یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
١) خطاهاى فكرى (شناختى) خود را شناسايى كنيد.
٢) مشخص كنيد با چه احتمالى ممكن است آنچه را نگرانش هستيد به واقع اتفاق افتد.
٣) بدترين نتيجه، محتمل ترين نتيجه و بهترين نتيجه را مشخص كنيد.
٤) براى خود داستانى درباره نتايج بهتر تعريف كنيد.
٥) مدرك و نشانه اى ثبت كنيد كه ثابت كند اتفاق بسيار بدى نخواهد افتاد.
٦) پيش بينى خود را آزمون كنيد.
٧) با پيش بينى هاى خود برخورد عاقلانه كنيد.
٨) به اين فكر كنيد اگر حادثه ناخوشايندى كه شما پيش بينى ميكنيد اتفاق افتد، از شما چه كارى ساخته است.
٩) فرض كنيد دوست شما با مشكل روبرو شود، به او چه توصيه اى ميكنيد
١٠) به خودتان نشان دهيد كه اين به واقع مسئله خاصى نيست.
?مطمئن باشيد ديگران باعث آن نيستند، مثلا فرزندتان كتك خورده يا اسباب بازيش را از او گرفته اند.
?مطمئن باشيد گرسنه، خسته و خواب الود يا كلافه نيست
?مطمئن باشيد حوصله ش سر نرفته باشد.
?مراقب باشيد با بكن نكنهاي بيهوده او را لجباز نكنيد.
?قبل از رفتن به مهماني برايش توضيح دهيد كجا ميرويد و چه كساني را ملاقات ميكنيد.
?اجازه ندهيد مقابل ديگران دست به مانور بزند و شما هم با داد و دعوا و تنبيه وارد بازي كودكانه او نشويد بلكه او را از محل خارج كنيد و به گوشه يا اتاق ديگر ببريد.
?همقد فرزندتان بنشينيد اگر عصبانيست شما نفسهاي عميق بكشيد تا او هم از شما تقليد كند.بعد به او بگوييد كه ميدانيد عصباني و كلافه است و به او بگوييد دركش ميكنيد اما او اجازه ندارد جيغ بكشد يا چيزي پرت كند يا كسي را بزند.
?اگر رفتار فرزندتان هنوز خارج از كنترل است، و مطمئن هستيد دليل آن خستگي و گرسنگي و رفتار اشتباه ديگران نيست، در روش تربيتي خود تجديد نظر كنيد.
عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم
ما شیع ایم و امت شیخ الائمه ایم
سرشار از محبت شیخ الائمه ایم
ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم
ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد
بر کشتی نجات حسینی سوار کرد
آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم
از دودمان بانوی عالم نمیشدیم
این گونه بی قرار محرم نمی شدیم
دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم
او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم
خواندیم قال صادق و روضه نشین شدیم
امشب دلم گرفته برای بقیع او
خون گریه می کنم به هوای بقیع او
جان مرا گرفته عزای بقیع او
امشب به یاد حال و هوای بقیع او
در مجلس مصیبت او گریه می کنیم
با فاطمه به غربت او گریه می کنیم
هم ماجرای آن در و دیوار زنده شد
هم ماجرای آتش و مسمار زنده شد
هم بی کسی حیدر کرار زنده شد
هم کینه مغیره و اشرار زنده شد
ابن ربیع مثل مغیره است ، بی حیاست
کارش همیشه طعنه و آزار و ناسزاست
ظالم ، شکست حرمت بیت الحرام را
لج کرد و برد پای پیاده امام را
آن مرد سالخورده ی والا مقام را
شاه بزرگ زاده با احترام را
او روی اسب و پای پیاده امام دین
در کوچه ها دوباره علی می خورد زمین
واویلتا به کوچه کشیده است ماجراش
خاکی شبیه چادر زهراست جامه هاش
این حلقه های اشک، گرفته ره نگاش
افتاده است لرزه چرا بین دست و پاش
پای پیاده ناله زند ، یاد عمه هاش
این پیرمرد شهر مدینه است کربلاش
شکر خدا که شهر مدینه سنان نداشت
خولی و زجر و حرمله و ساربان نداشت
سیلی برای دختر شیرین زبان نداشت
بزم شراب داشت ولی خیزران نداشت
شکر خدا که در جگرش نیزه ها نرفت
بعد از شهادتش بدنش زیر پا نرفت
محمد حسین رحیمیان