یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
1- فرو نشاندن حسادت کودک از طریق فشار ، اجبار یا تنبیه امکان پذیر نیست.
2- تفهیم و آگاهی : به کودک گفته شود که ما تو را دوست داریم و اگر به کودک دیگر بیشتر توجه می شود به خاطر کوچکی و ناتوانی اوست.
3- رعایت اعتدال :در عین توجه و محبت به کودک کوچکتر بخشی از محبت خود را متوجه کودکان دیگر کنید و از مقایسه آنها بپرهیزید.
4- محبت در تنهایی: کودک حسود را در کنار خود بگیرید ، دست بر سرو رویش بکشید تا احساس کند مورد توجه است.
5- ایجاد زمینه اعتماد: به او اطمینان بدهید که از داشتن فرزندی مانند او احساس لذت می کنید.
6-ارجاع کار : کارهای کودک دیگر را در صورت تمایل به کودک حسود واگذار کنید مانند نگهداری ، آرام کردن ، لباس پوشاندن
تکنیک ٤٧٨که توسط دکتر ویل از دانش آموختگان دانشگاه هاروارد ابداع شده؛ در واقع یک تکنیک تنفسی ضد اضطراب است به این معنی که شما یاد می گیرید که در مواقعی که تنش ندارید با تمرین مکرر آن، خود را برای کاهش اضطراب و پرخاشگری در مواقعی که تنش دارید آماده کنید.
➖ روش اجرا بسیار ساده است؛ می بایست بر روی یک تخت و یا مبل راحتی دراز کشیده و در ابتدا به مدت ٤ ثانیه نفس را فرو دهید و سپس به مدت ٧ ثانیه نگه داشته و در نهایت بمدت ٨ ثانیه اجازه دهید که هوا از ریه هایتان خارج شده و این مراحل را چندین بار تکرار نمایید.
این تمرین، به مرور تنش های عضلانی و اضطراب شما را برطرف کرده و سبب می گردد که در تنشهای بین فردی، کنترل بیشتری بر رفتار خود داشته باشید و کمتر عصبی شوید. همچنین سبب محافظت از حملات قلبی در شما میگردد.
در میان قنوت چشمانم
عکس یک قبر خاکی افتاده
سنگ غربت شکسته بغضم را
دیده ام، صبر خود ز کف داده
کاروان دل شکسته ی من
ره سپار بقیع ویران است
زائرم، زائر امامی که
از غمش سینه بیت الاحزان است…
با سلامی به محضرت آقا!
پر کشیدم شبیه بال نسیم
السلام علیک یابن شهید
السلام علیک یابن کریم
آسمان کبود چشمانم
باز امشب بهانه می گیرد
در جوار مزار خاکیتان
مرغ دل آشیانه می گیرد
روز و شب دارم این نوا آقا
از چه بی بارگاه گردیدی؟!
با هزاران مُرید درگاهت
از چه رو بی پناه گردیدی؟!
ای امامی که غربت ارث شماست!
شعله می بارد از گلستانت!!!
زهر کینه چه بر سرت آورد؟!
پدر و مادرم به قربانت
گر چه از زهر کینه می سوزی
شعله های غم تو دیرینه است
قدر کرب و بلا، بلا داری
این همان راز آه آیینه است
خاطرات درون ذهنت را
نیمه شب ها مرور می کردی
یاد غم های روز عاشورا
پلک خود را نمور می کردی
دیده ای در سنین کودکی ات
بین گودال، جسم بی سر را
چه کشیدی در آن غروب غریب
تا شنیدی صدای مادر را
ضرب سیلی و صورت نیلی
ظلم های امیه را خواندی
زیر لب با نوای جان سوزت
روضه های رقیّه را خواندی
لا به لای صدای تیر و کمان
ناله های رباب می آمد
چه بلایی سر علی آمد؟
که حسین با شتاب می آمد
مشک سقّا و اشک اهل حرم
گویی از حلقه اش نگین افتاد
لحظه ها لحظه های غارت شد
تا که عباس بر زمین افتاد
شاعر :محمد_فردوسی