. این همان نصیحت پیغمبر است؛ این همان وصیت پیغمبر است. این است راه برخاستن امت اسلامی؛ بعثت امت اسلامی این است. این درس پیغمبر به ماست. بعثت این را به ما تعلیم میدهد.
جناب ابیطالب که بر جان پیغمبر میترسید و از توطئهی آنها بیمناک بود، پیش پیغمبر آمد و گفت بزرگان مکه این پیغام را دادند؛ شاید نصیحت کرد، توصیه کرد که حالا شما هم یک خردهای کوتاه بیائید؛ این ایستادگی به این اندازه دیگر چرا؛ لازم نیست. پیغمبر فرمود: «یا عمّ! واللَّه لو وضعوا الشّمس فی یمینی و القمر فی شمالی لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتّی اظهره اللَّه او یذهب بما فیه»؛ عموجان! اگر خورشید را در دست راست من بگذارند، ماه را در دست چپ من بگذارند، برای اینکه من از این هدف دست بکشم، سوگند به خدا این کار را نمیکنم؛ تا وقتی یا خدا ما را پیروز کند یا همهی ما از بین برویم.
امام على (ع) به یکى از دانشمندان یهود گفت:
هر کس طبایع او معتدل باشد مزاج او صافى گردد
هر کس مزاجش صافى باشد اثر نفس در وى قوى گردد (قدرت باطنی او تقویت می شود)
هر کس اثر نفس در او قوى گردد به سوى آن چه که ارتقایش دهد (ارتقاء به عوالم مافوق) بالا رود
هر که به سوى آن چه ارتقایش دهد بالا رود به اخلاق نفسانى متخلق گردد
هر کس به اخلاق نفسانى متخلق گردد موجودى انسانى شود نه حیوانى
و به باب ملکى در آید و چیزى او را از این حالت برنگرداند (چون نفس و باطن قوی می شود قوای باطنی بر قوای ظاهری غلبه می کند و ظاهر او را از باطن مشغول نمی کند).
تذکر: منظور از قوای باطنی تعریف قوای باطنی در طب سنتی مانند حافظه، خیال، واهمه، حس مشترک نیست بلکه منظور تمام قوای باطنی است که از قوای نیمه مجرد تا مجرد و فوق مجردات را شامل می شود.
دانشمند یهودى گفت: الله اکبر! اى پسر ابوطالب! همه فلسفه را گفتهاى، چیزى از فلسفه را فروگذار نکردهاى.