یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.
از او بخواه که دارد
و میخواهد که از او بخواهی…
از او مخواه که ندارد
و می ترسد که از او بخواهی…!
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
از ویژگیهای یک انقلابی خستگی ناپذیری در را ه انقلاب است
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «15/حجرات»
مؤمنان، تنها كسانى هستند كه به خدا ورسولش ايمان آورده و دچار ترديد نشدند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند. اينانند كه (در ادّعاى ايمان) راستگويانند.
سيماى مؤمن واقعى
چهار آيهى قرآن با جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» شروع شده كه ترسيم سيماى مؤمن واقعى است:
1. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» «1» مؤمنان واقعى كسانى هستند كه هرگاه نام خداوند برده شود، دلهايشان مىلرزد و همين كه آيات الهى بر آنان تلاوت شود، ظرفيت آنان به ايمان افزوده مىگردد وتنها بر خدا تكيه مىكنند.
2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ … «2» مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان دارند و هرگاه در يك كار دسته جمعى با پيامبر هستند، بدون اجازهى حضرت از صحنه خارج نمىشوند.
3 و 4. در همين سوره مطرح شده است؛ يك بار در آيه دهم، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ … و بار ديگر در همين آيه.
اگر اين چهار آيه را در كنار هم بگذاريم، سيماى مؤمنان صادق و واقعى را كشف مىكنيم.
مؤمنان واقعى كسانى هستند كه اولا؛ دلهاى آنان به ياد خدا بتپد، نه با مال و مقام و …. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
ثانیا؛دائماً در حال حركت و تكامل هستند و توقّفى در كارشان نيست و در برابر هر پيام الهى؛ متعهّد، عاشق و عامل هستند. «وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً»
ثالثا؛. تنها تكيهگاه آنان ايمان به خداست، نه قراردادها و وابستگىهاى به شرق و غرب و ….عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
رابعا؛ در نظام اجتماعى، پيرو رهبر الهى هستند و بدون دستور او حركتى نمىكنند و نسبت به او وفادارند. «إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
خامساه؛خود را برتر از ديگران ندانند و با همه به چشم برادرى نگاه كنند. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
سادسا؛ ايمان آنان پايدار است. ايمانشان بر اساس علم، عقل و فطرت است و به خاطر عمل به آنچه مىدانند، به درجهى يقين رسيدهاند و تبليغات و حوادث تلخ و شيرين آنان را دلسرد و دچار ترديد نمىكند. «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»
سابعا؛هر كجا لازم باشد، با مال وجان از مكتب دفاع مىكنند. «وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
برداشتها:
1- قرآن، هم ملاك و معيار كمال را بيان مىكند، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» و هم الگوهاى كامل را نشان مىدهد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ …
2- ايمان به پيامبر، در كنار ايمان به خداوند لازم است. «آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
3- نشانهى ايمان واقعى، پايدارى و عدم ترديد در آن است. «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»
4- ايمان، امرى باطنى است كه از راه عمل شناخته مىشود. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ …
جاهَدُوا …
5- ايمان بدون جهاد، شعارى بيش نيست. جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ …
6- شیطان تلاش میکند در حرکت یک انقلابی سه اقدام را داشته باشد
1— ناامید کردن انقلابی
2- پشیمان کردن انقلابی
3- توبه انقلابی از انقلاب