یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.
بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین بزرگواریهاست.
گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
شوخی هیبت را میبلعد.
انسان ساکت بر هیبت و وقار خود میافزاید.
آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند.
فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست میآید.
نعمتها تا زمانی که هستند ناشناختهاند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته میشوند.
معانیالأخبار، صفحه 257، حدیث 2
یکی از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل میکرد: در شبی از شبهای ماه رمضان برای کاری بیرون شهر رفته بودم دیدم عدهای از جوانها و چند نفر از اهل علم برای تفریح و گردش در ماه مبارک بیرون شهر رفته بودند، این منظره بر من ناگوار آمد.
روز بعد پس از نماز ظهر و عصر و در خاتمه فرمایشات آقا میرزا جواد، طبق عادت همیشگی در ایوان مدرسه فیضیه، ذکر مصیبت کردم، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم و گفتم: در ماهی که فرمودند « دعیتم الی ضیافه الله» که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شبهاست، نفسها در آن ثواب تسبیح دارد و خواب در آن عبادت است؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟
آن روز گذشت. صبح روز دیگر در مسجد بالاسر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان بکنم، تا چشم شریفشان به من افتاد، مرا مورد عتاب قرار داده و فرمودند: دیدی روز قبل چه کردی؟! در حضور اشخاص مختلف از عوام و غیره؟! چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببری؟!
مگر تفریح غیر مشروع و حرام است؟! یا مگر حتماً لازم است علما به منبر بروند تا به مردم مطالبی را بگویند؟ ممکن است به نحو دیگری این کار را بکنند.
منبع : کتاب طبیب دلهابااقتباس