یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
نمایان بودن حجم مو از زیر چادر یا روسری، اگر باعث تحریک و تهییج شهوت دیگران شود، حرام است.
توجه:
پوشیدن چادرهای توری و نازک، اگر موجب جلب توجه نامحرم و مفسده انگیز باشد یا پوست قسمت هایی که باید از نامحرم پوشانده شود – مانند ساعد و گردن- از زیر آن نمایان گردد، حرام است
منبع: پایگاه تخصصی فقه واحکام
برای روشن شدن پاسخ، ابتدا باید منظور از سؤال روشن شود؛ اگر منظور این است که به جای عربی زبان دیگری جایگزین شود، این سؤال برای افراد بیگانه ی از آن زبان نیز مطرح است و اگر منظور این است که چرا باید نماز را فقط به زبان عربی بخوانیم و هر کسی نمی تواند به زبان مادری و محلی خود نماز بخواند، باید به نکات زیر توجه داشت:
نکته ی اول: می توان گفت عمده ترین دلیل در خواندن نماز به زبان عربی، پس از آن که نماز، سنت پیامبر است و عبادات توقیفی(به جا آوردن آنها باید به همان شکلی باشد که خداوند تعیین فرموده است.) هستند، حفظ و بقای نماز در طول قرون و اعصار است که بدون کم و کاست برای همیشه باقی بماند و اگر هر کسی به زبان محلی و مادری خود آن را تلفظ می نمود احتمال کم و زیاد شدن الفاظ، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس منتفی نبود و چه بسا این تغییرات، به دیگر واجبات و ارکان نماز نیز سرایت می کرد و شاید کم کم اصل نماز از اهمیت افتاده و کاملاً به فراموشی سپرده می شد.
بدیهی است برای اینکه هر چیزی برای همیشه و در طول تاریخ بماند باید دارای معیار و مقیاسی غیرقابل تغییر باشد، نظیر اینکه در مورد اندازه، میلی متر، سانتی متر و یا متر و در مورد وزن، گرم، کیلو و… را به عنوان معیار و میزان غیرقابل تغییر قرار داده اند، هم چنین در مورد نماز، اموری را که به نام واجبات و ارکان است به عنوان معیار و ملاک قرار داده اند که یکی از آنها لزوم عربی بودن اذکار واجب آن است.
نکته ی دوم: اسلام یک دین جهانى است و مىخواهد همه ی مسلمانان را در یک جبهه و صف واحد قرار دهد. تشکیل چنین جمعیتى بدون زبان واحدى که همه با هم تفاهم کنند، امکانپذیر نیست و زبان عربى که به اعتراف اهل فن، از جامعترین زبانهاى دنیاست، مىتواند به عنوان یک زبان بین المللى و زبان نماز تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانهى یگانگى مسلمانان باشد؛ این اصل در سایر دستورات اسلامى، همچون به سوى قبلهى واحد نماز خواندن و… نیز تجلى پیدا کرده است.
نکته ی سوم: ممکن است به ذهن کسی برسد که وادار کردن مردمی غیر مسلط بر زبان عربی به خواندن نماز به زبان عربی، نوعی ایجاد مشقت برای آنها و اجحاف و ستم در حق آنهاست. در جواب می توان گفت برای مردمی که برای رفع حوائج روزمره ی خود، ده ها و بلکه صدها اصطلاح و واژههای بیگانه را به راحتی یاد گرفته و به کار می برند، یاد گرفتن کلمات نماز که مجموع کلمات واجب آن (با حذف کلمات تکراری) حدود 20 کلمه می باشد، کار مشکلی نیست و از طرف دیگر ، معنای ظاهری و سطحی کلمات نماز بسیار ساده و آسان است و همهی مردم به راحتی می توانند معنای سطحی و ظاهری بسم الله الرحمن الرحیم و… را یاد بگیرند؛ هر چند این کلمات دارای معانی عمیق و گسترده نیز هست.
نکته ی چهارم: از نظر زبان شناسان، زبان عربی از کاملترین زبان های دنیا است که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند.[1]
نکتهی پنجم: عربى بودن الفاظ و اذکار در هر حکم و عبادتى شرط لازم نیست.همان طوری که بنابر نظر بعضى از علما، عربى بودن صیغهى عقد ازدواج ضرورتى ندارد[2] و بعضى از علما همچون امام خمینى (قدس سره) در این باره مىفرمایند: اگر مکلف خودش نمىتواند صیغه را به عربى بخواند، حتى در صورتى که بتواند وکیل بگیرد جواز عقد به غیر عربى خالى از قوت نیست.[3] هم چنین لازم نیست دعاها نیز حتماً به عربى خوانده شوند و انسان در غیر از حالت نماز می تواند با خداوند به هر زبانی صحبت و با او راز و نیاز کند و به فتوای اکثر مراجع، در نماز نیز در غیر از اذکار واجب و خصوصاً در قنوت، می تواند به زبان غیر عربی دعا کند.[4] البته آنچه گفته شد به معناى بى توجهى مسلمانان به معانى اذکار در نماز و… نیست؛ بلکه بر هر مسلمان لازم است که با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه مىگوید، و در این صورت است که اعمال او خشک و بىروح تلقى نشده و سکوى پرواز او به سوى ابدیت خواهند گشت.
پی نوشت ها
[1]. المیزان، ج 4، ص 160؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 300 و ج 13، ص 311.
[2] معلقات آیت الله گرامى، ج 4، ص 645.
[3] عروة الوثقى، ج2، حاشیهى ص 645.
[4]. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 62.
اگر موجب ضرر قابل اعتنا و چشمگیر نباشد فی نفسه منعی ندارد ولی توجه داشته باشید بطور کلى عمل جراحی زیبایی درمان بیماری محسوب نمیشود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردی که برای درمان سوختگی و مانند آن و ضرورى باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد و مراجعه به پزشک مماثل حاذق و متخصّص غیرممکن وسخت باشد
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی
به ساعت نگاه کردم.
شش و بیست دقیقه صبح بود.
دوباره خوابیدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه کردم.
شش و بیست دقیقه صبح بود.
فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام.
خوابیدم.
وقتی پاشدم. هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.
سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم…
آدم ها هم مثل ساعت ها هستند.
بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی.
آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی.
بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود.
بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست.
قدر این آدم ها را باید بدانیم،
قبل از شش و بیست دقیقه …