یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
تشکر شیطان‼️
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط، سیدی بود که شغلش فروش لباس های دوخته شده مانند کت و شلوار بود.
در آن زمان در خارج از کشور دو تا کارخانه بود که پارچه تولید می کردند و از نظر اهل خبره محصول این دو کارخانه از نظر جنس با یک دیگر هیچ فرقی نداشت.
جز این که یکی از آن دو تبلیغات زیادی داشت؛ دیگری تبلیغات چندانی نداشت. اکثر مردم به سراغ محصولات کارخانه پر تبلیغات می رفتند.
لباس هایی که این سید تهیه می نمود، از پارچه آن کارخانه کم تبلیغات بود ولی کسی متوجه نمی شد.
روزی شیخ رجبعلی، در مغازه او نشسته بود. جوانی آمد و لباسی خرید و رفت. شیخ خنده ای می کند و سپس به شاگردش می گوید: علت خنده ام را نمی پرسی؟ می گوید: نمی دانم، بفرمایید به چه علت خندیدید؟!
?شیخ رجبعلی در جواب می گوید: مردم نمی دانند که این دو کارخانه، محصولاتش عین یک دیگر است. این جوان که لباس را از تو خرید، با خیال و ذهنیت آن کارخانه پر تبلیغات آمده بود! سزاوار بود که به او می گفتی که این پارچه از چه کارخانه ای است!
?خنده ام از این بود که وقتی جوان لباس را خرید و رفت، شیطان آمد و در اطراف تو چرخی زد و تشکر کرد و رفت!
نشریه نسیم وحی، شماره ۲۲
مرحوم دکتر محمدحسین مشایخ فریدنی نوشته است: در سال 1324 وقتی ملک الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد.
در آن ایام آیتاللهالعظمی بروجردی تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، از سوی شیعیان جهان به سمت مرجعیت علی الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضی از مردم سادهدل به تصور اینکه وقتی مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل کرد، با جنجال تنها دبیرستان دخترانه قم را که در جوار منزل مرحوم بروجردی بود، بسته بودند.
این خبر که به شهرستانهای مجاور رسیده بود به تصور اینکه این حرکت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمها کردند.
از همین رو عازم قم شدم و نزدیک غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سید ابوالفضل تولیت، به محضر آیتالله شرفیاب شدم.
آیتالله وقتی اسم خانوادگی مرا شنید سخنان ملاطفتآمیزی درباره پدر و نیاکان بنده فرمودند که بسیار موجب دلگرمی گردید.
بعد، مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض کردم شایعه شده است این اقدام به اشارت جنابعالی صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمایید تا اوامر عالی به صورتی مطمئن و محتشم که موجب هتک حرمت به نوامیس مردم نباشد و از سوی دولت اجرا شود و گرنه هر نظری دارید ابلاغ فرمایید.
مرحوم آیتالله وقتی این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من طلبه میتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم؟! چه کسی این حرفها را بر من میبندد؟ نه. مدرسهها را باز کنید؛ درس نباید تعطیل شود و حلال خدا نباید حرام گردد.
به نظر بنده این روشنبینی آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین دختران گردید و سبب پیدایش اینهمه دانشآموخته از بین زنان از پزشک و پرستار و معلم و کارمند و سایر مشاغل گردید.
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
سپاه بیست میلیونی که خود را مجهز نمودهاند امروز برای فداکاری اسلام مهیا باشند. که در موقع لزوم از کشور اسلامی خود دفاع کنند. از این مانور احمقانه که به امر خدای قادر شکست خورد هراسی به خود راه ندهند که حق با ما٬خدا پشتیبان ملت مسلمان است
صحیفه نور جلد ۱۲ صفحه ۵۹
پیام امام خمینی (ره) به ملت ایران به مناسبت دخالت نظامی آمریکا
مورخ: ۱۳۵۹/۰۲/۰۵
تتو کردن ابرو و سایر اعضای بدن چه حکمی دارد و وظیفهی مکلف نسبت به وضو و غسل چیست؟ #آیت_الله_خامنه_ای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ
تتو کردن اگر برای بدن ضرر قابل توجهی داشته باشد یا تصاویر مستهجن یا مطالب باطلی را بر بدن تتو کنند جایز نیست؛ اما اگر برای بدن ضرری نداشته باشد و مطالبی که نوشته شده، مطالب یا نماهای حرامی نباشد و مفسده ی دیگری بر این کار مترتب نشود اصلش اشکالی ندارد؛ اگرچه مستحب و پسندیده هم نیست.
تتو کردن همچنین نسبت به وضو و غسل -آن چیزی که امروزه متداول است در تتو کردن که جوهر زیر پوست میرود- مانع نیست و وضو و غسل فرد اشکالی ندارد.
اما حکم تتو کردن از جهت دیگر این است که اگر خانمی ابرو یا دستش را تتو کرده و آرایش محسوب شود ولو آرایش ساده، باید از نگاه نامحرم بپوشاند.