یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
#امیرالمؤمنین
سپاه پلکهایش چند لشکر را تکان می داد
علی با خطبه خوانی قلب منبر را تکان می داد
به وقت زُهد سلمان را کرم می کرد و حاتم را؛
عیار راستگویی اش اباذر را تکان می داد
خودش نه پلک بر هم می زد و اینگونه بی پیکار
دل هر مالکی مانند اشتر را تکان می داد
به یک ضربه سرش را می بُرید از تن به آسانی
به سختی آن که وقت جنگ پیکر را تکان می داد
و جبرائیل درسش را به حیدر چون که پس می داد
علی بن ابیطالب فقط سر را تکان می داد
همیشه بعد دیدار علی از بس تحیُر داشت
یکی باید می آمد دوش قنبر را تکان می داد
میان گرد و خاک جنگ تا او را ببیند هم
علی بود آن که از جایش پیمبر را تکان می داد
نه در دنیا دل ما را که نام مرتضی قطعاً
به وقت مرگ هم اعضای نوکر را تکان میداد
#مهدی_رحیمی_زمستان
[سوره البقرة (2): آيه 143]
وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً (143)
و بدينسان ما شما را امّتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر (نيز) بر شما گواه باشد
?امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۰/۰۹/۲۱
تشکیل دولت اسلامی، مرحلهی سوم است.بعد از این مرحله، مرحلهی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحلهی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آنوقت برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه میشویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس». اگر توانستیم این مرحله را بهسلامت طی کنیم - که از همّت مردان و زنان مؤمن، این چیزها اصلاً بعید نیست - آنوقت مرحلهی بعدی، ایجاد دنیای اسلام است. ببینید؛ فرآیند تحقّق نظام اسلامی، همینطور قدم به قدم به نتایج نهایی خود نزدیک میشود. نمیشود توقّع داشت که من و شما خود را اصلاح نکنیم؛ اما دنیا را اصلاح کرده باشیم یا کشور، اسلامی شود؛ نه. ما باید به خود بپردازیم. پس یکی از چیزهایی که ما لازم داریم، استقامت و پایداری است. استقامت، یعنی مسیر و جهتگیری را گم نکنیم و مرتب خطاها را اصلاح کنیم و از اینکه به ما بگویند خطا کردهاید، بدمان نیاید.
تدوین : رجبعلی بازیاد
پیمان ریشه دار:
?چرا بیعت و پیمان در عاشورا ماندگارتر و پابرجاتر بود؟
ولی بیعت در غدیر پایدار نبود!
?پاسخ این است که وقتی یقین مقدمه بیعت باشد، پایدار است.
اما وقتی با فردی پیمان ببندید که در اوج قدرت است، مانند بیعت در غدیر، این بیعت ممکن است از روی ترس باشد، نه از روی باور قلبی .
?در زمان ماهم تا وقتی امام خمینی رحمه الله علیه حیات داشتند، خیلی ها تسلیم بودند ولی همین که ایشان جای خودرا به جانشین واگذار کردند، بعضی که فکر می کردند اقتدار امام دیگر وجود ندارد، پیمان شکستند.
?کسی که دین را قبول ندارد ولی فعلا به هر دلیل از حکومت دینی اطاعت می کند و در دلش با آن مخالف است، رگه ای از نفاق را در دل پرورش می دهد.
?در کربلا افرادی که به رغم تحت تعقیب بودن امام ، با ایشان همراه شدند تا پایان بر بیعت خود پایدار ماندند، حتی به قیمت جان، چون از ترس قدرت امام، با ایشان بیعت نکرده بودند .
? اما ماندن بر بیعت غدیر ، برای بعضی حتی نیاز به بذل جان هم نداشت، ولی بازهم بر بیعت باقی نماندند ، چون بیعت اولیه شان هم محکم و از روی باور نبود، بلکه از روی ترس بود.
برگی از تاریخ اسلام / سید محمد حسین مرکبی
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
در زمین هستی و آن سو تر از افلاک تویی
علت خلق زمین ای پدر خاک تویی
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
مستِ اوصاف شدم می طلبم ساقی را
تشنه ام تا که بگوید به من الباقی را
می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
#سید حمیدرضا برقعی
امام علی علیه السلام:
? آيا مشاهده نميكنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهاي پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را با سنگهايي در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان ميرسانند، و نه نفعي دارند، نه ميبينند و نه ميشنوند اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداري مردم گردانيد.
? سپس كعبه را در سنگلاخترين مكانها، بي گياه ترين زمينها و كم فاصله ترين درّهها، در ميان كوههاي خشن، سنگريزه هاي فراوان و چشمه هاي كم آب و آباديهاي از هم دور قرار داد، كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند.
? سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوي كعبه برگردند و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهاي دور و از درون شهرها، روستاها، درّههاي عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روي آورند، شانه هاي خود را بجنبانند و گرداگرد كعبه #لا_اله_الا_اللّه بر زبان جاري سازند و در اطراف خانه طواف كنند و با موهاي آشفته و بدنهاي پر گرد و غبار در حركت باشند.
? لباسهاي خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند و با اصلاح نكردن موهاي سر، قيافه خود را تغيير دهند، كه آزموني بزرگ و امتحاني سخت و آزمايشي آشكار است براي پاكسازي و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد.
? اگر خداوند خانه محترمش و مكانهاي انجام مراسم حج را، در ميان باغها و نهرها و سرزمينهاي سبز و هموار و پردرخت و ميوه، مناطقي آباد و داراي خانه ها و كاخهاي بسيار و آباديهاي به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراي مناظري زيبا و پر آب، در وسط باغستاني شادي آفرين و جادّه هاي آباد قرار ميداد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبكتر ميشد.
? اگر پايه ها و بنيان كعبه و سنگهايي كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و داراي نور و روشنايي بود،
✅ دلها ديرتر به شك و ترديد ميرسيدند،
✅ و تلاش شيطان بر قلبها كمتر اثر ميگذاشت
✅ و وسوسه هاي پنهاني او در مردم كارگر نبود.
? درصورتي كه خداوند
✅ بندگان خود را با انواع سختيها ميآزمايد
✅ و با مشكلات زياد به عبادت ميخواند،
✅ و به اقسام گرفتاريها مبتلا ميسازد،
تا #كبر و #خودپسندي را از دلهايشان خارج كند و به جاي آن #فروتني آورد
و درهاي #فضل و #رحمتش را به رويشان بگشايد
و وسائل #عفو و #بخشش را به آساني در اختيارشان گذارد.
نهج البلاغه، خطبه 192