یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
رد پای دنیا دوستی در همه شرارتهای حادثه کربلا نمایان است. کربلا نشان داد که چگونه هرگاه پای دنیا در میان باشد قدمها در دشمنی با امام قدرت می گیرد. یکی از جلوه های دنیا دوستی حُبّ ریاست است. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَک؛ کسی که دلباخته ریاست باشد هلاک می شود»[1]
عمر سعد یکی از قربانیان این خواسته مهلک بود.
زیارت عاشورا
بد ترین تجارت تاریخ
عمر سعد به حکمرانی ری منسوب شده بود. آماده حرکت به ری بود که خبر حرکت امام حسین (ع) به ابن زیاد رسید. عبیدالله بن زیاد او را واداشت تا قبل از رفتن به ری با امام حسین (ع) بجنگد. عمر راضی به این کار نبود اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که اگر با امام حسین (ع) نجنگد باید فرمان حکومت ری را پس بدهد.
عمر از ابن زیاد شبی را فرصت خواست تا اندیشه کند. آن شب، نزدیکان خود را جمع کرد و با آنها مشورت نمود. همه او را از این کار بازداشتند با این حال تا صبح فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین (ع) برود. صبح هنگام به قصر ابن زیاد رفت در حالیکه اشعاری را زمزمه می کرد:
آیا حکومت ری را واگذارم که نهایت آرزوی من است،
یا بازگردم گناهکار با کشتن حسین
در کشتن حسین دوزخی است که مانعی از آن نیست
ولی حکومت ری هم نور چشم من است
او با امام حسین (ع) بیگانه نبود. او خوب می دانست با چه شخصیتی می جنگد اما آنچنان شیفته ریاست بود که برای به آغوش کشیدنش بار سنگین ترین گناه تاریخ را به جان پذیرفت. هر چند عمر در آغاز راه دچار تردید شده بود اما در صحنه زشتکاری در صف اول جنایتکاران ظاهر شد و زشت ترین نمایش ممکن را ارائه نمود.
او دستور داد آب را به روی اهلبیت رسول خدا (ص) بستند
همچنین به دستور عمر سعد بود که پس از شهادت حضرت سيدالشهداء (ع)، بر بدن مطهرش اسب تاختند
پس از آنهمه جنایت که در حق خاندان رسول خدا (ص) انجام داد در نهایت دستش از حکومت ری نیز کوتاه شد. بی تردید عمر سعد بدترین معامله ی تاریخ را رقم زد تا بهترین مصداق «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ» باشد.
سید مهدی خدایی
موج همراه
شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند:
من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.
رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم.
بارها از نحوهی عزاداری برای سیدالشهداء سؤال میشد که چگونه باید عزاداری کنیم؟!
? فقیه مقدس، میرزای تبریزی، در حالی که اشک میریخت، میفرمود: امام حسین (علیهالسلام) هر آنچه را که داشت، در راه خدا فدا کرد و با فداکاری خود، دین را زنده نگه داشت.
و با اهدای خون خود از زحمات رسول اکرم و صدیقهی شهیده و امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب و امام حسن مجتبی (علیهمالسلام) دفاع کرد و از هیچ چیز در راه خدا دریغ ننمود!
حتی از اهل و عیال خود گذشت، حال وظیفه ماست که هر آنچه در توان داریم برای عزاداری سیدالشهداء (علیهالسلام) به کار گیریم تا این واقعه تا ابد انشاءالله زنده نگه داشته شود.
هر کس بخواهد در آخرت خشنود باشد و حسرت نخورد، باید به معنای واقعی حسینی باشد و در ایام وفیات اهل بیت (علیهمالسلام) در مجالس حزن شرکت کند…
و هر آنچه در توان دارد کمک کند که ان شاء الله تمامی اعمال در پروندهی او ثبت خواهد شد.
هر کاری که برای امام حسین (علیهالسلام) انجام بدهید، حتی اشک ریختن بینهایت ثواب دارد و تلاش کنید که در مجالس ابیعبدالله با سوز دل گریه کنید…
چنانچه امام صادق (علیهالسلام) فرمود: لِکلِّ شَیء ثَوَابٌ إِلاَّ الدَّمْعَةَ فِینَا…
برای هر عملی، ثوابی معین است، مگر اشکی که برای ما میریزد (چرا که ثوابش بسیار فراتر از تعیین به حد خاصی است)
? منبع: سیره عالمانه و پندهای حکیمانه آیتالله میرزا جواد تبریزی، ص ۱۱۴.
✳️ مهمترین عنصر برای ارائهی تحلیل درست از مسائل،#آگاهی است. متأسفانه پس از رسول خدا(ص)، جامعه از اهلبیت(ع) که منبع آگاهی بودند، دور نگه داشته شدند؛ با این شعار که قرآن ما را بس است (حسبُنا کتاب الله)، درحالیکه رسول خدا(ص) فرموده بود: «کتابالله و عترتی».
? ما در جامعهی اسلامی، از صدر تا همین الآن، هم با #ضعف_تحلیل مواجه هستیم و هم با «فقدان تحلیل». این خودش عوامل متعددی دارد. یکی همان اندیشهی جبر بود که عرض شد. اندیشهی جبر جامعه را دعوت میکند به پذیرش «هرآنچه اتفاق میافتد». لذا افراد جامعه اصلاً تحلیل نمیکنند که یزید چهکسی است؟ و من بر چه اساسی باید ولایت یزید را بپذیرم؟ امام حسین(ع) در همینجا شروع کرد به روشنگری و فرمود وقتی «مثل یزید» فرمانروای امت اسلام شد، باید فاتحهی اسلام را خواند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ.» (ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷). این تحلیل خیلی عمیقی است: اگر مثل یزید حاکم مسلمانان باشد، باید فاتحهی اسلام را خواند. اما متأسفانه جامعه با این تحلیل بسیار عمیق و دقیق و درست، خیلی خیلی فاصله داشت.
#حجتالاسلام_دکتر_منتظری_مقدم