یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
علل پيروزى و شكست انقلابها در کلام امیر مومنان ( بند 13 خطبه 192 خطبه قاصعه)
از كيفرهايى كه بر اثر كردار بد و كارهاى ناپسند بر امّت هاى پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد، و حالات گذشتگان را در خوبى ها و سختى ها به ياد آوريد، و بترسيد كه همانند آنها باشيد پس آنگاه كه در زندگى گذشتگان مطالعه و انديشه مى كنيد، عهده دار چيزى باشيد كه عامل عزّت آنان بود، و دشمنان را از سر راهشان برداشت، و سلامت و عافيت زندگى آنان را فراهم كرد، و نعمت هاى فراوان را در اختيارشان گذاشت، و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدايى اجتناب كردند، و بر وحدت و همدلى همّت گماشتند، و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند. و از كارهايى كه پشت آنها را شكست، و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون كينه توزى با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد، به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن، و دست از يارى هم كشيدن، بپرهيزيد، و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايشو امتحان به سر بردند، 1️⃣آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود و آيا بيش از همه مردم در سختى و زحمت نبودند و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند فرعون هاى زمان، آنها را به بردگى كشاندند، و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند، و انواع تلخى ها را به كامشان ريختند، كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت نه راهى وجود داشت كه سرپيچى كنند، و نه چاره اى كه از خود دفاع نمايند، 2️⃣تا آن كه خداوند، تلاش و استقامت و بردبارى در برابر ناملايمات آنها را، در راه دوستى خود، و قدرت تحمّل ناراحتى ها را براى ترس از خويش، مشاهده فرمود. آنان را از تنگناهاى بلا و سختى ها نجات داد، و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگوارى، و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود، و آنها را حاكم و زمامدار و پيشواى انسانها قرار داد، و آن قدر كرامت و بزرگى از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمى پروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه: وحدت اجتماعى داشتند، خواسته هاى آنان يكى، قلبهاى آنان يكسان، و دستهاى آنان مدد كار يكديگر، شمشيرها يارى كننده، نگاه ها به يك سو دوخته، و اراده ها واحد و همسو بود آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشواى همه دنيا نشدند 3️⃣پس به پايان كار آنها نيز بنگريد در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگى روى آوردند، و مهربانى و دوستى آنان از بين رفت، و سخنها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروه ها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد، و نعمت هاى فراوان شيرين را از آنها گرفت، و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقى ماند. از حالات زندگى فرزندان اسماعيل پيامبر، و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد، راستى چقدر حالات ملّتها با هم يكسان، و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است در احوالات آنها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زمانى كه پادشاهان كسرى و قيصر بر آنان حكومت مىكردند ، و آنها را از سرزمينهاى آباد، از كناره هاى دجله و فرات، و از محيط هاى سر سبز و خرّم دور كردند، و به صحراهاى كم گياه، و بى آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمين هايى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكانهاى نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند، خانه هاشان پست ترين خانه ملّت ها، و سرزمين زندگيشان خشكترين بيابانها بود، نه دعوت حقّى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند، و نه سايه محبّتى وجود داشت كه در عزّت آن زندگى كنند
اصولی را میخواهم برای مسئولین فرهنگی بیان كنم كه برگرفته از سرچشمه زلال فرهنگ، یعنی قرآن كریم است، به گونهای كه باور كنیم این اصول ساختگی و بافتنی نیست.
1. از آیه: «إِنَّكَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْت» (قصص/56)
استفاده میشود كه: توفیق هدایت مردم از آن خداست.
و همچنین از آیه: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» (انفال/63)
میفهمیم كه بهترین نیروی انسانی (پیامبر خدا) اگر تمام امكانات مادی را در اختیار داشته باشد، تا ارادهی خدا نباشد، كارآیی ندارد. بنابراین نیروی انسانی و وجود امكانات لازم است، ولی كافی نیست و باید از خدا بخواهیم كه ما را وسیلهی هدایت قرار دهد.
2. از آیه: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6)
میفهمیم: همهی مسئولان فرهنگی در هر تصمیم و برنامهریزی نیازمند هدایت الهی هستند.
3. از آیاتی كه میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى» (انعام/21) (انعام/93) (هود/18) (عنكبوت/68) (صف/7)
میفهمیم: انحراف در مسائل فرهنگی مصداق بالاترین ظلمهاست.
4. از آیه: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه» (انعام/ 124 )
میفهمیم: برای سپردن مسئولیت فرهنگی، باید لیاقت و ظرفیت افراد مورد توجه قرار گیرد.
5. از آیه: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ» (علق/1)
میفهمیم: كار فرهنگی باید با نام خدا و برای خدا باشد.
6. از آیه: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت» (هود/ 112 )
میفهمیم: باید در كار فرهنگی پایدار و مقاوم باشیم و آن را به خاطر اهداف دیگر رها نكنیم. اگر میبینیم بعضی از بزرگان وصیت میكنند كه در مدرسه و یا كتابخانه خود دفن شوند، برای آن است كه بگویند عمرم را پای این مدرسه و كتابخانه دادم.
7. از آیه: «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون» (صف/2)
میفهمیم: مسئولین فرهنگی باید خود به آنچه میگویند و مینویسند عمل كنند. وگرنه عالم بیعمل، درختی بیثمر خواهد بود.
8. از آیه: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری » (طه/25)
میفهمیم: كار فرهنگی نیاز به روح بزرگ دارد، زیرا اولین درخواست حضرت موسی از خداوند بعد از رسیدن به نبوت تقاضای سعهی صدر بود.
9. از آیه: «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك»(آلعمران/ 159 )
میفهمیم: كسانی كه كار فرهنگی میكنند، باید از دلی نرم و خلقی عالی برخوردار باشند.
10. از آیه: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفین» (ص/86)
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید افرادی بیتكلف و بی توقع باشند.
11. از آیه: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنین»(شعراء/ 215 )
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید نسبت به زیردستان خود متواضع باشند.
@mohamadrezahadadpour
12. از آیه: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما» (طه/ 114 )
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید دائماً در فكر رشد علمی باشند و خود را فارغ التحصیل ندانند.
13. از آیه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر» (قدر/1)
میفهمیم: انتخاب زمان مناسب در كارهای فرهنگی مهم است، نزول قرآن در شب قدر بوده كه به قول قرآن «لیلة مباركه» و «خیرٌ من الف شهر» است. حضرت موسی نیز زمان مناظره با ساحران را روز عید «یوم الزینة» قرار داد تا مردم هم شاد باشند و هم بیدار!
14. از آیه: «وَ ثِیابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/4)
میفهمیم: مسئولان فرهنگی باید از پاكیزگی و آراستگی لازم برخوردار باشد.
15. از آیه: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) و آیه: «لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (احزاب/21)
میفهمیم: كسی كه در فكر ارشاد مردم است، باید از كمالات اخلاقی برخوردار باشد، تا برای دیگران الگو قرار گیرد.
16. از آیه: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْر» (قمر/17،22، 32، 40)
میفهمیم: مباحث فرهنگی باید به نحوی روان و آسان القاء شود، كه عوام بفهمد؛ «بَیانٌ لِلنَّاس» (آلعمران/ 138 ) و خواص بپسندد. «قَوْلاً سَدیدا» (نساء/9)
17. از آیه: «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ» (غاشیه/22) و آیه: «لا إِكْراهَ فِی الدِّین» (بقره/ 256 )
میفهمیم: تغییر فرهنگ و فكر مردم باید با آزادی و
انتخاب و آگاهانه و عاشقانه باشد، نه با زور و استبداد. این فرعون بود كه به پیروان موسی میگفت: «چرا بدون اجازه من به او ایمان آوردید.» «آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُم» (اعراف/ 123 )
18. از آیه: «مَحَبَّةً مِنِّی» (طه/39)
میفهمیم: محبوبیت واقعی از طرف خداست، نه آنكه با زرق و برق و دكور و ژست و تابلو و ساختمان و لباس و ماشین و ابزار مُدرن بدست بیاید.
19. از آیه: « ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن» (نحل/ 125 )
میفهمیم: راه كار فرهنگی، بهرهگیری از منطق و استدلال و موعظه و در مواردی جدال نیكو است.20. از آیه: «فَقَدْ لَبِثْتُ فیكُمْ عُمُرا» (یونس/16)
میفهمیم: خوش سابقه بودن مسئول فرهنگی، در اثرگذاری كار ها نقش مهمی دارد.
برگرفته از:دلنوشته های یک طلبه
تبعیت از مؤذن و تکرار کلماتی که مؤذن میگفت
نماز شب
سه قسمت کردن آب در زمان نوشیدن
با طهارت خوابیدن
به دیدار یکدیگر رفتن به خاطر خدا
تکاندن زیرانداز قبل از خواب
همکاری کردن با اعضای خانواده در امور منزل
تغییر دادن اثرات پیری (خضاب کردن)
لباس سفید پوشیدن
دست دادن هنگام ملاقات
خوابیدن روی قسمت راست بدن
عیادت کردن مریض
به کسی که عطسه کرد، زمانی که میگوید الحمدالله میفرمود یرحمکالله
برداشتن چیزهای مزاحم از مسیر
خوردن خرما و رطب
فوت نکردن در نوشیدنی
?
کتاب سنن النبی _ علامه طباطبایی
شهیدی که صورتش زیبا بود و سیرتش زیباتر
قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به بهشت رضا رفتیم. سر مزار #شهید_مصطفی_عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت. میگفت پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند. به گفته حسین لباسهایش به خون شهید متبرک شده بود. من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم. بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم. موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: «آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی. فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد. شب شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن. گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: «چون حاجت من را داد.» بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود.
راوی: همسر شهیدحسین هریری