یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
سرگرم کار خودشان هستند. نه حق می دانند چیست و نه باطل. حق در دیگی است که برای آنها بجوشد. وقتی علی (ع) امیرشان باشد. لبیک می گویند و با معاویه می جنگند و حقوقشان را از بیت المال می گیرند. فردا که فرزند معاویه امیر است. باز هم لبیک می گویند و به روی فرزند علی (ع) تیغ می کشند و باز هم حقوقشان را بیت المال می گیرند. چنین مردمانی با شایعه ای دگرگون می شوند و اگر دنیایشان تهدید شود چهره عوض می کنند.
برخی از کوفیان از پیروزی ابتدایی مسلم بوی نان به مشامشان رسید. پس به او پیوستند اما با شایعه حرکت سپاه شام به سوی کوفه و تهدید به قطع شدن سهم آنها از بیت المال ورق حالشان برگشت. چرخیدند و تیرهایشان را به سمت امام حسین (ع) نشانه رفتند.
سخن همان است که حسین بن علی (ع) فرمود:
«مردم بندگان دنیایند و دین لقلقه زبان آنهاست. تا هنگامی که به دنبال دین می روند که معیشت آنان برقرار باشد، اما زمانی که به بلا آزموده شوند تعداد دینداران اندک خواهد شد»[1]
یکی از این افراد “عروه بن قیس” بود. وقتی عمر بن سعد با چهار هزار سوار به نینوا رسید. به عروة بن قیس گفت: به نزد حسین برو و بپرس براى چه به این سرزمین آمدى و چه می خواهى؟ عروه این مأموریت را خوش نداشت زیرا او خودش از کسانى بود که براى امام (ع) نامه نوشته بود.
بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی
سوی دیگر ” بُرَیر بن خُضَیر” است. که به وقتش زاهد و عابد و قاری و مفسر قرآن بود. و به وقتش جنگجوی میدان. مردی بود که حق را شناخت و هیچگاه از یاری حق کوتاه نیامد. او پیش از شهادتش کوفیان را اینگونه نصیحت نمود:
«وای بر شما اهل کوفه! آیا نامههایی را که روانه کردید و عهد و پیمان هایی که بستید و خدا را شاهد گرفتید، فراموش کردهاید؟ وای بر شما، آیا اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردهاید، در حالی که میپنداشتید جانتان را بهر آنها خواهید داد؛ ولی هنگامی که آنها رو به شما آوردند، آنها را تسلیم ابن زیاد ساختید و از آب فرات منعشان کردید؟ با فرزندان پیامبرتان پس از او چه بد برخورد کردید. شما را چه شده است؟ خدا در قیامت شما را سیراب نگرداند، شما بد امتی هستید».
اما چنین پاسخ شنید: «ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی»[2]
زیارت عاشورا
التماس دعا
سید مهدی خدایی
@
اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند
این جا گدا همیشه طلب کار می شود
این جا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
صد مرده زنده می شود از ذکر “یا حسین”
عیسی اهل بیت دَمش فرق می کند
از نوع ویژگی دُعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه این که جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی عَلَمَ ش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه می رود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من؛ از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین هَمه اش فرق می کند…
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت
این عمل غیرعقلانی را به اهل بیت نچسبانید
#بررسی_تاریخی ??
در مورد منشأ اصلی و اولی قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند.
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و … از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد.
عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق #صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود.
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919م. در نجف نیز حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه زنی پرداخته بودند.
✅ ورود قمه زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، از عزاداری شیعیان در اصفهان عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می دهد:
تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه – یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی گیرد- بر تن می کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی تراشد و به حمام نمی رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می سازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه ی سیاه یا کیسه ی تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق … رنگ زده اند، حرکت می کنند… به همراه این افراد، عده ای برهنه نیز راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند؛ تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ های غم انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند که علامتی از اندوه بی پایان آن ها است و بیشتر به رقص شباهت دارد …
?عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من با تاریخ اجتماعی و اداری ایران
جلد3
ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری، ص 475.
سفرنامه پیتردلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا
حضرت آیت الله قرهی(مد ظله العالی):
✍?اگر میخواهید محرمتان، محرم خوبی باشد، هر روز به وجود مقدّس آقاجان تسلیت بگویید. آن آقایی که در زیارت ناحیه مقدسه فرمود: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً» صبح و شام ندبه میکنم. میدانید ندبه با گریه معمولی فرق میکند. ندبه، فغان و فریاد است. ریشه ندب، در لغت به معنای کسی است که ضجه میزند. میفرمایند: ضجه میزنم، «وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً» و به تعبیری خون گریه میکنم.
▪️به آن حضرت هر روز تسلیت بگو. آجرک الله یابن رسول الله. باور کنیم هیچ احدی در عالم درک محرم و عاشورا و مصائب ابی عبدالله را مثل خود آقاجانمان، حضرت حجّت ندارد. لذا به آقا تسلیت بگوییم و با دعای سلامتی بگوییم: آقا سرت سلامت.
✨آن آقایی که میآید انتقام بگیرد، کجاست؟ «این الطالب بدم المقتول بکربلا؟».
?از حضرت بخواهیم محرّم ما را، محرّم درست قرار بدهد .
ماندن پروانه در بین قفسها مشکل است
مأمن موج خروشانگشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زادهی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمهجان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمهجان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه! گیسویش در مشتهای قاتل است
میروم تا بیش از اینها حرمتش را نشکنند
چکمهپوش بیحیا از شأن قرآن غافل است
بیحیا! یابنالدّعی! کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده میگذارم با سنان نهرش کند
دستهای کوچکم بهر امامم حائل است
…خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقهی بیمحمل است
خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
#مصطفی_هاشمی_نسب
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت