یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساكن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند:
در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت_صاحب_الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم
كه به فارسی فرمود:
به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت_زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند.
ستاره ی درخشان شام ص ٣٣٠، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج ١، ص ٢٥
قادر طهماسبی:
ز چشم بسته هلا مُهر خواب بردارید / به دفع فتنه، قدم با شتاب بردارید
سپاه تفرقه بر طبل اتحاد زده ست / ز پیش چشم جهان بین حجاب بردارید
به نور بینش خورشید رهبری آنک / ز چهره های منافق نقاب بردارید
پس چه در خانه نشستیم؟ علی تنها ماند / منتظــر بهر چه هستیم؟ علی تنها ماند
با ولی باش مگو راه ولایت سخت است / آنکه هم پای ولایت نرود بدبخت است
خصم در گوشه نشسته است که تزویر کند / نکند باز تو را فتنه زمین گیر کند
نکند با شتر معرکه همراه شوی / نکند مثل “بنی ساعده” گمراه شوی
خصم خصم است ولو یار نماید خود را / در پس دین تو انکار نماید خود را
دشمن این مرتبه قرآن سر نی خواهد برد / آنکه اهلست به این شعبده پی خواهدبرد
نیزه نیزه است ولو بر سر او قرآن ها / کفر کفری است که بر خواسته از ایمان ها
محمدعلی مهران فر
امام على(ع):
خداوند با چيزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل كسى كامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد:
كفر و بدى از او انتظار نمى رود، رشد و خوبى در او اميد مى رود، زيادى ثروتش بخشوده و زيادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنيا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سير نمى شود، خوارى را با خداوند از عزّت با ديگران، بيشتر دوست دارد، تواضع نزد او دوست داشتنى تر از شرف و بزرگى است، خوبىِ كم ديگران را بسيار و خوبى بسيار خود را كم مى شمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خويش از همه بدتر مى داند و اين مهم ترين خصلت است.
كافى، ج 1، ص۱۸،ح ۱۳
1- دروغگویی
«وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ؛ خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند». (منافقون: 1؛ همچنین، بقره: 10 و توبه: 77)
2- وعده های غیرعملی و خلف وعده کردن
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛ ای اهل ایمان! چرا چیزی می گویید که به آن عمل نمی کنید؟ * نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمىكنيد!» (صف:3-2؛ همچنین، توبه77-75، احزاب: 15)
3- راضی نگه داشتن همه (هم انقلابی ها و هم غیر انقلابی ها) اعتدال
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ؛ و چون با كسانى كه ايمان آوردهاند برخورد كنند، مىگويند: «ايمان آورديم»، و چون با شيطان هاى خود خلوت كنند، مىگويند: «در حقيقت ما با شماييم، ما فقط [آنان را] مسخره مىكنيم.» (بقره: 14؛ همچنین، نساء: 141، مائده: 53، عنکبوت: 10، حدید: 14)
4- ادعای عقلانیت - تدبیر
«وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!» (بقره: 13)
5- خوب حرف زدن (لفاظی کردن)
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا؛ و پارهاى از مردم (منافقان) کسانی اند كه گفتار آنان در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می شود.» (بقره: 204)
6- اشتیاق به دوستی بادشمن
«فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ؛ كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مىبينى كه در (دوستى با آنان)، بر يكديگر پيشى مىگيرند.» (مائده: 52؛ همچنین، نساء: 139 و 144 و مائده: 51)
7- خرافی و غیر علمی دانستن وعده های الهی
«وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مىگفتند: «خدا و پيامبرش جز وعدههاى دروغين به ما ندادهاند!» (احزاب: 12؛ همچنین، انفال :49)
8- ترس از حمله دشمن
«فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ؛ و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مىبينى آن چنان به تو نگاه مىكنند، و چشمهايشان در حدقه مىچرخد، كه گويى مىخواهند قالب تهى كنند!» (احزاب: 19)
9- ترساندن مردم از دشمن
«الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ؛ آنها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم(منافق)، به آنان گفتند: «مردم [لشكر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع كردهاند؛ از آنها بترسيد!»» (آل عمران: 173؛ همچنین، احزاب: 13)
10- زبان گزنده نسبت به ولیّ و مؤمنان انقلابی
«فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ؛ وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مىگشايند.» (احزاب: 19)