یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
دروغهای اجتماعی را دروغ سفید مینامند . هدف از گفتن دروغهای سفید حفظ و بهبود روابط اجتماعی و بیان عرض ادب و احترام به شنونده است و در بیشتر موقعیتهای اجتماعی معمولا برای ایجاد محیط آرام در روابط اجتماعی به طور متعارف و اتوماتیک گفته میشوند . به عنوان مثال در یک ضیافت احساس واقعی فرد این بوده که مهمانی خسته کننده است اما هنگام ملاقات با برگزار کننده مهمانی به او میگوید:"من از مهمانی شما لذت بردم” یا مثلا در موقعیتی دیگر دچار سردرد شدهاید و حال خوبی ندارید اما در پاسخ به یک احوالپرسی یک دوست ممکن است بگویید:"حال من بسیار خوب است،حال شما چطور است؟”
#دکتر_حلت
بسیاری از افراد گمان میکنند عذرخواهی نشانه ادب فرد است اما این همیشه درست نیست و در بعضی موارد نوعی ضعف نارسیسیستیک (خودشیفتگی) در آن نهان است.برخی افرادی که همیشه در حال عذرخواهی هستند، اسیر خود ستمگرشان هستند که هرگز از آنها راضی نیست. این افراد در هر شرایطی خود را متهم میکنند و همین مساله باعث اضطراب آنها میشود.
? از آن جایی که ما نمیتوانیم در یک لحظه هیجانات مثبت و منفی را تجربه کنیم، خلق یا ایجاد هیجانات مثبت به دنبال هیجانات منفی مداوم ممکن است شدت آن ها را کاهش دهد. به عبارت دیگر، خزانه ی تفکر عمل لحظه ای نمیتواند در یک لحظه هم محدود شود و هم گسترش یابد. بنابراین گسترش هیجانات مثبت موجب کاهش هیجانات منفی می شود. خنثی سازی هیجانات منفی هم در سطح شناختی و هم در سطح جسمانی روی می دهد.
? برای مثال: تجربه ی لذتی در حد متوسط می تواند استرسی که در سطح فیزیولوژیک درک شده از بین ببرد.
فرضیه ی خنثی سازی، دلیل بیشتر شدن خنده ها پس از مراسم عزاداری را تبیین می کند و مشخص می سازد چرا دوستان اغلب برای دوستی که حال خوبی ندارد، لطیفه های دست اول می گویند یا به او کمک می کنند که شرایط راحت تری داشته باشد.
? بهترین دوستان و محبوب تربن عزیزان اغلب به ما کمک می کنند تا در تجربه های دشواری که با آنها روبرو می شویم معنایی بیابیم تا اثر تجربه های مثبت را افزایش بدهیم. در حقیقت، بسیاری از مردم به صورت شهودی می دانند که هیجانات مثبت اثری خنثی کننده دارند، اما فردریکسون با پژوهش های متعدد این موضوع را به صورت علمی به اثبات رسانده است.
نیش زبان به همسر
مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط (رضوان الله علیه) با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان یک زن و شوهری بودند.
یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر می گشتند، این زن و شوهر با فاصله قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند… در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی می گوید.
هنگامی که همه وارد منزل و آن محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی می گوید؛ به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!
آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟! من این همه راه آمده ام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام؟!
فرمود: از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!
یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی!
سیرۀ رسولخدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر همبازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها میپرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسولخدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچهها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسولخدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسولخدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسولخدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچهها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسولخدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچهها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسولخدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچهها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.
امروزه توجه به کودکان به اسباب مختلف دنیای مدرنیته و امکانات سرگرم کننده کاذب ، بسیار کم شده غافل از اینکه بازی یکی از ابزارهای قوی تربیتی میباشد .
پی نوشت :
عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا 1340ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص30.
#در_محضر_اهلبیت