یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﻧﯿﺎﻣﻮﺯﯾﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﺸﻮﺩ
ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯾﺪ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ “ﺍﺭﺯﺵ” ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﻪ “ﻗﯿﻤﺖ” ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ
ملكا ذكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي
نرم جز به همان ره كه توام راه نمايي
همه درگاه تو جويم همه از فضل تو پويم
همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايي
تو حكيمي تو عظيمي تو كريمي تو رحيمي
تو نماينده ي فضلي تو سزاوار ثنايي
نتوان وصف تو گفتن كه تو در فهم نگنجي
نتوان شبه تو گفتن كه تو در وهم نيايي
همه عزّي و جلالي همه علمي و يقيني
همه نوري و سروري همه جودي و جزايي
همه غيبي تو بداني ، همه عيبي تو بپوشي
همه بيشي تو بكاهي همه كمّي تو فزايي
لب و دندان سنايي همه توحيد تو گويد
مگر از آتش دوزخ بوَدش روي رهايي
سنايي غزنوي
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت…
به جارو کردن مادرت…
به راننده ی چاق اتوبوس…
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد…
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی…
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان…
نخند …
نخند که دنیا ارزشش را ندارد …
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند…
بار می برند…
بی خوابی می کشند…
کهنه می پوشند…
جار می زنند…
سرما و گرما را تحمل می کنند…
و گاهی خجالت هم می کشند
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان خداست نخند