21 شهریور 1397
ا بر مستی تيرهگون شد باز بیحد گريه كرد با غمت گاهی نبايد ساخت، بايد گريه كرد امتحان كردم ببينم سنگ میفهمد تو را از تو گفتم با دلم؛ كوتاه آمد، گريه كرد ای كه از بوی طعام خانهها خوابت نبرد مادرم نذر تو را هر وقت «هم زد» گريه كرد با تمام اين اسيران فرق… بیشتر »
نظر دهید »