یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
امام حسن مجتبی
«امام جواد عليهالسلام روايت مي کنند که روزي حضرت علي عليهالسلام در حالي که به دست سلمان تکيه داده بودند وارد مسجد الحرام شدند و امام حسن مجتبي در محضر آن حضرت بود، در آن هنگام مردي نيکو صورت که جامه هاي زيبا بر تن داشت وارد شد و به خدمت اميرمومنان عليهالسلام عرض ادب و تقديم سلام نمود، سپس گفت: من از محضر شما سه پرسش مي کنم، اگر آنها را پاسخ فرمائيد مي فهمم که اين مردم به شما ستم کردند و حق شما را به ناحق غصب کردند، اميرمومنان فرمود: آنچه مي خواهي بپرس.چون آن مرد سوالاتش را پرسيد، امام عليهالسلام به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبي رو کرد و فرمود: اي ابومحمد سوالات اين مرد را پاسخ بگو.چون امام حسن مجتبي عليهالسلام هر سه پرسش را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانيت خدا و رسالت رسول اکرم گواهي داد و سپس به امامت اميرمومنان و امام حسن مجتبي و امام حسين سيدالشهداء (عليهم السلام) گواهي داد و آنگاه امامها را يکي پس از ديگري شمرد و به امامت هر يکي شهادت داد تا به امام حسن عسکري عليهالسلام رسيد و آنگاه گفت:«و اشهد علي رجل من ولد الحسن لا يکني و لا يسمي حتي يظهر امره، فيملأها عدلا کما ملئت جورا».«و گواهي مي دهم به امامت فرزند امام حسن -عسکري- که نام و کنيه اش گفته نمي شود تا روزي که ظاهر شود و جهان را پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است».آنگاه اميرمومنان را توديع کرد و از مسجد خارج شد.اميرمومنان خطاب به امام حسن فرمود: اي ابو محمد برخيز و اين مرد را تعقيب کن. امام حسن مجتبي عليهالسلام بلند شد و به دنبال آن مرد حرکت کرد، لحظاتي بعد برگشت و عرض کرد: اين مرد تا از مسجد خارج شد اصلا متوجه نشدم که کجا پاي نهاد و به کجا رفت!اميرمومنان فرمود: آيا اين مرد را شناختي؟ امام حسن عرض کرد:خدا و پيامبر و اميرمومنان داناترند. اميرمومنان فرمود: او حضرت خضر بود».
اصول کافي/ ج1/ ص441طبق روايات فراواني حضرت خضر زنده است و در فرصتهاي مناسب در مجلس امامان معصوم عليهم السلام حضور مي يافت و اينک در خدمت حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين له الفداء مي باشد و جزء 30 نفري است که همواره در ملازمت آن حضرت هستند و خداوند به وسيله ي آنها رفع غربت از وجود مقدس حضرت صاحب الزمان در زمان غيبت مي نمايد. غيبت شيخ طوسي/ ص 102
نرم_افزار_جامع_مهدویت
همه می دانستند فاطمه (س) چقدر برای رسول خدا (ص) عزیز است. دیده بودند رسول خدا (ٌص) فاطمه را می بوسد و می فرماید: هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه را می بویم[1] شاهد مهرورزی رسول خدا به فاطمه بودند که می فرمود: پدرت به قربان تو باد ای فاطمه[2].تو از من هستی و من از تو هستم[3]. نیز شنیده بودند که می فرمود: فاطمه عزیزترین مردم در نزد من است[4] فاطمه پاره تن و نور چشم و میوه دل من است[5]
حالا دردانه رسول خدا (ص) به سن ازدواج رسیده است. اما چه کسی می تواند همسر سرور زنان عالم[6] باشد؟ بانویی کسی که رضای او رضای خداست[7]؟ چه کسی شایستگی آن شفیعه روز[8] جزا را دارد؟ از همه مهمتر چه کسی بیش از دیگران محبت فاطمه را به دل دارد؟
ثروتمندان مدینه از پیامبر (ص) فاطمه را خواستگاری کردند اما هر بار فاطمه با کمال ادب روی بر می گرداند. تا اینکه روزی رسول خدا (ص) فرمود. فاطمه جان علی تو را از من خواستگاری کرده است. این بار فاطمه (س) سرش را حیا پایین انداخت و به نشانه رضایت سکوت کرد. سکوتی که یک دنیا حرف داشت. پیامبر (ص) نیز شادمان شد و تکبیر گفت و فرمود: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست»
چه کسی بهتر از علی(ع)؟ جز علی (ع) چه کسی می توانست همسنگ فاطمه باشد. علی (ع) جان پیامبر (ص) بود[9] پیامبر (ص) در حق او فرمود: «علی از من است و من از علی هستم»[10] و…
علی تنها کسی بود که شایسته همسری دختر رسول خدا (ص) بود. امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«به راستی اگر امیرالمؤمنین (ع) فاطمه (س) را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه (س) همتایی نبود» [11]
اگر چه مهریه فاطمه(س) اندک بود اما مهرش در دل علی(ع) فراوان بود. علی (ع) می فرمود: «هرگاه به فاطمه علیها السلام نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد».
آسمان می خواند امشب قدسیان دف می زنند
حوریان کِل می کشند و خاکیان کف می زنند
شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟
آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی
آمدی آیینه ی انسیه ی حورا شدی
امشب ای زیباترین!ای دلبر کوثر بیا!
شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا!
بیش از این ها با دل محبوب ما بازی نکن
پیش این نیلوفر یکدانه غمازی نکن
مثل اقیانوس آرام است این بانو ولی
در دلش طوفان به پا کردی، مدارا کن علی!
«لیلة القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است
او «سلامٌ فیه حتی مطلعِ الفجر» تو است
از ازل در پرده بود آیینه دارش می شوی
در عبور از کوچه باغ عشق، یارش می شوی
قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی ست
وای! وقتی می رسد دریا به دریا دیدنی ست
ماه در اوج برکه دیدنی تر می شود
قدر زهرا با علی فهمیدنی تر می شود
مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد
روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد
ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو
«اشهدُ انّ علیاً حجة الله»ی بگو
عقد زهرا و علی در آسمان ها بسته شد
سرنوشت عشق هم بر زلف آن ها بسته شد
گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است
خوب می دانست حیدر بی زره هم حیدر است
تا در میخانه امشب روح را پر می دهیم
دل به چشم کوثر و دستان حیدر می دهیم
شاعر: قاسم صرافان
اعمال روز اول ذي الحجه
نماز چهاررکعتي حضرت زهرا در ماه ذي الحجه
پیروز باشید
سید مهدی خدایی
موج همراه